این کوچههای بالاشهر تهران را تا به حال ندیدهاید+عکس
شمالیترین منطقه پایتخت به «شمیران» معروف است و در میان مردم به محل زندگی پولدارها شهرت دارد. اما در شمیران در کنار پولدارهایی که در برجهای مدرن زندگی میکنند کم نیستند شهروندانی که وضع مالیشان چندان تعریفی ندارد.

خبرگزاری فارس از تهران؛ رضا افراسیابی: شمالیترین منطقه پایتخت به «شمیران» معروف است و در میان مردم به محل زندگی پولدارها شهرت دارد.
اما در شمیران در کنار پولدارهایی که در برجهای مدرن زندگی میکنند کم نیستند شهروندانی که وضع مالیشان چندان تعریفی ندارد.
همین موضوع سبب شده تا دارا و ندار در کنار هم روزگار بگذرانند.
بعضی از محلههای شمیران هنوز هم بافت سنتی خود را حفظ کردهاند و در آنها خانههای قدیمی و کوچههای پلکانی دیده میشود.
در محلههایی مثل نیاوران، زعفرانیه، ولنجک و فرشته که این روزها قیمت زمین و اجاره خانه در برجهای مدرن که امکانات عجیبی هم دارند سر به فلک میکشد پولدارها سکونت دارند.
در حالی که کمی آن طرفتر از آنها در محله هایی مثل آبک، باغ شاطر، درکه و دارآباد شهروندانی زندگی میکنند که خانههایشان امکانات چندانی ندارد و به قول قدیمیها خرجشان بیشتر از دخلشان است.
نیاوران پولدار نشین، خوش آب و هوا نیست
در میدان تجریش به مقصد نیاوران سوار تاکسی میشوم.
راننده تاکسی جوان ۳۷ ساله ای است که از سبزوار به تهران آمده تا از طریق کار با ماشین خرج زن و بچهاش را درآورد.
در طول مسیر با کنجکاوی به برج های سر به فلک کشیده و خودروهای آخرین مدلی که از آنها بیرون میآیند نگاه میکنم.
از راننده میپرسم: «خودت هم ساکن شمیران هستی؟» میخندد و جواب میدهد:«نه بابا.
شمیران جای از ما بهترونه.
من از صبح تا شب کار میکنم تا چرخ زندگیام بچرخه».
به سه راه یاسر که میرسیم گوشهای از خیابان توقف میکند تا پیاده شوم.
محله نیاوران از قدیم الایام بین شهروندان به محل زندگی قشر مرفه شناخته میشود که این موضوع بیتاثیر از آب و هوای خوب این خطه از شهر نبوده است.
البته این روزها به واسطه ساختوساز بیرویه در شمیران، نیاوران دیگر آب و هوای دلپذیر گذشته را ندارد.
«امیر حسین غفاری» ۳۲ سال سن دارد و از کودکی در نیاوران زندگی کرده است.
او درباره همجواری دارا و ندار در شمیران می گوید: «این هم از ویژگیهای این قسمت از شهر است که پولدار و بی پول در کنار هم زندگی میکنند.
البته با وجود اینکه این همجواری را قبول دارم اما به عقیده من در شمیران تعداد پولدارها از بی پول ها بیشتر است».
عکس| محلات منطقه شمیران تهران
جولان سگها در بوستان مهر
از خیلیها شنیدهام بوستان مهر در خیابان عمار نیاوران یکی از پاتوقهای اصلی سگ گردی در شمیران است.
جالب اینجاست که به واسطه اینکه بعضیها چند سگ دارند و همه آنها را با هم برای هواخوری به این بوستان میآورند بعضی وقتها تعداد سگها از آدمها در اینجا بیشتر میشود.
اگر بگوییم که به تدریج بوستان مهر تبدیل به قلمرو سگها شده است بیراه نگفتهایم که البته این موضوع مخالف و موافق کم ندارد.
وقتی به این بوستان میرسم چند نفری را میبینم که سگهایشان را برای هواخوری به اینجا آوردهاند.
«مهران» ۳۵ سال سن دارد و برای هواخوری سگش از خانه بیرون آمده است.
مهران میگوید: «این که اهالی در خانه هایشان سگ نگهداری کنند نه تنها اشکالی ندارد بلکه خیلی هم خوب است.
۵ سالی میشود که این سگ را در خانه نگهداری میکنم.» این روزها بسیاری از اهالی محلههای اعیان نشین شمیران، در خانهشان از سگ نگهداری میکنند.
به همین دلیل کلینیک دامپزشکی این منطقه نیز کارشان حسابی رونق دارد.
شاید باورتان نشود که این دامپزشکیها در میان فهرست خدمات جانبیشان نگین گذاری دندان و بافت موی سگ هم قرار دارد.
«پروین مددی» سالهاست که در نزدیکی بوستان مهر زندگی میکند و همه فرزندانش را سر و سامان داده است.
او دوست دارد ساعتهای تنهاییاش را به این بوستان برود تا نفسی تازه کند اما حضور سگها اجازه این کار را به او نمیدهند.
مددی توضیح میدهد: «من در خانهام نماز میخوانم و به پاکی و نجسی اعتقاد دارم.
این روزها به واسطه سگ گردانی اهالی خیلی سخت میتوانم به این بوستان بیایم که در نزدیکی خانه ام قرار دارد».
در کنار این رفتار که نشانهای از مدرنیته و سبک زندگی غربی به شمار میرود در محلههایی مثل جماران، چیذر و امامزاده قاسم (ع) که بافت سنتی خود را حفظ کردهاند هنوز سبک زندگی آدمها مانند گذشتهها است.
البته در محله جماران در کنار بافت سنتی کوچههای معروف به آشتیکنان، برجهای سر به فلک کشیده هم دیده میشود.
امکانات باورنکردنی در برجهای شمیران
بیشتر برج های شمیران نگهبان و لابی من دارند که به طور تمام وقت به اهالی خدمت رسانی میکنند.
نبش خیابان گل سنگ مقابل برج زیبایی ایستادهام که زن میانسالی از در بیرون میآید و مردی هم سن و سال او با کت، شلوار و کراوات با چند کیسه در دست همراهیاش میکند.
متوجه میشوم که او «لابیمن» آن برج است و آن زن یکی از ساکنان برج.
محلههای شمیران با نگاهی گذرا به ساختمانها، آدمها، خودروها و سبک زندگی مردم به راحتی میتوان متوجه شد که در این محله پولدارها زندگی می کنند یا بی پولها.
در محلههایی که پولدارها سکونت دارند ساختمانها نمایی مدرن دارند و ساکنان برجهای سر به فلک شیده از امکاناتی نظیر کارواش، پزشک، سینما و سالن ورزشی اختصاصی بهره میبرند.
علاوه بر اینکه اهالی این محلهها برای خرید جزئی از بقالی سر کوچهشان هم با خودروهای لوکس چند صد میلیونی تردد میکنند.
«فرزاد هاشمی» سالهاست در محله چیذر زندگی میکند و در این باره توضیح میدهد: «در شمیران ساختمانهایی وجود دارد که تنها امکاناتشان برای ساکنان پارکینگ است، در حالی که در برجها امکاناتی وجود دارد که هیچ ضرورتی ندارد».
مسکونی و تجاری در کنار هم
همینطور که در کوچه پس کوچههای شمیران قدم میزنم و به ساختمانها نگاه میکنم متوجه نکته جالبی میشوم.
طبقات پایین بسیاری از برجها تجاری است و طبقات بالا برای سکونت در نظر گرفته شدهاند.
اینطور که به نظر میرسد همجواری دارا و ندار در شمیران باعث شده تا شهروندان از طبقات اجتماعی مختلف با سبک زندگی گوناگون در کنار هم زندگی کنند.
همین موضوع باعث شده تا در شمیران شهروندان از طبقات اجتماعی مختلف که اوضاع اقتصادی و سبک زندگیشان زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد.
کم نیست تعداد برجهایی که طبقات پایینی آنها تجاری و اداری و طبقات بالایی مسکونی است.
نمونههایی از این برجها را در محلههای زعفرانیه، نیاوران و فرمانیه میتوان دید.
البته همه مغازههایی که در برجهای شمیران قرار دارند و ظاهرشان توجه هر عابری را به خود جلب میکنند به برندهای سر شناس تعلق دارند.
در شمیران تعدادی از شهروندان برای خرید لباس به بازار میروند تا کمی ارزان تر آنچه میخواهند را تهیه کنند و عدهای برای خرید به فروشگاه های برندهای معتبر در برج های سر به فلک کشیده میآیند تا بیتوجه به قیمت خرید کنند و حتی شاید گرانتر بخرند تا پرستیژشان حفظ شود.
برای دسته دوم مهمتر از میزان پولی که پرداخت میکنند نام آن برندی است که خریداری میکنند.
مغازه های خوش آب و رنگ در بلوار شهید اندرزگو
به بلوار شهید اندرزگو رسیدهام.
هر چند دقیقه یک بار صدای خودرویی که به سرعت از کنارم رد میشود در گوشهایم میپیچد.
اینجا نه تنها در شمیران بلکه در همه شهر یکی از پر ترافیکترین معابر به حساب میآید.
ترافیک از حدود ساعت ۱۸ شروع میشود و تا نیمههای شب هم ادامه دارد که این حجم، در روزهای پایانی هفته بیشتر هم میشود.
صحنه مشترک در اینجا جوانانی هستند که دور خودرویی آخرین مدل جمع شدهاند و صدای خندهشان از دور هم شنیده میشود.
بلوار شهید اندرزگو به محلههای چیذر، قیطریه، نیاوران و ازگل دسترسی دارد و از گذشته بافت مسکونی در آن غالب بوده است.
اما در چند سال گذشته مغازههای «بر» بلوار به شکل عجیبی افزایش پیدا کردهاند و دیگر اینجا سکوت و آرامش گذشته اش را ندارد.
این موضوع گلایه مشترک اهالی این بلوار است.
حالا بلوار شهید اندرزگو راسته تجاری شده که مغازههای خوش آب و رنگ در آنجا جلب توجه میکنند.
بیشتر مغازههایی که در اینجا قرار دارند یا بستنی و آبمیوه میفروشند و یا اینکه اغذیه فروشی هستند.
کسب و کار مغازه های اغذیه فروشی اینجا حسابی سکه است و کسی وقت پرداخت پول سر قیمت با فروشنده چانه نمیزند.
نگاهی دیگر به بالاشهر تهران
به محله آبک میرسم که بالای محله امامزاده قاسم(ع) قرار گرفته است.
اینجا نمای خانهها و سبک زندگی آدمها به جنوب شهر خیلی شبیه است.
کوچههای پلکانی، خانههایی ساده و آدمهایی که هزار و یک مشکل مالی دارند.
پیرمردی با عصای چوبیاش
روی پیشخوان دفتر قرمز رنگی قرار دارد که روی آن نوشته شده «نسیه».
«جواد» میگوید: «دخل و خرج اهالی با هم نمیخواند و رسم کاسبی این است که هوای آنها را داشته باشم.
به بیشتر اهل محل نسیه میدهم تا هر وقت داشتند حساب شان را تسویه کنند
روی سکوی یکی از خانه ها نشسته.
کنارش مینشینم و سر صحبت را باز میکنم.
«مرتضوی» میگوید: «اینجا هم از محلههای شمیران است اما در آن خبری از برج های سر به فلک کشیده و خودروهای چند صد میلیونی نیست.
در این محله خانههایی را میشناسم که سقف یا دیوار شان ترک خورده اما آدمهایی که آنجا زندگی میکنند توان پرداخت هزینه تعمیر آن را ندارند».
چند پسر و دختر خردسال مشغول بازی لی لی هستند.
با گچ کف خیابان جدول اعداد را کشیدهاند و صدای خنده شان بلند است.
«علیرضا» میگوید: «تفریح ما این است که در مقابل خانهمان بازی کنیم.
البته خیلی دوست دارم که تبلت داشته باشم اما پدرم هنوز برای من نخریده است».
از آنجا میروم تا مزاحم بازی و شادی کودکانه شان نشوم.
درگیری برای جای پارک خودرو/ خانههای اینجا سند ندارند!
در این محله تا دلتان بخواهد کوچههای پلکانی وجود دارد.
این محله دارای کوچه های پلکانی و کم عرضی است که گذر از میان آنها در شرایط بحرانی برای نیروهای امدادی کار دشواری است.
با خودم فکر می کنم که باید قبل از اینکه حادثه ای جبران ناپذیر رخ دهد فکری به حال وضعیت این بخش از شمیران شود.
بسیاری از اهالی که اینجا زندگی میکنند قصد فروش خانهشان را دارند اما به دلیل نداشتن سند ناچار هستند که همینجا بمانند.
در خانههای اینجا خبری از امکانات برجهای محلههای همجوار نیست و نداشتن پارکینگ دغدغه مشترک بسیاری از اهالی این است.
«مهدی توکلی» میگوید: «بیشتر خانهها در اینجا پارکینگ ندارند و اهالی به ناچار خودروشان را در خیابان پارک میکنند.
بارها به دلیل اینکه یکی از اهالی خودرواش را در جای دیگری پارک کرده، میان آنها درگیری پیش آمده است».
محلهای متضاد در شمیران
بی هدف در کوچه ها قدم می زنم و به آدم ها و ساختمان هایی نگاه می کنم که هیچ شباهتی به سایر محله های شمیران ندارند.
توپ پلاستیکی چند پسر بچه که گل کوچک بازی میکنند، به طرفم میآید و با ضربهای که آن میزنم به خاطرات کودکیام پرت میشوم.
وقتی توپ به پسر بچهها میرسد دوباره با هیجان بازیشان را از سر میگیرند و فارغ از قیل و قال زمانه همه دغدغهشان گل کردن توپ میشود.
در دست این پسر بچهها گوشی تلفن همراه یا رایانه شخصی نیست و آنها با همین توپ پلاستیکی شاد و سرحال هستند.
«مهدی» میگوید: «پدرم بیشتر از ۲ سال است که قول داده برای من «ایکس باکس» بخرد اما هنوز این کار را نکرده است.
خیلی دوست دارم من هم «ایکس باکس» داشته باشم».
دوستانش صدایش میکنند و مشتاقانه به آنها ملحق میشود.
کمی آن طرفتر چند خانم جلوی در یکی از خانهها نشستهاند و سبزی پاک میکنند.
یکی از خانمها میگوید: «سبزی پاک کردن بهانه است تا از حال هم با خبر شویم.
همسایههای این کوچه در غم و شادی کنار هم هستند».
پیرمردی را میبینم که کنار بساط روسریهایش نشسته و از این طریق روزگار میگذراند.
اهالی او را «عمو حسین» صدا میکنند که به دلیل لهجه آذری غلیظش موفق به صحبت با او نمیشوم.
یکی از همسایهها میگوید: «خانه عمو سید در همین محله قرار دارد و ۵ سالی می شود که اینجا بساط روسری فروشی پهن می کند.
البته بعضی وقتها به میدان امامزاده قاسم (ع) هم میرود که آنجا درآمدش بیشتر است».
احساس تشنگی میکنم و به بقالی محل میروم.
روی پیشخوان دفتر قرمز رنگی قرار دارد که روی آن نوشته شده «نسیه».
«جواد» میگوید: «دخل و خرج اهالی با هم نمیخواند و رسم کاسبی این است که هوای آنها را داشته باشم.
به بیشتر اهل محل نسیه میدهم تا هر وقت داشتند حساب شان را تسویه کنند.»
اینجا سلبریتیها برای بنگاهها تبلیغ میکنند
کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادهام که با جوانی هم صحبت میشوم.
او ۶ سالی میشود که همراه با خانوادهاش در نیاوران زندگی میکند و حرفهای جالبی میزند:«وقتی به دنبال خانهای مناسب در شمیران میگشتیم، مشاوران املاک مدام میگفتند فلان چهره ورزشی در این برج مینشیند و بهمان چهره هنری در آن یکی برج سکونت دارد.
برای همین هم از قیمتهای نجومی این خانهها حرف میزدند.
البته بعدا متوجه شدیم که برای بسیاری از شهروندان این همسایگی جذاب است».
چهرههایی مثل علی دایی، محسن یگانه، کریم باقری، رضا یزدانی و...
بعضی اسمهایی هستند که دست مایه بازار گرمی املاکیها میشود.
در مسیر بازگشت به آنچه در شمیران دیدهام را در ذهنم مرور میکنم.
خانههای قدیمی در کنار برج هایی با امکانات آنچنانی؛ خودروهای قسطی در کنار خودروهای آخرین سیستم.
حالا دیگر تصورم از شمیران با آنچه در ابتدای گزارش داشتم تغییر کرده است.
انتهای پیام/الف