۱۶ آذر روز نسل پویا و آیندهساز؛ از ماجرای فوتبال بازیکردن داخل کلاس تا افراطکاری و انفعال سیاسی دانشجویان
۱۶ آذر روزی خاص برای قشری پویا، فعال، مطالبهگر و مظلوم جامعه است؛ دانشجویان ویترین هر جامعهای هستند و این روز گرامیداشت این عزیزان آیندهساز و جوان است.

۱۶ آذر روزی خاص برای قشری پویا، فعال، مطالبهگر و مظلوم جامعه است؛ دانشجویان ویترین هر جامعهای هستند و این روز گرامیداشت این عزیزان آیندهساز و جوان است.
خبرگزاری فارس – اردبیل/سرویس اجتماعی: همه ساله ۱۶ آذرماه روزی خاص برای قشری پویا، فعال و کمی مظلوم جامعه است؛ دانشجویان ویترین هر جامعهای هستند و این روز گرامیداشت این عزیزان آیندهساز و جوان است.
در این گزارش به تلخوشیرینها، مسائل و مشکلات و البته مسائل مهمی چون دانشجویی سیاسی و تکلیف دانشجوی امروز پرداختهایم؛ البته ابتدا لازم است اشارهای به تاریخچه ۱۶ آذر داشته باشیم.
ماجرای ۱۶ آذر و روز دانشجو
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رژیم پهلوی که توانسته بود با کمک اربابان بر اریکه قدرت بازگردد، درصدد آن برآمد تا پایههای حکومت خود را تثبیت کند، اما غافل از این که مردم در اولین فرصت، خشم و انزجار خویش را نشان خواهند داد.
سه ماه و نیم بعد، نیکسون، معاون رییس جمهور آمریکا، راهی ایران شد تا نتیجه سرمایهگذاری ۲۱ میلیون دلاری سازمان جاسوسی سیا را که در راه کودتا و سرنگونی دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند.
در اعتراض به این سفر، دانشجویان دانشگاههای تهران، تظاهرات پرشوری علیه رژیمِ کودتا برپا کردند که این اعتراضات در روز پانزدهم آذر، به خارج از دانشگاه کشیده شد تا اینکه صبح روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲، گارد شاهنشاهی برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد تا فریاد مخالفان را در گلو خفه کند.
به دنبال آن، تعدادی از مأموران نیروی ویژه گارد شاهنشاهی رژیم پهلوی، سه نفر از دانشجویان معترض به نامهای: مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی را به شهادت رساندند؛ رژیم، در روز بعد بدون توجه به این جنایت خود، دکترای افتخاری حقوق را در این دانشگاه به نیکسون اعطا کرد.
از آن تاریخ، بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این روز بهعنوان روز دانشجو نام گرفته است.
امروز دانشجویان، جدای تقدیر و تدارک و تبریک این روز، ۱۶ آذر را روز مقابله نماد مقاومت و مقابله با دشمنان و مطالبهگری خواستههای مردم و آرمانهای دانشجویی را جزو اساسیترین اقدامات دانشجویان بالاخص در روز دانشجو میدانند.
تلخ و شیرینترین خاطرات دوران دانشجویی؟
بسیاری از شکستها و افسردگی امروز، افراد ریشه در گذشته و خاطرهای تلخ از دیروز دارد و قرار گرفتن در قله علم و کمال و موفقیت نیز از نقطه آغازی خبر میدهد که از آن به خاطرهای شیرین یاد میشود.
خاطره هر چه که باشد; تلخ یا شیرین، گرچه پنجرهای است رو به گذشته اما رابطهای تنگاتنگ با امروز و آینده ما دارد لحظه لحظه زندگی امروز ما خاطرهای است از دیروز، امروز و فردا؛
داریم فوتبال بازی میکنیم!!!
مهران یکی از دانشجویان ریاضی میگوید: کلاس کارشناسی بود، استاد جزوه میگفت، مسئله میگفت و حل میکرد، در این فاصله زمان نوشتن ما طول میکشید؛ استاد هم مدام میگفت: بنویسین دیگه دارین چیکار میکنین؟!
من لجم گرفته بود، آخه هر کاری میکردیم به سرعت مد نظر استاد نمیرسیدیم؛ تا اینکه بعد چندمین بار که استاد گفت: بنویسین!
زود باشید!
دارید چیکار میکنید؟
منم دیگه زدم به سیم آخر و گفتم: استاد داریم فوتبال بازی میکنیم.
یهو کلاس رفت روی هوا؛ همه بچههایی که کاملا تو فضای سنگین و تدریس بودند، شروع کردن به خندیدن اما کسی که بدبخت شد من بودم، چون استاد باهام لج کرد(به شوخی) و نمرهای که میخواستم را نداد.
ما همه وسیلهایم
مهدی دانشجوی زبان وادبیات فارسی میگوید: غروب غریبی است؛ شب، شب شهادت حضرت رقیه(س) بود و با یاس و ناامیدی به طرف مسجد میرفتم برای اقامه نماز.
تمام این مدت به فکر این بودم که آیا امشب توفیق عزاداری خواهم داشت یا نه؟
چون اکثر بچههای مداح به مراسمهای بزرگ با حضور مداحان معروف رفتهاند.
نمازم را خواندم؛ اما خبری از هیچ کدام از بچههای مداح در مسجد نبود، به سمت سلف سرویس رفتم تا شام بخورم، نشسته بودم و با غذا بازی میکردم که ناگهان سید را دیدم که برای خوردن شام به سلف سرویس آمد؛ برایم مثل خواب بود!
چون سید یکی از بهترین مداحهای دانشگاه بود و همینجا فهمیدم که ما همه وسیلهایم!
باز هم تخم مرغ!
مریم دانشجوی ادبیات فارسی میگوید: ماه رمضان بود و من آن شب نزد دوستان دانشجویم مهمان بودم، آن شب بچهها بعد از مدتها میخواستند غذای خوبی درست کنند؛ ماکارونی غذای پیشنهادی همه بود، بعد از توافق، یکی از دوستان با کمک دیگری سحری آن شب را آماده کردند، بوی غذا تمام خانه را پر کرده بود معلوم بود که حسابی خوشمزه شده، همگی شکمها را صابون زده و از اینکه امشب مثل شبهای قبل از تخم مرغ آبپز خبری نیست، خوشحال بودند.
نیمه شب یکی از بچهها با صدای ساعت زودتر از همه بیدار شده سفره را پهن کرده و آماده کرده بود و بعد یکی یکی بچهها را بیدار کرد؛ خلاصه بعد از شستن دست و صورت همگی کنار سفره نشستیم، بوی نامطبوعی اتاق را فرا گرفته بود.
نگاهی به طرف ماکارونی وسط سفره انداختیم، ماکارونیها کاملا لزج و چسبنده شده بود و تغییر رنگ داده بودند، یکی از بچهها کمی از آن را به طرف دهانش برد اما با شنیدن بو و طعم آن دچار تهوع شد.
همگی متحیرانه یکدیگر را نگاه میکردیم، یعنی...
ناگهان یکی از بچهها سریع بلند شد و به طرف آشپزخانه رفت، اندکی بعد با شیشه روغن مایع برگشت رو به گرم کننده غذا کرد و گفت: از این روغن روی ماکارانی ریختی و او با سر تایید کرد؛ گفت: امروز یک بطری بزرگ مایع ظرفشویی گرفتم و چون ظرف آن بزرگ بود استفاده از آن مشکل میشد به ناچار مقداری از آن را درون شیشه خالی روغن مایع ریختم و حالا این بنده خدا اشتباهی به جای روغن، مایع ظرفشویی روی غذا ریخته، با شنیدن این ماجرا مانده بودیم بخندیم یا گریه کنیم.
خلاصه آن شب هم با کمال تاسف مثل شبهای پیش تخم مرغ آب پز زینت سفره شد...
صلوات محمدی و استاد پسند!!!
علی دانشجوی علوم سیاسی میگوید: ترم سوم دانشگاه بود، یکی از اساتید مدام سر کلاس با تاخیر حاضر میشد؛ جلسه سوم کلاس، وقتی استاد وارد کلاس شد بلند صلوات فرستادم و تمامی بچهها نیز همراهی کردند، استاد زیرچشمی نگاهی به من کرد و نشست!
این اتفاق را سه یا چهار بار دیگر تکرار کردیم و کار به جایی رسید که بقیه کلاسهای استاد هم براش صلوات میفرستادن، روزهای آخر میگفت علی آقا این روز برای شما هم میرسه!
منم میگفتم استاد نگران نباش من دیر نمیکنم و از این حرفها!
تا آخر ترم سر همون کلاس سر وقت حاضر شدم، جلسه آخر به استاد گفتم دیدی که نوبت من نشد، استاد برگشت به من گفت: علی آقا عجله نکن، نوبت شما هم میشه!
روز امتحان وقتی داشتم ماشین رو توی پارکینگ دانشگاه پارک میکردم، یکی دیگه از اساتید دانشگاه بغل ماشین من پارک کرد و برای اینکه بهش احترام بزارم سریع پیاده شدم و سلام و عرض ادبی کردم، بعدش ماشین رو قفل کردم و بدو بدو راهی سالن امتحانات شدم، وقتی رسیدم دم در دانشکده فهمیدم، خودکارمو جا گذاشتم توی ماشین؛ تا برگردم و خودکارمو از ماشین بردارم یه 3، 4 دقیقهای از امتحان گذشته بودم.
وقتی وارد سالن دانشکده شدم، توی همون ورودی استاد رو دیدم، یه نگاه به من کرد و یه نگاه به بچهها؛ تا اینکه کل سالن یه صلوات محمدی و استاد پسند ختم کردند!
و نوبت ما هم شد...
ادخلوها بسلام آمنین
ساره دانشجوی فقه و حقوق میگوید: ترم اول که وارد دانشگاه شده بودیم خیلی احساس غربت میکردم و تصمیم گرفتم برای خانواده نامه بنویسم، من و یکی دیگر از دوستانم که ترم اولی بودیم از یکی از بچهها که ترم بالایی بود آدرس خوابگاه را گرفتیم با این محتوا که نام شهر، نام خیابان، دانشگاه فلان، مجتمع خوابگاهی دانشگاه، حجر ۴۶، اتاق ۱۰۱؛ دوستم سئوال کرد حجر ۴۶ یعنی چه؟!
دانشجوی ترم بالایی گفت: برای این که نامه حتما به دستتان برسد شما باید آن را بنویسید ما هم نوشتیم و نامه را پست کردیم.
یک روز بر حسب اتفاق آدرس را برای یکی دیگر از بچهها خواندیم که بچههای اتاق شروع کردن به خندیدن، ما آن زمان علت خنده آنها را متوجه نشدیم ولی بعدها فهمیدیم که حجر ۴۶ مربوط میشود به جمله بالای تابلو خوابگاه "ادخلوها بسلام آمنین حجر – ۴۶" و زیر آن نوشته بود مجتمع خوابگاهی دانشگاه، حالا هر موقع آن تابلو را میبینیم همیشه به یاد این خاطره کلی میخندم.
مشکلات دوران دانشجویان و پس از آن؟
فاطمه دانشجوی کارشناسی حقوق میگوید: متاسفانه در دوران دانشجویی، با مسائلی چون اسکان، تغذیه و...
دست و پنجه نرم میکنیم و این برای دانشجویان دختر سختتر است؛ در سال اخیر، شهریه خوابگاهها، قیمت غذاها و...
نیز افزایش یافته و دانشجویان ماندهاند و این که با مشکلات چه باید بکنند؟
حالا اگر کیفیت خوابگاه و غذا خوب بود یا بعد از افزایش قیمت با افزایش کیفیت نیز همراه میشد، خوب بود اما متاسفانه اینگونه نیست.
سینا دانشجوی مهندسی نرم افزار بیان میکند: متاسفانه امروزه تناسبی میان بازار کار و خروجی دانشگاهها وجود ندارد و این مسئله بسیار مهمی است؛ بخشی از این مشکل به علت عدم هدایت صحیح دانشجویان هنگام انتخاب رشته خوب هدایت است.
وی ادامه میدهد: جدای تغییر نگرشی که باید در سیستم دانشگاه و تحصیل رخ دهد؛ تمامی دانشجویان و فارغالتحصیلان نیز باید به این مسئله مهم توجه کنند که دیگر دوران استخدام و حقوق بگیری تمام شده و همه باید به سمت کارآفرینی پیش بروند.
آرمانگرایی؛ شاید دسترسی به برخی آرمانها سخت یا میسر نباشد اما نباید آن را رها کرد
سجاد در رابطه با آرمانگرایی دانشجویان میگوید: دانشجوى سیاسی به واسطه بیدارى و آگاهى دینی و خصیصه آرمانخواه خود، همواره در پى زنده کردن آرمانهاى مقدس انسانی و اسلامی است؛ گاهى به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید، ارزشهایی همچون عدالتخواهى، آزادىخواهى و مساواتطلبى و برابرى انسانى، آزادى، مبارزه با تبعیض و انحصارطلبى و استکبار، کم رنگ و بعضاً فراموش مىشوند.
وی میافزاید: در این جا است که دانشجوى سیاسی مىتواند ارزشها و آرمانهای مقدس را متذکر شده و جامعه را از حرکتهاى واپس گرایانه رهایى بخشد؛ بر این اساس رهبر معظم انقلاب، دانشجویان و حرکتهاى دانشجویى را به آرمانگرایى رهنمون ساخته و مىفرمایند؛ «طبیعت دانشجو، آرمانگرایى است؛ باید هم آرمانگرا باشد؛ اگر آرمانگرا نباشد، این حرکت متوقف خواهد شد؛ در زمینه علم هم باید آرمانگرا باشد؛ در زمینه جامعه و مسائل جارى خودش هم باید آرمان گرا باشد ؛ اصلا آرمان گرایى جوان، مایه پیشرفت است.
اگر آرمانگرایى را در جوانان خفه کردند و کوبیدند و از بین بردند - یا زشت شمردند - اشکال بزرگى متوجه خواهد شد .
این نباید باشد.»
سجاد ادامه میدهد: ما از رهبرمان آموختهایم و درس گرفتهایم که ممکن است دسترسى به یک آرمان میسّر نباشد، اما رها کردن آن آرمان هم جایز نیست و امیدوارم که تمامی دانشجویان عزیز به آرمانخواهی و آرمانگرایی پایبند باشند و حتی در دوران پسادانشجویی نیز به این روند ادامه دهند.
انتقاد سازنده لازمه تفکر، پویایى و پیشرفت است
مهدی در رابطه به انتقادها و پرسشهای دانشجویان میگوید: بیتردید پرسشگری و انتقاد سازنده لازمه تفکر، پویایى و پیشرفت است؛ دانشجو در دانشگاه مىآموزد که در برابر هر چه مىشنود و مىبیند، چون و چرا بگذارد، اما و اگر کند، بپرسد و علتیابى کند.
وی ادامه میدهد: دانشجو در دانشگاه فرا مىگیرد که در مقابل هر رویدادى، مکث و تامل کند، در پس هر حادثه، ریشهها و علل آن را ارزیابى کند و هر اتفاقى را تجزیه و تحلیل نماید، این روحیه که خصیصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هویت مستقل فکرى مىبخشد و او را در زمره قشر روشنفکر و منتقد جامعه قرار مىدهد.
مهدی اضافه میکند: از این رو دانشجوی سیاسی بهعنوان فعالترین و حساسترین عضو دانشگاه، پرسشگر بوده و زبان انتقادى و طلبکارانه دارد و باید داشته باشد؛ زمانی که رهبر انقلاب میفرمایند؛ «مبادا کسى تصور کند که اگر این زبان انتقادى حتّى یک کمى تلخ هم باشد، حالا بنده که اینجا نشستهام، ناراحت خواهم شد، نه؛ اتفاقاً خودِ این زبان انتقادى هم برخاستهى از همان نگاه و توقعات آرمانى است؛ راضى نبودن به آنچه که داریم، معنایش میل و گرایشِ رسیدن به آن چیزى است که نداریم و این درست همان چیزى است که ما میخواهیم.»
وی تصریح میکند: از این رو دانشجویان باید انتقادات و نظرات انقلابى خود را به دور از هرگونه مصلحتاندیشى و با صداقت کامل مطرح کنند، چرا که اگر دانشجو مصلحت اندیش باشد، مسؤولان جامعه به طریق اولى در تصمیمگیرىهاى خود نیز مصلحتاندیش مىشوند.
دانشجو و دانشگاه سیاسی؟
یکی از مهمترین مسائل موجود در دانشگاهها و البته در بین دانشجویان سیاست است و همواره دربارهی چگونگی ورود به این موضوع بحثها و نظرات مختلفی بوده است؛ حتی فرآیند این اتفاق نیز در زمانهای مختلف مورد بررسی بسیاری از فعالان قرار گرفته است.
افراطی کاری سیاسی و انفعال سیاسی مغایر حقوق و وظایف دانشجو است
اصغر از دانشجویان فعال سیاسی، اجتماعی میگوید: در سیاسی بودن دانشجو و مشارکت سیاسی دانشجویان با توجه به مولفههایی نظیر جایگاه، نقش و کارکردهای مهم دانشجو در سطح نظام سیاسی جامعه شکی نیست، از سوی دیگر نیز توجه به آموزههای اسلامی پیرامون ضرورت و ضوابط مشارکت سیاسی و بالاخره حدود و مقررات قانونی تبیین و لزوم آن را اثبات میکند.
او ادامه میدهد: حد لازم سیاسی بودن به معنای حساسیت در برابر سرنوشت خود و جامعه خویش، داشتن بینش و تحلیل سیاسی پیرامون مسائل داخلی و خارجی و جریانهای موجود و در مرحله بعد تلاش فکری و عملی برای بهبود و پیشرفت کشور از طریق فرایندهای مختلف علمی و پژوهشی، سیاسی، فرهنگی و...
است.
اصغر اضافه میکند: از این رو است که «افراطی کاری سیاسی» و یا «انفعال و بیتفاوتی سیاسی» مغایر حقوق، وظایف و جایگاه دانشجو بوده و کاملاً با آموزههای اسلامی، اصول نظام، منافع و امنیت ملی، استقلال، توسعه و پیشرفت مادی و معنوی کشور در تضاد و ناسازگاری است.
جریان اصیل دانشجویی اجازه تنزل نقش خود را نخواهد داد
سبحان در رابطه با استقلال فعالیتهای دانشجویی میگوید: از آنجایی که در مشارکت سیاسی مباحثی نظیر کسب قدرت، اعمال نفوذ و...
مطرح است، دانشجوی سیاسی باید بدون ملاحظه نفوذها و فشارهای بیرونی و خواست مراکز قدرت، هدف و مسیر خود را بهصورت مستقل و متناسب با نقش و جایگاه دانشگاه شناسایی و ترسیم نموده و به اتخاذ سیاستها و خط مشیهای خویش بپردازد و نباید اجازه دهد تا گروهها و افراد فرصت طلب، فرصتِ نفوذ در دانشگاه و تغییر اهداف جریانهای اصیل دانشجویی را پیدا کنند.
وی میافزاید: جریان اصیل دانشجویی با تکیه بر عوامل سنجیده و خودآگاه تنها به جوشش و پویایی درونی دانشگاه و پیشرفت و کارآمدی نظام اسلامی فکر نموده و سخنگو و نماینده منافع عمومی مردم است نه ابزار گروههای سیاسی، بر این اساس دانشگاه بهعنوان نهادی که متعلق به همه مردم است به هیچ وجه قابل مصادره توسط هیچ یک از احزاب و گروهها و جریانات سیاسی نیست؛ چرا که در این صورت دانشگاهها تبدیل به باشگاههای سیاسی میشوند.
سبحان تاکید میکند: جریان اصیل دانشجویی که برخاسته از واقعیات و دانشگاه باشد به واسطه دارا بودن شجاعت، صداقت و نجابت به هیچ وجه حاضر نخواهد بود که با گره خوردن با قدرت و ثروت، منزلت، اعتبار و نقش خود را تنزل دهد.
تکلیف دانشجوی امروز از نگاه رهبری
حال که پای خاطرات و دغدغههای دانشجویان نشستیم، گزارش را با سخن مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، به پایان میرسانیم :
«مسؤولیت شما سنگین است؛ هم باید درس را بخوانید، هم محیط سیاسىتان را بشناسید، هم روى محیط سیاسى اثر بگذارید و هم خودتان را از لحاظ فکرى و روحى آماده کنید براى فردایى که بلاشک وزن این نظام متکى به معنویت - یعنى نظام جمهورى اسلامى - در معادلات جهانى بین المللى، ده برابر امروز خواهد شد.
مطمئن باشید که ما چنین روزى را در پیش داریم و شما جوانهاى امروز، آن روز را خواهید دید.
على القاعده آن روز ماها نیستیم؛ اما شماها هستید و خواهید دید آن روزى را که وزن و ثقل و اهمیت جمهورى اسلامى در معادلات جهانى - چه از لحاظ سیاسى، چه از لحاظ علمى و چه از لحاظ بیان افکار سازنده - ده برابر امروز است.
باید خودتان را ان شاءاللَّه براى آن روز آماده کنید.»
****گزارش: امیررضا سعیدی****
انتهای پیام/3463/421/ی