جامعهشناسی را نباید مسئول مسائل اجتماعی بدانیم
یک استادیار دانشگاه فردوسی گفت: اگر جامعهشناسی را مسئول مسائل اجتماعی بدانیم، یک رویکرد کاملا اشتباه است. در چنین مسائلی باید حقوقدادن، مدیریت، اقتصاد و ..... نیز مسئول باشند، زیرا ماهیت مسائل اجتماعی به گونهای است که تمام مسائل در آن جای دارد.

ایسنا/خراسان رضوی یک استادیار دانشگاه فردوسی گفت: اگر جامعهشناسی را مسئول مسائل اجتماعی بدانیم، یک رویکرد کاملا اشتباه است.
در چنین مسائلی باید حقوقدادن، مدیریت، اقتصاد و .....
نیز مسئول باشند، زیرا ماهیت مسائل اجتماعی به گونهای است که تمام مسائل در آن جای دارد.
حسین اکبری، در خصوص بررسی نقش جامعهشناسی در تحلیل مسائل اجتماعی روز جامعه ایران که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی برگزار شد، اظهار کرد: از دیدگاه من، جامعهشناسی نوعی هنر است.
وقتی به هنری نگاه میکنیم هنرمندی موفق بوده که توانسته ریزکاری آخر کار را به درستی نشان دهد، بنابراین اثربخشی هنر اهمیت ویژهای دارد.
وی افزود: وقتی صحبت از جامعهشناسی میشود باید بدانیم با چه جامعهشناسی سروکار داریم.
آیا ما توقع داریم کسانی که در جامعهشناسی کار میکنند، دنبال راهکار باشند و همه آنان نظریه ارائه دهند.
در دنیا، جامعهشناسی به رشتههای مختلف تقسیمبندی شده است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: افرادی هستند که جامعهشناسی را به صورت حرفهای و بنیادی دنبال میکنند و در حوزه مختلف جامعهشناسی، همچون سیاستگذاری، نظریهپردازی، مردممداری و...
کار میکنند.
مسائل اجتماعی ماهیت پیچیدهای دارند و جامعهشناس بهتنهایی نمیتواند مسائل را حل کند
اکبری ادامه داد: به دلیل اینکه مسائل اجتماعی ماهیت پیچیدهای دارند، بنابراین این توقع وجود دارد که هر جامعهشناس کاری را که انجام میدهد، باید علم و تخصص آن را داشته باشد.
او باید بداند در چه حوزهای کار میکند و همان را بهخوبی پیش ببرد.
به دلیل همین ماهیت پیچیده و چندبُعدی جامعهشناس بهتنهایی نمیتواند مسائل را حل کند.
وی افزود: همچنین این ماهیت پیچیده باعث شده است که نتوانیم کنش و رفتارهای انسانی را بهراحتی پیشبینی کنیم؛ بنابراین نیاز است تا نگاه فراتری به مسائل اجتماعی داشته باشیم.
امروزه در دنیا مرز بین رشتهها و دانشکدهها برداشته شده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر جامعهشناسی را مسئول مسائل اجتماعی بدانیم، یک رویکرد کاملاً اشتباه است.
در چنین مسائلی باید حقوقدادن، مدیریت، اقتصاد و...
نیز مسئول باشند، زیرا ماهیت مسائل اجتماعی به گونهای است که تمام مسائل در آن جای دارد؛ بنابراین باید به سمت مطالعات چندبُعدی، چندرشتهای و بین رشتهای رفت.
اکبری تاکید کرد: نباید توقع داشته باشیم که فقط جامعهشناسی مسائل را حل کند، باید مهارتهای حرفهای و نگاه سیستمی به کلیت جامعه و رشتهها داشته باشیم و با کمک این رشتهها و پیرایشهای علمی مسائل اجتماعی را حل کنیم.
بدون علم جامعهشناسی نمیتوانیم آسیبها و مشکلات جامعه را حل کنیم
در ادامه، محمد مظلوم خراسانی، استاد جامعهشناسی دانشگاه فردوسی اظهار کرد: جامعه صنعتی بدون علم جامعهشناسی نمیتواند آسیبها و مشکلات جامعه را حل کند.
افراد زیادی بعد از انقلاب مخالف جامعهشناسی بودند، اما به مرور زمان و با مشاهده مشکلات جامعه مانند طلاق، اعتیاد و...
با جامعهشناس و جامعهشناسی کنار آمدند و اکنون برای حل مشکلات از جامعهشناسان کمک میگیرند.
غلامرضا صدیق اورعی، استادیار دانشگاه فردوسی نیز در خصوص نقش جامعهشناسی در تحلیل مسائل اجتماعی روز جامعه ایران اظهار کرد: جامعهشناسی به تنهایی نمیتواند جامعه را اصلاح کند، دانش عمل نیست و اثر ندارد.
پاسخ همه جامعهشناسان ایرانی به این سوال که آیا جامعهشناسی در تحلیل مسائل اجتماعی روز جامعه ایران کمکدهنده بوده، مثبت است.
وی افزود: در تدریس جامعهشناسی به دانشجویان از مثالهایی در رابطه با وضعیت و مشکلات ایران استفاده میشود.
در همین راستا واقعیتها و مسائل برای دانشجویان توضیح داده میشود و آنها با دانش و علم، از مسائل مربوط به کشور خود آگاه میشوند.
این استاد دانشگاه فردوسی ادامه داد: با مراجعه به مقالات جامعهشناسان متوجه خواهید شد که آنان در آثار علمی خود برای شرایط ایران پیشنهاداتی زیادی دادهاند.
ما از لحاظ بُعد علمی مشکلی نداریم.
با توجه به این دانش چرا تغییر رخ نمیدهد؟
اورعی تصریح کرد: مسئله مهم این است که با توجه به این دانش چرا تغییر رخ نمیدهد؟
همیشه تغییرات نتیجه عمل است؛ باید با مدیران صحبت شود تا به باور برسند و عزم اصلاح راه بیندازند؛ بنابراین باید سرعت بیشتری در تغییرات ایجاد شود و افرادی که مسلط به این دانش هستند، اصلاح اجتماعی انجام دهند.
وی تاکید کرد: اگر ما شأن خود را به دانستن اکتفا کنیم، اشتباه کردهایم؛ زیرا باید بدانیم یک فرایند اتفاق افتاده چگونه قابل تغییر و اصلاح است.
ما در محیطهای آموزشی باید فهیمکننده و بیانکننده باشیم و انتظار میرود که در بدنه اجتماعی و مدیریتی به این امر توجه شود و آن چیزی که درست به نظر میرسد، مدنظر قرار دهند.
جامعهشناسی امروزه علم بدون مصرف شده است
صنعتی، یکی دیگر از اساتید دانشکاه فردوسی، در همین خصوص ادامه داد: جامعهشناس به شرط اینکه جامعهشناسی نخوانده باشد، میتواند جامعه را تحلیل کند.
دکتر فاضلی میگوید جامعهشناسی امروزه علم بدون مصرف شده است، زیرا ما همه راهحل ها را میدانم ولی کسی که آنها را گوش دهد، نیست.
وی افزود: جامعهشناسی میتواند رهاییبخش باشد.
در جامعهشناسی یکسری الزامات وجود دارد که باید رعایت شود.
ابتدا استایل و سبک خود جامعهشناس که باید آن را لحاظ کرد.
جامعهشناس موظف است کار خود را جدی بگیرد، متاسفانه انتظارات از جامعهشناسان بالا است.
این استاد دانشکاه فردوسی گفت: تجربه نشان داده است که مردم از خیلی جامعهشناسان ما جلوتر هستند؛ کسانی که جامعهشناسی مردممدار میخوانند به این مسئله کاملاً آگاه هستند.
جامعهشناس باید با مردم همراه باشد
وی بیان کرد: ما به عنوان جامعهشناس فکر میکنیم جامعهشناسی حقی برای همسایه است.
آنها فکر میکنند قدرتی دارند که باید دیگران را تحلیل کنند، اما تجربه نشان داده است که اگر جامعهشناسی از درون فرد نگذرد و فقط در رابطه با دیگران باشد، مفید نخواهد بود.
جامعهشناس باید به این باور برسد که همراه مردم است تا علم او رهاییبخش باشد.
صنعتی عنوان کرد: جامعهشناس باید پالایش مفاهیم آلوده فرهنگی آگاه باشد.
ما تعریف اشتباهی از مفاهیمی همچون دروغ، عشق، تلاش و...
را میدانیم و آنها برای دیگران اشتباه تعریف میکنیم، مادر این فضای مسموم به قول دکتر سید جواد طباطبایی به وضعیت امتناع اندیشه رسیدهایم.
وی ادامه داد: نکته دوم کشف الگوهای ممکنه غیرعملی است.
بسیاری از منازعات ما به قول دکتر لطیفیان فعالیت کاذب است.
در منازعات خود انواع دموکراسی را بیان میکنیم اما درواقع نمیدانیم کدام دموکراسی برای شرایط جامعه ما مناسب است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر مطالبهگری افزایش پیدا کند، آن هم به صورت مطالبهگری عمومی تحقق آن زیاد است.
آنچه همگان بخواهند بدهی میشود، اما متاسفانه همگان نخواستند، زیرا نمیدانند قضیه چیست و همهچیز برای آنان مبهم است.
برهمین اساس، جامعهشناس اصیل الگوهای ممکن غیرعملی را کشف میکند و به شکل مطالبه عمومی درمیآورد.
نکته مهم دیگر کشف الگوهای ممکن عملی است.
ما در شرایطی به سر میبریم که اسم آن را انسداد انتقال تجربه میتوان گذاشت.
وی گفت: جامعهشناس و تحلیلگر به هیچ عنوان نمیتواند رخدادها را پیشبینی کند، اما روندها را میتواند؛ یعنی زیرساختها را میشناسد.
اگر میخواهید جامعهشناس شوید باید حافظ بخوانید.
حافظ در شرایطی شبیه ما زندگی میکرد، شرایطی با نام شرایط نابههنجار.
اگر جامعهشناسی بخواهد رشد کند نباید کاسب و خطیب باشد.