روایت یک جهاد متفاوت؛ آنجا که عبادت معنی تازه گرفت + تصاویر
اینجا پزشک و دانشجوی پزشکی، با هم در مسیر خدمترسانی هستند، جایی که جهادی به معنای واقعی کلمه رخ میدهد و عبادت معنی تازه میگیرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، وارد شدم.
افراد زیادی در محوطه پراکنده بودند و هریک به سمتی میرفتند.
یکی به دندانپزشکی میرفت، دیگری به شنواییسنجی، حتی دیدم افرادی را که روانه فیزیوتراپی میشدند.
از یک مجتمع پزشکی صحبت نمیکنم!
صحبتم از یک مسجد است.
یک گروه جهادی، یک کار خیر.
مسجد، اتاق اتاق بود.
با یک محوطه باز نسبتاً بزرگ که صندلیها در آن ردیف به ردیف چیده شده بودند.
هنوز در تعجب بودم!
جمعه تعطیل، قبل از یلدا، کارِ خیر؟
مگر میشود؟!
گوشهای از محوطه مسجد، محل استقرار گروه پرستاری برادران بود.
فشار خون را بررسی میکردند، تست قند میگرفتند و به صحبت با مراجعه کنندگان میپرداختند.
کمی آنطرف تر، داخل شبستان مسجد که میشدی، دو شنواسنج جوان به معاینه بیماران مشغول بودند.
حلم و صبرشان عجیب بود.
برخوردشان با بیماری که "هیچ" هزینهای به آنها نمیداد، عجیبتر.
از رفتارشان پیدا بود که با دلشان به اینجا آمدهاند.
انگار که وظیفهای روی دوششان سنگینی میکرده و آمدهاند تا انجام وظیفه کنند.
از شبستان خارج شدم، محوطه مسجد شلوغتر شده بود و برگههای کوچک رنگی نوبت دهی در دست افراد خودنمایی میکرد.
پای صحبت های یک متخصص؛ شما چرا اینجا هستید؟
وارد «مطبک» متخصص داخلی شدم.
لبخند بر لب داشت.
با بیماران صحبت میکرد و به آنها انرژی میداد.
از او در مورد نیت کارش پرسیدم.
این که چرا اینجاست و جمعه خود را صرف معاینه بیمارانی میکند که قرار نیست به او و دیگران هزینهای بپردازند؟
در جوابم گفت: نخستین بار است که در یک گروه جهادی این فعالیت را انجام میدهم، اما در مطب خود بارها شده بیمارانی که وضعیت مالی خوبی نداشتند را بدون نوبت و ویزیت، معاینه کردم و از این کار فوقالعاده راضیام، چون هر کس باید بر خود واجب بداند که به نوبه خودش، به این عزیزان کمک کند.
او با آرامشی در کلامش، ادامه داد: هزینههای درمانی فوق العاده افزایش پیدا کرده است و خودم را با این عزیزان همدرد میدانم و سعی دارم هر کاری که از دستم برمی آید را برای خوشحالیشان انجام دهم.
پزشک و دانشجوی پزشکی، با هم در مسیر خدمت رسانی
از «مطبک» خارج شدم.
آن سمت مسجد، صدای کسی را شنیدم که گفت: شماره 2 و 3 دندانپزشکی، بفرمایید داخل!
همراهشان وارد شدم.
نزدیک به 10 دکتر و دانشجوی دندانپزشکی، به معاینه و ترمیم دندان مشغول بودند.
هر چیزی که به فکرتان میرسد از وسایل و تجهیزات دندانپزشکی، همراهشان بود.
به اصطلاح «مسلح» آمده بودند تا کار جهادی انجام دهند.
برایشان پیر و جوان و کودک فرقی نداشت، نیتشان خیر بود و با سعه صدر، به معاینه بیماران مشغول بودند.
«سنگرهای جهادی» مشاوره تغذیه، پرستاری خواهران و فیزیوتراپی هم در حال خدمت رسانی بودند و انصافاً دمشان گرم که چه خوب به خدمت خلق پرداختند و عبادت کردند.
با مسئول معاونت عملیات جهادی و محرومیت زدایی بسیج دانشجویی استان هم صحبت شدم.
محمد کریمی اظهار داشت: این هفته، به همت گروه جهادی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی، تعداد 45 نفر در قسمتهای پرستاری، متخصص داخلی، مامایی، شنواییسنجی، دندانپزشکی، مشاوره تغذیه و فیزیوتراپی به مردم منطقه زینبیه اصفهان خدمت کردند.
وی افزود: در ایام تعطیلات عید و تابستان، ارائه خدمات ناحیه بسیج دانشجویی به مناطق کمتر برخوردار و محروم کشور مثل سیستان و بلوچستان است و در ایام سال تحصیلی، این خدمت رسانی به مناطق محروم حاشیه شهر اصفهان محدود میشود.
کریمی گفت: نیت این افراد، غیر از خدا و رضای خدا چیزی نیست و طبق این روایت که خدمت به خلق، عبادت است و همچنین فرموده مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه بزرگترین راه مبارزه عملی با آمریکا، خدمت رسانی به مردم است، این افراد با نیت خالص به فعالیت جهادی مشغول میشوند.
هنگام خروج از مسجد، میدیدم کسانی را که با لبخند از آنجا خارج میشدند.
لبخندی که ناشی از آرامش وجودشان بود.
لبخندی که بچههای جهادی بسیج دانشجویی باعث آن بودند.
در دلم گفتم: خدا به آنها خیر دهد.
لبخند این عزیزان هم همیشگی!
انتهای پیام/174/ ت