رازهای یک ارتباط موفق
داود امامزاده، دانشجوی دکتری مدیریت دولتی، مدرس دانشگاه و دورههای کارکنان دولت (دستگاههای اجرایی) در یادداشت خود در خصوص رازهای یک ارتباط موفق در خانواده که آن را در اختیار ایسنا قرار داده، مینویسد: ارتباطات فرآیند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده بهشرط همسان بودن معانی بین آنها است.

ایسنا/قزوین داود امامزاده، دانشجوی دکتری مدیریت دولتی، مدرس دانشگاه و دورههای کارکنان دولت (دستگاههای اجرایی) در یادداشت خود در خصوص رازهای یک ارتباط موفق در خانواده که آن را در اختیار ایسنا قرار داده، مینویسد: ارتباطات فرآیند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده بهشرط همسان بودن معانی بین آنها است.
این فرایندی بین موجودات زنده تعریف و به اشتراک گذاشته میشود، به عبارت دیگر ارتباطات فراگردی است که طی آن افراد از طریق انتقال علائم پیام، به ارسال و دریافت معنی مبادرت میکنند.
ارتباط به یک فرستنده، پیام و گیرنده درنظرگرفته شده نیاز دارد و میتواند در سرتاسر مسافتهای گسترده زمانی و مکانی رخ دهد.
انواع ارتباطات
ارتباطات کلامی: ارتباطات کلامی، در حالی که در درجه اول به ارتباط کلامی سخن اشاره میکند گفته میشود، بهطورمعمول در هر دو واژه، کمکهای کلامی و غیرکلامی عناصر برای حمایت از انتقال معنی تکیه دارد.
ارتباط کلامی شامل بحث و گفتگو، سخنرانیها، نمایشها، ارتباطات بین فردی و بسیاری از انواع دیگر است.
در ارتباطات چهره به چهره زبان بدن و چگونگی صدا نقش مهمی را بر عهده دارد و ممکن است تأثیر بیشتری بر شنونده داشته باشد نسبت به محتوای در نظر گرفته شده از واژهها که استفاده میشود.
یک مجری ماهر باید توجه مخاطب و ارتباط با آنها را در نظر بگیرد، بهعنوان مثال از گفتن یک لطیفه توسط دو نفر یکی ممکن است مخاطب را با توجه به زبان بدنش و تن صدایش بسیار سرگرم کند در حالی که نفر دوم با استفاده دقیق از همان کلمات شنوندگان را خسته و عصبانی کند.
کمکهای بصری میتواند به آسان کردن ارتباطات مؤثر کمک کند و تقریباً همیشه در سخنرانیها برای مخاطبان استفاده میشود.
اثرگذاری زبان بدن بر دیگران شامل «۵۵٪ زبان بدن، ۳۸٪ تن صدا، ۷٪محتوای کلمات» است که بهاصطلاح «قانون ۷٪ـ۳۸٪ـ۵۵٪» گفته میشود، از این رو در هنگان انتقال احساسات اگر زبان بدن، لحن صدا و واژه ناسازگار باشند انتقال معنی صورت نمیگیرد.
ارتباطات غیرکلامی: ارتباطات غیرکلامی فرایند رساندن معنا را در صورت پیامهای بدن از طریق ژست، زبان بدن یا استقرار، چهره و تماس چشمی، ارتباط جسم مانند لباس، مدل مو، معماری، نمادها و سمبلها، همچنین از طریق مجموع موارد فوق توصیف میکند.
ارتباط غیرکلامی بهعنوان سکوت زبان نامیده میشود و نقش کلیدی در زندگی روزمره بشر در روابط اشتغال به درگیریهای رمانتیک را دارد.
این خدمات شامل کیفیت صدا، احساسات و سبک صحبت کردن و همچنین ویژگیهای عروضی مانند ریتم، تکیه صدا و استرس است، به همین ترتیب موضوعات نوشته شده شامل عناصر غیرکلامی مانند شیوه دست خط، نظم معنایی از کلمات و استفاده از شکلک برای انتقال عبارات احساسی بهصورت تصویری است.
ارتباطات تصویری: ارتباطات تصویری انتقال نظرها و اطلاعات از طریق ایجاد نمایشهای تصویری شامل علائم، فن چاپ، نقاشی، طراحی گرافیک، تصویر، رنگها و منابع الکترونیکی، ویدئو و تلویزیون است.
تحقیقات اخیر در این زمینه بر روی طراحی وبسایت و قابلیت استفاده گرافیکی متمرکز شده است، طراحان گرافیکی از روشهای ارتباط تصویری در عمل حرفهای استفاده میکنند.
منظور از ارتباط مؤثر یا ارتباط اثربخش چیست؟
ارتباط و مهارت ارتباطی، برخلاف آنچه در نگاه نخست به نظر میرسد کار سادهای نیست.
اگر بخواهیم کمی دقیقتر فکر کنیم ما با مهارت ارتباطی میخواهیم بخشی از ساختاری را که در مغزمان شکل گرفته به فرد دیگری در نقطه دیگری منتقل کنیم و ساختار مغز او را تغییر دهیم، برای این کار از ابزارهای کلامی و غیرکلامی استفاده میکنیم.
ارتباط مؤثر رابطهای است که در آنطرف مقابل پیام شما را با حداکثر دقت ممکن دریافت و درک کند.
یکی از بهترین نکاتی که در حوزه ارتباط مؤثر میتوانید به آن توجه کنید و با استفاده از آن بازدهی این ارتباط را تا حد زیادی بالا ببرید، داشتن اطلاعات جزئی درباره مخاطبتان است.
شناخت مخاطب یکی از کلیدهایی است که تا حد زیادی به شما کمک میکند تا ارتباط خوبی را با دیگران برقرار کنید.
بدون شک زمانی که هیچ شناختی نسبت به مخاطب خودتان نداشته باشید، نمیتوانید بهخوبی با او صحبت کنید و حتی گاهی ممکن است حرفهایی را بزنید که بهطور کلی با علایق و درک مخاطب شما در تضاد هستند و این موضوع باعث میشود که این ارتباط به شکست منتهی شود.
تکنیکهای ارتباط مؤثر
خودشناسی: باید در مورد خودتان شناخت کاملی داشته باشید تا بتوانید در هر زمانی با کنترل کردن رفتارها و واکنشهایتان به بهترین شکل ممکن ظاهر شوید.
بدانید از چه چیزهایی لذت میبرید، چه چیزی شما را عصبی میکند، از چه طریقی میتوانید خشمتان را مهار کنید، از همراهی با چه افرادی حس و حال خوبی میگیرید، پس سعی کنید قبل از تلاش برای برقراری ارتباط با دیگران، به خودشناسی برسید.
برای یک ارتباط خوب شنونده خوبی باشید، نگاه به فرد، توجه کامل و گوش کردن فعال لازمه این کار است.
برای یک ارتباط خوب لطفاً واضح صحبت کنید.
پایداری یک ارتباط بر مبنای صداقت است.
برای برقراری یک ارتباط مؤثر خودشیفتگی ممنوع بهترین روش این هست که روی نقاط قوت طرف مقابل تمرکز کنید.
ویژگیهای ارتباط مؤثر و موفق
انتقال پیام بهدرستی صورت بگیرد؛ یعنی فرد گیرنده همان منظوری را برداشت کند که گوینده قصد داشته است.
طرفین صادق و صریح هستند.
علاوه بر کلام به زبان بدن یکدیگر توجه میکنند.
بهطور فعال به حرف یکدیگر گوش میدهند، به عبارت دیگر گوش میدهند که بفهمند نه جواب دهند.
به همدیگر احترام گذاشته و یکدیگر را درک میکنند.
در مواقع لزوم همدلی نشان میدهند.
گشادهرو هستند.
در صورت مخالفت با هم میتوانند به شیوه صحیح مخالفت خود را اعلام کنند.
نهایتاً میتوانند فاصله مناسب بین خود و فرد مقابل را تشخیص دهند و آن را حفظ کنند.
راههای ایجاد ارتباط مؤثر و موفق
به اولین برخوردهایتان اهمیت دهید.
خودارزیابی را فراموش نکنید.
همیشه پذیرای انتقاد باشید و اولین منتقد خودتان باشید.
سعی کنید به مسائل از زاویه دید دیگران هم نگاه کنید.
سنجیده سخن گویید.
خوب گوش دهید.
موانع ارتباط مؤثر و موفق
اگر در یک ارتباط موارد زیر وجود داشته باشند، آن ارتباط برای مؤثر بودن با چالش مواجه میشود:
توقعاتی که بیان نمیشوند ولی فرد انتظار دارد بدون بیان کردن آن، به توقعاتش دست یابد.
در واقع ممکن است یک نفر انتظار داشته باشد فرد مقابل ذهن او را بخواند و از خواستههای او باخبر شود.
مخالفتهای بیجا و شدیدی که با بیتوجهی به دیدگاه فرد مقابل صورت میگیرد و تفاوتهای فردی در نظر گرفته نمیشود.
سرزنش کردن همدیگر به علت تفاوتهای موجود یا اختلافات.
قضاوت زودهنگام و پیشداوری بدون داشتن شواهد کافی.
تحقیر و توهین کردن.
انکار کردن نقش خود در یک مسئله.
سبکهای ارتباطی ناکارآمد
و نهایتاً موضع دفاعی گرفتن در مقابل مشکلات؛ یعنی فرد اشتباهاتش را نمیپذیرد و دائماً سعی در توجیه کردن آنها دارد.
بازدارندههای ارتباط موثر
انتقاد نابجا
نامگذاری: خوار و خفیف کردن و یا دادن یک عنوان
تشخیص گذاری: تجزیهوتحلیل رفتار فرد دیگر
ستایش همراه با ارزیابی: قضاوت مثبت در مورد شخص دیگر
دستور دادن: دستور انجام دادن کاری
تهدید: تلاش برای کنترل اعمال و رفتار
نصیحت کردن، اخلاقی ساختن یا موعظه کردن بیحد
پرسشهای زیاد و نامناسب
منحرفسازی: کنار زدن مشکلات فرد
بحث منطقی: تلاش برای متقاعد کردن فرد
اطمینان آفرینی
روشهایی ساده برای ارتباط مؤثر با فرزند
با فرزندانتان غذا بخورید.
از اتفاقات روز بگویید.
با فرزندتان بازی کنید.
فرزندتان را در آغوش بگیرید.
برای ایجاد ارتباط مؤثر با فرزند محترم باشید و احترام بگذارید.
به کودکان مسئولیت بدهید.
به فرزندتان ابراز علاقه کنید.
انواع روشهای برقراری ارتباط مؤثر با کودکان
هر یک از والدین میتوانند روشهای متعددی در برقراری ارتباط با فرزندان خود داشته باشند، اما همه آنها را در چهار دسته میتوان طبقهبندی کرد.
این دستهبندی براساس دو ویژگی مهم در ارتباط با کودک صورت میگیرد و شامل «محبت» و «قاطعیت» است.
تعریف قاطعیت: در حوزه ارتباط با کودک قاطعیت یعنی استواری و ثبات در نظر، گفتار و رفتار بهطوری که کار با دلیل خاصی انجام شود، ادامه پیدا کند و بهراحتی تغییر نکند، برخی والدین بسیار قاطع و برخی فاقد کمترین قاطعیتاند.
تعریف محبت: در حوزه ارتباط با کودک منظور از محبت همان پذیرش و صمیمیتی است که والدین در مقابل کودک از خود نشان میدهند.
برخی از والدین بسیار صمیمی و برخی طرد کنندهاند یعنی با کودک به گرمی رفتار نمیکنند و او را از خود میرانند.
انواع والدین:
والدین را بر حسب اینکه چه میزانی از قاطعیت و محبت را در ارتباط با کودکان خود نشان میدهند میتوان به چهار طبقه دستهبندی کرد که به شرح ذیل است:
والدین قاطع و محبتکننده: این دسته از والدین آنهایی هستند که قاطعیت در کلام و رفتار دارند.
بدون دلیل کاری را انجام نمیدهند و وقتی دلیلی برای انجام کاری وجود داشته باشد، با قاطعیت آن را انجام میدهند یا برعکس اگر دلیلی منطقی وجود نداشته باشد با قاطعیت از انجام آن خودداری میکنند و تسلیم خواستههای کودک نمیشوند.
آنها در عین قاطع بودن صمیمی و با محبت نیز هستند.
به خواستههای کودک بهصورت متعادل توجه دارند و از اینکه تمام خواستههای کودک را برای ساکت کردن او بپذیرند خودداری میکنند.
فرزندان این والدین با اینکه محبت و صمیمیت زیادی از والدین خود دریافت میکنند، نازدانه بار نمیآیند.
چنین مادرانی کار تربیت کودک را با محبت و پذیرش بهپیش میبرند و از تنبیه بدنی خودداری میکنند.
آنها از شیوههایی مثل قطع کوتاه محبت مثل اخم یا نگاهِ تنبیهآمیز برای تنبیه استفاده میکنند که در طولانیمدت تأثیرات خوبی روی رفتار کودک خواهد داشت.
والدین قاطعِ طرد کننده: این دسته از والدین با وجود قاطعیت زیادی که دارند فاقد محبت و صمیمیت هستند.
آنها در رفتار و گفتار خود چندان پذیرش و صمیمیتی از خود نشان نمیدهند.
به عبارتی دیکتاتورمآب، سختگیر، خشک و خشن هستند، حتی ممکن است از تنبیههای شدید هم استفاده کنند.
کودکان این والدین نیز با اینکه یاد گرفتهاند به هیچ طریق قادر به تغییر نظر والدین خود نخواهند شد اما معمولاً احساس خلأ عاطفی میکنند، این کودکان یا مثل والدین خود طرد کننده و سرد و خشن بار میآیند یا شدیداً نیازمند محبت.
چنین شیوه ارتباطی عواقب وخیمی برای کودک میتواند داشته باشد زیرا چنین کودکانی اختیار، عزتنفس و اعتمادبهنفس کافی ندارند.
والدینِ بامحبتِ فاقد قاطعیت: این والدین شاید به همان اندازه والدین قاطع با محبت به کودکان خود محبت میکنند اما قاطعیت کافی ندارند، بهطوری که با کوچکترین اصرار و پافشاری تسلیم کودک میشوند، رفتارهای خود را زود تغییر میدهند و شیوه تربیتی و ارتباطی ندارند.
این کودکان یاد میگیرند که با کمی اصرار میتوانند پدر یا مادر را راضی کنند.
والدینِ فاقدِ قاطعیتِ طرد کننده: کودکان یاد میگیرند روی والدین خود حساب نکنند؛ دارای آزادیهای مطلق هستند و سرخود بار میآیند.
حالا پرسش این است که کدام شیوه ارتباطی مناسبتر است؟
باید توجه داشته باشیم که «قاطعیت» و «محبت» و تعیین میزان آنها در ارتباط با کودک اهمیت بسیار دارد.
درجاتی از قاطعیت همراه با محبت برای ارتباط با کودک ضروری است.
بهطوری که سالمترین فرزندان را گروه والدین «قاطع با محبت» پرورش میدهند.
آنها اعتمادبهنفس بالایی دارند و قدرت منطق و استدلال آنها در کنار تأمین شدن نیازهای عاطفیشان رشد پیدا میکند.
آنها یاد میگیرند باید برخی خواستهها را بنا به دلایلی به تأخیر انداخت، همچنین این کودکان در کنار محبتی که از والدین خود دریافت میکنند، میدانند که قاطعیت پدر و مادر به معنی فقدانِ محبت نسبت به آنها نیست.
انتهای پیام