مراکز دین پژوهی به حرکت براساس اقتضائات جهانی بیندیشند
عبدی پور گفت: وقت آن رسیده تا مراکز دین پژوهی از کار محدود و بدون برنامه در سطح بین الملل فارغ شوند و با گامهای بلند به حرکت بر اساس اقتضائات جهانی بیندیشند.

به گزارش خبرنگار مهر، هدف انقلاب اسلامی از ابتدا حضور در عرصه بین الملل و نجات انسانهای مستضعف و ضعفا از دست ستمگران و مستکبران و همچنین هدایت آنها بوده است.
حضور در عرصه بین الملل و تبلیغ دین اسلام و کمک به محرومان و ستمدیدگان باید دارای راهبرد و روش باشد.
مسلما بدون داشتن استراتژی لازم در این عرصه دستیابی به اهداف ممکن نیست.
بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی مسلما باید در این عرصه با بررسی بازخوردها به استراتژی درست و دقیقی دست یافت تا به هدف مورد نظر رسید و حتی کاستی های گذشته را جبران کرد.
در گفتگو با حسن عبدی پور، کارشناس حوزه ارتباطات بین الملل و مدیر ارتباطات و امور بینالملل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ضمن استفاده از تجربیات وی به بررسی سیاستهای لازم برای بهبود حضور در عرصه بین المللی پرداختیم.
عبدی پور کارشناس مسائل سیاسی و نویسنده کتابهای جریان شناسی سلفی گری معاصر، فلسفه دعا و نیایش در تاریخ زندگی انسان معاصر، جستارهایی در تاریخ و تمدن اسلامی و نقش اجتماعی انتظار و ...
است.
*حضور در عرصه بین الملل چه در فضای علمی و چه در فضای تبلیغی چه تغییراتی کرده است؟
در قرن بیست و یکم تحولات بسیار بزرگی با سرعتی بالا رخ داده است.
مسائل جهان معاصر در سطح جهانی و نقطههای کانونی عوض شده و به شدت تکنیکی شده اند؛ از سویی دیگر با حضور شبکههای اجتماعی، مناسبات دولتها و همچنین مفهوم حاکمیت و دولت عوض شده است.
مسائل عدیدهای در جهان به عنوان چالش های جهانی بین کشورها شکل گرفته است.
مسائلی مانند: امنیت، تروریسم، فقر، بی ثبات اقتصادی و فاصله طبقانی، فساد و ...
به وجود آمده که دیگر مختص دولت خاصی نیستند.
قبلاً که دولتها در چار چوب مرزهای خود محصور بودند و جهان آنقدر کوچک نشده بود، بسیاری از این مسائل و مشکلات امور داخلی هر کشور تلقی میشد، ولی هم اکنون مسائل و مشکلات تبدیل به موضوعات مشترک جهانی و دغدغههای بین المللی تبدیل شده اند.
از سویی رقابتها هم بین قدرتهای منطقه و فرامنطقهای شدید شده است.
در بحث اقتصاد، مرکز اقتصاد جهانی از آتلانتیک به جنوب شرقی آسیا تبدیل شده و چین و ژاپن تبدیل به قدرتهای اقتصادی جهانی شده اند؛ جهان از دو قطبی به سمت یک قطبی پیش رفت و آمریکا با ناکام بودن در هژمونی خود شاهد قدرت گرفتن چین و هند و روسیه شده است.
در حوزه فرهنگ، ۶٠٠ سال از عمر هژمونی مدرنیته بر جهان میگذرد و این تسلط همچنان وجود دارد، ولی مدرنیته شکافهای زیادی برداشته است.
الان جریانهای پست مدرن شکل گرفته اند و فرهنگها و ایدئولوژیهای جدید در حال شکل گیری هستند.
انقلاب اسلامی ما نیز در قالب همین اتوماسیون و پلتفرم متولد شد و میخواهد محتوا را اسلامی و بومی کند.
از این روی تلاش می کند با برنامه ریزی، و استفاده از توان علمی و اجرایی کشور بر مشکلات داخلی و خارجی فائق آید و زمینه ساز تمدن نوین باشد.
در حال حاضر چند رقابت در حال شکلگیری است؛ یکی رقابتهای سخت در حوزه سخت افزاری است که بیشتر با مسئل پیرامون طبیعت و فیزیک جهان معاصر و امور دنیوی سروکار دارد که کشورهایی مانند آمریکا، جلودار این مسئله هستند و یکی هم در حوزه نرم افزاری که برتری ایران در حوزه تولید قدرت نرم است که بتوانند از نظر فکری خودشان را مطرح کنند و دارای پارادایم جدید گردد، البته با توجه به مالکیت غرب بر فضای مجازی و اهتمام آنها به مدیریت افکار عمومی و به چالش کشاندن دولتها مستقل کشورهای مانند ایران در این مواجهه کار بسیار سختی رو در پیش دارند.
علیرغم علم گرایی و رشد جریان پوزیتیویستی از قرون نوزدهم و بیستم که مبارزات شدیدی علیه اعتقادات مردم شد، اما امروزه شاهد بازگشت دین و معنا دار بودن زندگی مردم در قرن بیست و یکم در سراسر جهان هستیم.
در قرن بیست و یکم تحولات بسیار بزرگی با سرعتی بالا رخ داده است.
مسائل جهان معاصر در سطح جهانی و نقطههای کانونی عوض شده و به شدت تکنیکی شده اند
*حضور در عرصه تبلیغات دینی جهانی چه ضرورتی دارد؟
علی رغم علم گرایی و رشد جریان پوزیتیویستی از قرون ١٩ و ٢٠ که مبارزات شدیدی علیه اعتقادات مردم شد، اما امروزه شاهد بازگشت دین به زندگی مردم در قرن ٢١ ام در سراسر جهان هستیم که براساس نتایج تحقیقات مؤسسه معتبر تحقیقاتی پیو، در سال ٢٠۴٩ جمعیت جهان فراتر از ٩ میلیارد خواهد شد که از این جمعیت ٨ میلیارد پیروان ادیان هستند.
این حادثه دستاورد بزرگی برای ادیان محسوب میشود و شناخت ادیان از هم در عصر معاصر به یک ضرورت تبدیل شده است.
از این روی در شرایط کنونی تقریبا ١۵ دین مهم در حال رقابت با هم وجود دارند که ۶ دین از پیروان ادیان هستند اینها نیاز به شناخت تفصیلی و عالمانه از سوی مراکز دین پژوهی ما نیز دارند؛ باید به این سمت برویم که شناخت مان از دین را عالمانهتر کنیم.
جریانهای دینی در کشورهای مختلف جهان تحت آموزش موسسات الهیاتی عرب هستند و یک توافقی بین این دستگاه و دولت های آنها وجود دارد که در برنامه های راهبردی با هم هماهنگ هستند.
ما نیز باید ضمن تمرکز و شناخت رشته های جدید و روش ها تحقیقاتی آنها در حوزه الهیاتی و داشتن مراکز خاص در این حوزه فکری در حوزه آینده پژوهی نیز تحقیقات لازم را داشته باشیم و هم زمان سیر تحولات و پیشرفت های آنها را رصد کنیم.
این مهم باید در روند تحولات همکاریهای بین المللی با دیگر کشورها شکل گیرد تا دیدگاههای مختلف به مسائل شکل گیرد.
به عبارت دیگر بایستههای دین پژوهی در این رابطه، عبارت از تعیین شناخت دین خود است.
برای شناخت جنبههای مختلف آن در عرصههای بین المللی به ویژه شناخت ابعادی از اسلام که به ایجاد تفاهم و همکاری با سایر ادیان کمک میکند و برای منظر پر رحمت اسلام و تشیع اهل بیتی به آن که طبیعتا شناخت سایر ادیان برای استفاده از مزیت های نسبی و قابل استفاده از این مکتب عقلی و اعتدالی برای دیالوگ بین ادیان اقتضا میکند تا از این طریق به شناخت راهکارهای جدید برای ارائه کمک به دین و هدایت جامعه و کنترل سیاست، ایجاد صلح جهانی و احیای حقوق بشر توازنی در سطح بین المللی داشته باشیم.
امروز توسعه فعالیتهای بین المللی بایستهای است که از طریق سیاستگذاری مراکز مهم علوم دینی و اسلامی انجام شود.
اولویت ما در گام اول کشورهای خلیج فارس و گام های بعدی آسیای میانه، شبه قاره، شرق آسیا و اروپا و آمریکای لاتین باشد، طبیعا نظام موضوعات مشترک در هر منطقه می بایست براساس میراث مشترک تمدنی و تاریخی و اصل روابط مسالمت آمیز باشد.
*الان وضعیت ما در بازار جهانی علم چگونه است و شما چه راهکاری برای بهبود این وضعیت مد نظر دارید؟
ایران در حال حاضر دو درصد علم دنیا را تولید میکند که بخشی از آن به حوزه علوم انسانی اختصاص دارد و لازم است برای کسب سهمیه بیشتر از ظرفیت ۹۸ درصد تلاش کنیم و مراکز علمی را برای آن فعال کنیم.
مراکز علمی حوزوی با دانشهای اسلامی با استفاده از رویکرد اعتدالی و عقلانی و استفاده از نیروهای متخصص داخلی و توسعه آن باید توجه بیشتری کنیم.
ازسوی دیگر در بستر تبادل علم باید با علم دینی و علومانسانی در چرخه علم و دانش حضور فعالی داشته باشیم، البته قدری در این حوزه دچار کمبود محتوا وروش شناسی تحقیق هستیم و برخی از پژوهشهایمان را در خلأ انجام میدهیم که علی رغم ایجاد مراکز بزرگی که پس از انقلاب اسلامی شکل گرفتند و شاهد رشد و توسعه این مراکز هستیم، به طوری که هم اکنون در قم بیش از صدها مؤسسه و هیئت علمی متخصص تربیت شده و صدها کتاب بر اساس روش شناسی علمی جدید تولید میشود، اما با دو چالش در سطح ملی و بین المللی مواجهه هستیم و مراکز دین پژوهی می بایست به دو رسالت ملی و دیگری فراملی خود به نحو احسن عمل کنند و موجب کارآمدی نظام اسلامی شوند.
*امروزه با توجه به شرایطی که بیان کردید، نقش مراکز دین پژوهی کشور ما چیست؟
مراکز دین پژوهی در بخش چالشهای ملی که فراروی نظام و نسل جوانان است باید به تکالیف خود عمل نمایند.
طبیعتا آنچه آنها تولید کرده اند با توجه به رسالتی که حوزهها دارند به خصوص به عنوان عقبه فکری نظام جمهوری اسلامی که وظیفه دارند به نیازهای نظام و جامعه پاسخ دهند هنوز کم است، البته نظام سازی در یک پروسه چندین ساله شکل می گیرد و این را قبول داریم که ممکن است یک قرن طول کشد تا بتوانیم نظام سازی کنیم و آن نظام جامع اسلامی است، اما باید ازهمین ابتدا در آن چرخه و ریل آن قرار گیریم سیستماتیک و فرایندی عمل کنیم تا بتوان ادعا کرد این دانش ما و این همه تولیدات ما در این زمینه است.
از این رو ما نیازمند چرخهای هستیم که اول تولید نظریه و ایده میکند و بعد این نظریهها را تبدیل به برنامههای عملی و قابل اجرا براساس واقعیتها کند و دیگر اینکه برای عملیات سازی از طریق آئین نامهها و دستورالعملها که از طریق دولت، وزارتخانهها و سازمانها باید اینها ابلاغ و اجراشود؛ مثلا در حوزه اسلامی اگر بانک اسلامی را تعریف می کنیم بانک اسلامی می بایست دارای سیستمهای اسلامی باشد و خدماتی که به مردم در بخشهای مختلف میدهد باید کاملاَ اسلامی و بدون ربا باشد و به یک نظام مالی سالم تبدیل شده باشد.
بانک یک پدیده غربی است، اما برای بانک اسلامی باید تعریف درستی کنیم که اهداف اقتصاد اسلامی هم تحقق یابد و بانک هم بتواند سرپای خود بایستد و کارکرد خود رو حفظ نماید و مردم هم بتوانند خدمات عادلانهای از بانکها داشته باشند، اینسیاست و نظام سازی اسلامی باید در حوزه های مختلف اقتصاد، فرهنگ، سیاست و بخشهای مختلف صورت بگیرد، تا به آن کارآمدی برسیم.
در حوزه های دیگر هم می بایست این سیستمها اسلامی باشند.
هم اکنون مهمترین مسئله ما در جمهوری اسلامی، کارآمدی در همه بخشهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و امروز شاهد هستیم که آن سیستمهای قدیمی که برگرفته از تفکرات سوسیالیسم لیبرالیسم است، جامعه ما را به چالشهایی کشیده است
*به نظر شما امروز مهمترین مسئله ما در جمهوری اسلامی چیست و چگونه باید در این عرصه موفق شویم؟
هم اکنون مهمترین مسئله ما در جمهوری اسلامی، کارآمدی در همه بخشهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و امروز شاهد هستیم که آن سیستمهای قدیمی که برگرفته از تفکرات سوسیالیسم لیبرالیسم است، جامعه ما را به چالشهایی کشیده است.
وقتی جامعه در مسیر مدرنیته قرار گرفته و سبک زندگی غربی داشته ایم و نتوانستیم سبک زندگی جدید و اسلامی تولید کنیم و در واقع درها و فضا را باز کرده ایم تا تکنولوژی و فرهنگ غربی بیاید این غفلت ها در حوزههای مختلف جامعه ایرانی را به چالش میکشد، باید سعی کنیم جامعه و سبک زندگی ای را تعریف کنیم که براساس آموزههای دینی و دستورات امامان شیعی و اهل بیت(ع) باشد، اما حقیقتا میبینیم که جامعه ما با جامعه علوی و فاطمی و حسینی فاصله دارد و ما از الگو و چشم انداز مطلوب فاصله داریم.
بنابراین باید به سرعت اصلاحات را شکل دهیم و اگر نتوانیم برنامه جامعی از حیث نظری قابل دفاع داشته باشیم و اگر در حوزه عملیاتی نتوانیم آن را اجرایی کنیم قطعا به چالشهایی برمی خوریم.
در این راستا شایسته است از تجربه دیگران هم استفاده کنیم، از کشورهایی که توسعه یافتند باید در سیستم ها و قالبهای جدید جامعه معاصر که تکنیکی شده است محتوای دینی را قرار دهیم الان در حوزه سیاسی، برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس شورای اسلامی و ...
پدیدههای غربی بوده اند، اما آنها را اسلامی و مردم محور کرده ایم.
حوزه دیگر مربوط به شبهات و مسائل دینی است که ممکن است چالشهایی را برای ما به وجود بیاورد و الان میبینیم که هجمههای وسیعی شکل میگیرد.
امروزه در برخی از کشورهای منطقه عربی مسئله الحاد گرایی جدی شده است .
ما برای این مسائل نباید به صورت تدافعی برخورد کنیم، بلکه باید برنامه راهبردی داشته باشیم و سناریوهای مختلفی برای مواجهه با این هجمهها و طوفانها داشته باشیم وبا منطق و استلال می توانیم نسل جدید را اقناع نماییم و اگر مسیری را میبینیم که مثل جریان مدرنیته غلط است، نگوییم که جریانی جبری است چرا که الان در دنیا ثابت شده است جریان جبری وجود ندارد.
بحثهایی که راجع به آینده پژوهی میشود، به دنبال تغییر مسیرها هستند و براساس منافع خود جهت گیری ها رو عوض می کنند و طوری مدیریت میکنند که این مسیر در واقع به آن سمت دلخواه خودشان باشد، لذا باید تلاش کنیم جامعه ایرانی در مسیری قرار گیرد که خاستگاه دین است، برای کارآمدی باید در حوزه فکری، شناخت موضوعات جدید در حوزه دین یک امر جدی شده است.
در اولین روزهای حیات دینشناسی تطبیقی در دهههای۱۸۷۰ و ۱۸۹۰ عمدتا دو مکتب فکری مورد توجه بوده است، یکی مکتب زبان شناسانه مولر و دوم مکتب انسان شناسانه آدلو.
اینها شامل چندین رشته زبان شناسی و جامعه شناسی و پدیده شناسی و فلسفه و هرمنوتیک دین شده اند که تقریبا ۱۰ شاخه هستند.
در حوزه الحاد هم باید ببینیم که مسائلی و تئوریهایی هست.
دانشمندان زیادی در جهان هستند که تفکرات الحادی دارند و ما باید به همه اینها شناخت پیدا کنیم و باید کرسیهایی بگذاریم که این افراد در حوزههای مراکز علمی بیایند و حرف هایشان را بزنند و نگاه هایشان را مطرح کنند و بخشهایی که جنبههای تطبیقی دارد یکسری همگرایی و هم افزاییهایی داشته باشیم که به رشد دینداری بینجامد و در جاهایی هم که مسائل الحادی است بتوانیم با آنها مقابله کنیم.
هم اکنون مهمترین مسئله ما در جمهوری اسلامی، کارآمدی در همه بخشهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است
*فقه در این زمینه چه کمکی می تواند به ما بکند؟
دراین شرایط حساس ضمن اینکه باید تلاش کنیم دین را کارآمد کنیم و کارآمدی اش این است که به فقه نظام، فقه اجتماعی، فقه ارتباطات و جامعه شناسی و ...
توجه کنیم، فقه ما باید از این حالت فردی بیرون بیاید و اجتماعی فکر کند.
به موضوعات جدید توجه کند و در سطح ملی و بین المللی کارآمدی خود را نشان دهد و این کارآمد بودن و توجه به حل مسائل جامعه معاصر نیازمند دارا بودن برنامه استراتژیک راهبردی، تعیین هدف، اولویت گذاری و تربیت نیروهای متخصص در تراز بین المللی و ملی است که در راستای تأمین نیازهای جمهوری اسلامی و در اختیار گذاشتن این تجارب با کشورهای منطقه است و با کمک دیگر دستگاههای علمی در یک بستر تعاملی حضورمان در چرخه بین المللی را تعریف کنیم.
*فعالیت های تبلیغی در عرصه بین المللی و جهانی چه پیش نیازهایی دارد؟
اگر بخواهیم در حوزه بین المللی فعالیت کنیم باید کشورهای هدفمان را بشناسیم، امروز کشورهای همسایه در اولویتهای ایران هستند و کشورهایی مانند عراق، سوریه و افغانستان، لبنان، یمن و سایر کشورهای سنی نشین که همسایه مان در خلیج فارس محسوب میشوند و یک سری کشورها در حوزه راهبردی مانند آلمان، ایتالیا، روسیه، چین، ژاپن، کره و فرانسه هستند.
برای شناخت فعالیتهای بین المللی، یکسری شاخصهها نیز وجود دارد، یعنی برای شناسایی بینالمللی؛ که ما چگونه قدرت بین المللی محسوب میشویم یکی اینکه روی افزایش ظرفیت علمی مان کار کنیم و وقتی یک فردی عضو هیئت علمی است یعنی در یک تراز و تخصصی انتخاب شده است.
دانشجویان اساتید و پروژههای خارجی مرتبط با پروژههای خارج از کشور و تعداد مقالات و فرصتهای پژوهشی و مطالعاتی و پایان نامههایی که در عرصههای بین المللی کار میکنیم و استانداردسازیهایی که انجام میدهیم، اقدامات بسیار مهمی هستند.
ما این را هم باید قبول کنیم که عواملی وجود دارد که در کشور و حوزههای علمی مبنی بر امتناع از بین المللی سازی هستند و بین المللی شدن مراکز علمی و حوزوی و دین پژوهی هستند، یکی اینکه فقدان برنامه راهبردی که حوزههای علمیه برای ورود به عرصههای بین المللی باید این برنامه را داشته باشند.
در سطح کلان لازم است برنامه ریزیهایی داشته باشم تا ما را به شکوفایی برسانند، الان باید گفت تشیع هیچگاه این فرصت طلایی را برای عرضه و دیده شدن نداشته است، لذا باید برنامه و هماهنگی و تقسیم کار منطقی داشته باشیم.
ما نباید ترویج تشیع را در حد یکسری مناسک تقلیل دهیم و همین مدل رو عینا در خارج از کشور کپی برداری و توسعه دهیم.
این امر کمترین کار برای ترویج یک مکتب است.
جهان غرب و جهان اسلام به دنبال شناخت حقیقت مکتب اهل بیت(ع) بر اساس قرائت عتدالی است که یک رویکرد عقلی و منطقی دارد.
از این رو ما باید تواناییهایمان را در حوزه فکری هم نشان دهیم.
در حوزه فلسفه هم اکنون شمال آفریقا بیشتر گرایشهای فلسفی دارند و ما باید در آنجا قدرت نمایی کنیم و برنامه داشته باشیم که با حکمت صدرایی و متعالیه آنها را آشنا کنیم.
ما باید فرصت دهیم در فقه مقارن، عقاید و دیدگاههای فقهی بقیه مذاهب نیز گفته شود و یا در حوزه مسائل کلامی، تفکرات دیگران نیز گفته شود و یا در حوزه فلسفی و یا عرفانی مطالعات تطبیقی داشته باشیم
نهادهای متولی آموزش محتوای دینی که بیشتر از گذشته در زمینه سیاست گذاری ، تدوین برنامه درازمدت، توسعه یافته، و در حال تأثیرگذاری وکارآمدی و متناسب سازی متون آموزشی با نیاز جامعه معاصر هستند باید توسعه آموزشهای بین المللی را در سیستم حوزوی را جدی بگیرند، یعنی در سیستم آموزشی حوزههای علمیه تغییراتی دهند و موضوعاتی جدید درسی را در نظر بگیرند و مواد درسی را انتخاب کنند که این مواد درسی به غیر از اجتماعی نمودن فقه ، به کلام ،فلسفه ، تفسیر، عرفان ،اخلاق اهتمام و توازنی کمی در تدریس رشته های مختلف ایجاد نماید .
مسائل فردی و اجتماعی در سطح حکومت و در سطح بین الملل توجه گردد و مواد درسی باید طوری باشد که از طلاب و دین پزوهان کشورهای مختلف بتوانند در آن شرکت کنند مانند زمان فاطمیون.
فاطمیون در مصر که حکومتشان چند قرن طول کشید، چند حرکت خوب داشتند، یکی اینکه دارالعلم داشتند که بیشتر در خدمت ترویج عقاید اسماعیلیه بود، اما یک کار دیگری هم کردند و الازهر را درست کردند که بیش از هزار سال سابقه دارد، چون در الازهر هم مذهب شیعی و نیز سایر مذاهب تدریس میشد و این علت ماندگاری الازهر تا به امروز شده است.
دربحث متون برای دیگر مذاهب مراد جنبه تطبقی ،مقارنه ای آن برای دستیابی به راه حل های مشترک ادیان و مذاهب برای مواجهه با چالش ها و مسائل جوامع دینی است
پژوهش در عرصه جدید آگاهیها و شناخت و ارتباطات بسیاری را میخواهد، وقت آن رسیده تا مراکز دین پژوهی از محدوداندیشی مرزهای جغرافیایی و کار محدود و در سطح ملی فارغ شوند
ما باید فرصت دهیم در فقه مقارن، عقاید و دیدگاههای فقهی بقیه مذاهب نیز گفته شود و یا در حوزه مسائل کلامی، تفکرات دیگران نیز گفته شود و یا در حوزه فلسفی و یا عرفانی مطالعات تطبیقی داشته باشیم.
این اهتمام کمک بیشتری به پیشرفت علوم ما میکند و به تبیین معارف اسلامی در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی کمک می کند لذا وقتی دیدگاهها و مبانی خودمان را درست تبیین می کنیم طبیعتا تمایل به تفکرات شیعی بیشتر خواهد شد کما اینکه هم اکنون مسیحیان کاتولیک معتقدند که تشیع در حوزه الهیاتی به ما نزدیک است، چرا؟
برای اینکه تشیع به حوزه عقل توجه میکند و آنها هم به عقل توجه میکنیم.
این باعث همگراییها میشود تا در مطالعات تطبیقی و میان رشته ای بیشتر به این موضوع توجه کنیم.
در مطالعات راهبردی، شناخت دقیق مسائل و فرهنگها و اقلیمها خیلی مهم است باید بدانیم در جهان چه میگذرد و مسائل مختلف را به خوبی بشناسیم، دینها و فرهنگها و اقلیمها را خوب بشناسیم تا اگر مبلغ و کارشناسی رو فرستادیم در یک دانشگاه اروپایی، این فرد بتواند در حوزه تخصصی خود صحبت کند و با شناخت نسبت به آن دین و آن موضوع و ان جامعه فرهنگی بتواند ارائه نظر و راهکار داشته باشد.
اولویت گذاریهایمان نیز مشکل دارد.
مراکز مختلفی در این عرصه هستند و برخی از اینها نیز فعالیتهای بین المللی دارند، اما هیچ گاه اینها با هم تقسیم کار نمیکنند و مراوده ندارند و بعضا برخی حرکتها، حرکتهای تخریبی میشوند و یک کارهایی صورت میگیرد که ممکن است به تفکر تشیع و انقلاب اسلامی لطمه وارد کند، به خاطر اینکه این فرد و یا گروه در واقع فعالیتهای ضدتبلیغی را انجام میدهد.
اینها باید مشخص شود و اگر روندهای مثبتی هم هست، آنها باید هم افزایی کنند و در کنار هم قرار گیرند بصورت کنسرسیوم و با همگرایی در صحنه بین المللی حاضر شوند.
همچنین مسئله عدم توسعه موضوعات آموزشی در سطح ملی که عرض کردم را باز هم تکرار میکنم.
ما به فقه نظام، فقه رسانه و بین الملل، جامعه شناسی و ارتباطات نیاز داریم و در سطح بین المللی نیز موضوعاتی که عرض کردم در حوزه کشورهای اسلامی ما حتما به فقه شریعت، فقه مقارن نیاز داریم و در حوزه ادیان به جامعه شناسی نیاز داریم و مطالعات تطبیقی را باید جدی بگیریم و اینها موارد درسی لازم دارد و شاید لازم باشد تا کرسیهایی را در اختیار دیگران قرار دهیم که بیایند بحثهای بین ادیانی و مذاهبی و فرهنگی را بگویند ما چرا باید هراس داشته بایم تا مخالفان بیایند و حرفهای خود را بزنند.
به قول شهید مطهری ما باید یک کرسی برای مارکسیستها داشته باشیم و یک مارکسیست شناس درجه یک بیاید تا ما بدانیم کم چه میگوید.
تا زمانی که طرف مقابل را نمیشناسیم، نمیتوانیم درباره او قضاوت کنیم و نمیتوانیم برای هدایت آنها راهکار ارائه دهیم.
از پژوهشهای آموزشی در محیطهای آموزشی باید استفاده کنیم.
فضاهای مجازی دستاوردهای بسیار بزرگی برای انسان معاصر دارد و ما کمتر از آن استفاده میکنیم و نیازی نیست که هزینههای سنگین بدهیم و از امکاناتی که در فناوری میتوانیم استفاده کنیم و نشستهای علمی برگزار کنیم و دانشجویان و اساتید را دور هم جمع کنیم، بدون اینکه نیاز باشد هزینهای را برای رفت و آمد آنها انجام دهیم.
اساتید خارجی هم به نظر ما باید رفت و آمدشان را به کشورمان بیشتر کنند.
ما در تعامل و تعاطی با دیگران رشد میکنیم، هر کسی براساس مبانی خودش، اما موضوعات مشترکی هست اما در حوزه روشی و راهکاریی میتوانیم کمک بگیریم و آنها نیز میتوانند از ما کمک بگیرند، در حوزه عملی آنها تجربیات بیشتری دارند و آنها تجربیات حکومتی شان بیشتر است و طبیعتا با مسائل دیگر موجه هستند و ما میتوانیم از تکنیکهایشان استفاده کنیم.
اینکه آنها چه آسیبها و مخاطراتی داشته اند و ما آنها را تکرار نکنیم و این استفاده بهینه از تجربیان دیگران است که با آمدن چنین آدمهایی در حوزه نظری و در حوزه کاربردی میتواند به ما کمک کند و ما هم به آنها کمک کنیم.
دانش، مخصوص یک منطقه خاصی نیست.
دلیل اینکه می گویند در تمدن قرون چهارم و پنجم تمدن اسلامی رشد پیدا کرد، به این خاطر بود که درها باز بود و از تمدن ایرانی، یونانی و هندی استفاده میشد.
اندیشه های بیگانه از فیلترهایی رد میشد و به شکلی با لباس جدید خود را پیدا میکردند که باعث هم افزایی و رشد دانشها می شدند.
کرسیهای آزاداندیشی و نظریه پردازی باید توسعه یابد و همان طور که گفتم حتی مسائلی در حوزه الحاد به بحث گذاشته شود.
امروز ما ۸۰۰ میلیون ملحد داریم و باید یک فیلسوفی که ملحد است حرف بزند و ما باید پاسخ دهیم، کسانی هستند که شبهاتی دارند.
مسائل جهانی که ما به عنوان تشیع مدعی هستیم، مانند حکومت مهدوی و جامعه مهدوی باید برای خود زمینه سازی کنند.
ما تفکر جهانشمولی داریم، پس باید بتوانیم با نگاه جهانی و توسعه و تحمل بیشتر، یک خیمهای را قرار دهیم که مانند دانشگاه امام صادق(ع) همه گروههای فکری، چه آنهایی که خداباور هستند و یا نیستند بتوانند بیایند و شبهات شان را مطرح کنند تا ما بتوانیم به هدایت اینها کمک کنیم.
نکته دیگر اینکه مسئله توجه به فرهنگها و تعامل با ادیان و مذاهب را باید بیشتر جدی بگیریم که این تعامل سیستماتیک با مراکز آموزشی و ادیان مذاهب خارج از کشور شکل گیرد.
همچنین حوزه های سنتی مانند نجف هم باید ارتباط داشته باشیم.
همچنین باید با الازهر و واتیکان و دانشگاههایی که در حوزه الهیات در غرب هستند ارتباط داشته باشیم.
پژوهش در عرصه جدید آگاهیها و شناخت و ارتباطات بسیاری را میخواهد، وقت آن رسیده تا مراکز دین پژوهی از محدوداندیشی مرزهای جغرافیایی و کار محدود و در سطح بین المللی فارغ شوند و به لحاظ اینکه منتسب به حوزه علمیه قم هستند به گامهای جهانی و فراملی و توسعه دانش شیعی در جغرافیای جهان و حرکت براساس اقتضائات جهانی بیندیشند و بنابراین باید محدودیتها را پشت سربگذارند و برنامههایی کلان و همه جانبه ای را در این راستا تعریف کنیم.
در اهدافی که میخواهم نام ببرم توسعه کمی و کیفی دانش و محصولات علمی با عنایت به نیازهای جهانی، همگام شدن با سیر تحولات دانشهای انسانی و اسلامی تولید شده در سایر نقاط جهان، کمک به شناخت علمی و فرهنگی از انقلاب در سطح جهان، ما انقلاب کرده ایم، اما هنوز نتوانسته ایم آن طور که بایسته و شایسته است، آن بعد نرم انقلاب اسلامی را به جهان معرفی کنیم.
بله در حوزه قدرت سخت تا حدودی موفق بودیم و در حال تبدیل به قدرت برتر منطقهای هستیم، اما بهتر این است که از نظر علمی و فرهنگی نیز بتوانیم تفکر اهل بیتی را عرضه کنیم و در ارائه مدل سیاسی اسلام در سطح دولت سازی موفق باشیم، البته در برخی مواقع در بین کشورهای اسلامی توفیقاتی را داشته ایم.
چهره مقاومت اسلامی چهره پرفروغی است، اما باید بیشتر توجه کرد و اهداف انقلاب بیشتر باید تبیین شود که به دنبال همگرایی با کشورهای همسایه و مذاهب اسلامی و تعامل و گفتگوی با ادیان است، این کار باید انجام شود و به درخواستها و مشکلات مردم و کسانی که حقیقت خواه هستند.وخواهان عدالت اجتماعی رد همه ابعاد سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی هستند در مقام عمل پاسخ گو باشیم نه شعار.
اگر ما بودجههایی را دریافت میکنیم باید به حل مسائل نظام و جامعه معاصر ایران توجه کنیم، البته در این زمینه باید از دانشگاه ها هم گله کنیم.
ما این همه دانشگاه داریم، ولی علی رغم این همه هزینهای که می کنیم، آورده کم و ارزش افزوده کمی برای ما دارد
*تولید مراکز دین پژوهی ما تا چه مقدار به نیاز های مخاطبان در سطح بین المللی پاسخ داده است؟
علیرغم اینکه این همه پژوهشهای دینی انجام میشود و برخی از این ها بدون توجه به نیاز ها ترجمه می شود ، اما اگر شما بروید در یک دانشگاه اروپایی، یک اثر متقن قابل قبولی که با علم روز و روشهای تحقیق امروزی برای معرفی نظریات ودیدگاه های مکتب امامیه به زبان انگلیسی و سایر زبان های مهم دنیا نداریم، برای انجام این کار باید تلاش کرد و بخشی از این محصولات که در مراکز تولید میشود، متناسب با حوزه بین الملل را مشخص و آن را اولویت گذاری نموده و سپس ترجمه کرد.
اصولا باید یک خط تولید بین المللی داشته باشیم که متأسفانه کمتر به این توجه شده و یکی از ثمرات این کار رسیدن به زبان بین المللی تحقیق و پژوهش در داخل و تحول نگاه پژوهشگران از یک نگاه بسیط داخل به یک نگاه موثر بین المللی است.
هدف دیگر هم نزدیک شدن مراکزپژوهشی با نهادهای علمی خارج از کشور به جهت استفاده از مزیتها و پتانسیلها برای تبادل نظرات و تجربیات و حتی در حوزه تبادل نیروی انسانی باشد.
تبدیل شدن به برند علمی و جلب اعتماد علمی جهانی در عرصه جهانی پژوهش و تحقیق به ویژه درعلوم اسلامی و انسانی.
در حوزه چشم انداز، تلاش برای همگرایی و همدلی و شناخت از علت اصلی همه مسائل به دور از شائبههای سیاسی و تاکتیکهای منطقهای که همه ادیان و مذاهب باید درباره شان تأمل کنند و قطعا راهکارهایی هم برای آنها وجود دارد.
در صورت ایجاد اجماع در میان اندیشمندان برای ایجاد شبکه نخبگانی و کارشناسی برای فهم مسائل جامعه معاصر و تولید اندیشه و راهکار علوم انسانی می توانند جنبه درمانی پیدا کنند و در ایجاد است که می توانند هزینه تولیدعلوم انسانی کارآمد و مسئله محور رو از بخش های خصوصی و دولت های درگیر مسئله و چالش تامین نمود.
به عبارت دیگر باید کاری کرد که حتی تولید علوم انسانی تجاری سازی شود و هزینه خود را از طریق پاسخ گویی به نیاز مخاطب و فروش محصول خود تأمین نماید
*چگونه میتوانیم در عرصه جهانی ورود پیدا کنیم آن هم با توجه به اینکه در داخل کشور با مشکلاتی روبرو هستیم؟
ما زیرساختهای زیاد و محققان بسیاری داریم که تولیدات زیادی هم داشته اند، طبیعتا اینها سرمایههای بزرگ ما هستند اما در شناسایی نیازها و مسائل مهم جامعه دچار مشکل بودیم، در چند سال گذشته این مشکل به مراکز حوزوی منتقل شده است الان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی چند سالی است که فقط پژوهشهایی را مصوب و تحقیق میکند که مسئله محور باشد و سرفصل های موضوعات علمی را در چند قطب تعریف کرده است.
وحتما هر مسئلهای که مطرح می شود باید براساس نظام موضوعات این قطبهای علمی باشد.
مسائل قطبهای علمی بنا بر ارتباطی که با مراکز سنجش و رصد دارند، گرفته میشود در حوزه، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی در کشور چالش ها و معضلات وجود دارد و تحقیقات این پژوهشها چند سالی است که شروع شده است و تعدادی از اینها چاپ شده و بقیه هم در چرخه چاپ قرار گرفته اند مراکز حوزوی باید ارتباط با نظام را بیشتر کنند و به معنای واقعی عقبه فکری نظام باشند.
اگر ما بودجههایی را دریافت میکنیم باید به حل مسائل نظام و جامعه معاصر ایران توجه کنیم، البته در این زمینه باید از دانشگاه ها هم گله کنیم.
ما این همه دانشگاه داریم، ولی علی رغم این همه هزینهای که می کنیم، آورده کم و ارزش افزوده کمی برای ما دارد.
هم دانشگاه و هم حوزه باید در خدمت حل مشکلات جامعه ایرانی باشد.
علوم پایه، کمک به تکنولوژی و صنعت می کند و علوم انسانی به مشکلاتی که در جامعه ایرانی وجود دارد باید بیاندیشد و راه حل ارائه دهد.
البته دستگاه ها و مراکز حوزوی وظیفهای مضاعف دارند چون حکومت دینی است باید به دولت و نظام نزدیک شوند و دولت و قوای سه سه گانه مطالبات جدی خود رو مطرح کند و حوزویان بعد از ارائه نظریه و تضارب آرا باید به یک بسته و برنامه مشخص برسند، قطعا در حوزه نظر تضارب آرا داریم اما اجماع آنهایی که مورد توافق در حوزه اقتصاد فرهنگی و سیاست هستند باید مشخص شود و به صورت کاربردی تعریف شود تا دستگاهها هم اینها را به عنوان برنامه کاری، دستورالعملهایی که باید به کار گیرند از اینها استفاده کنند.
اگر طلبه ها و اساتید در دانشگاه های الهیاتی در خارج از کشور حضور یابند و با موضوعات و روشهای تحقیقاتی آنها و نوع نگاه شان به مسائل آشنا شوند اینها میتواند تأثیرات مثبتی را برای کارآمدی مراکز دانشگاهی و حوزوی ما داشته باشد
به نظر میرسد که ما دچار گسستها هستیم و بی نظمیهای داخلی داریم و اگر وحدت رویهای باشد و شورای انقلاب فرهنگی مطالبه اش را جدی بگیرد تا دانشگاه ها، مواد درسی شان بهروزرسانی کنند.
چرا که در دانشگاه ها رشتههایی داریم که مواد درسی آن ۳۰ تا ۴۰ سال است که تغییر نکرده اند، اینها باید متناسب با نیازها تغییر کنند و اساتید هم باید مطالعه شان را بیشتر کنند و مراکز حوزوی هم به همین شکل باشند.
میخواهم این را عرض کنم که پتانسیلهای زیادی داریم، اما در حوزه مدیریت دانش مشکل داریم همچنانکه در حوزه تدوین برنامههای استراتژی و راهبردی مشکل داریم در حوزه تقسیم کار منطقی و هم افزایی نیز دچار مشکل هستیم، اگر اینها سامان گیرد، آن زمان در حوزه بین الملل هم فعال میشویم، اینکه میگویم ضرورت دارد در حوزه بین الملل، فعال شویم.
برای شناخت موضوعات و روشها و استنارد سازی تولیدات علمی است، زیرا اگر این ظرفیت فعال شود و ارتباط برقرار شود، آن وقت باعث ترغیب پژوهشگر میشود.
اگر طلبه ها و اساتید در دانشگاه های الهیاتی در خارج از کشور حضور یابند و با موضوعات و روشهای تحقیقاتی آنها و نوع نگاه شان به مسائل آشنا شوند اینها میتواند تأثیرات مثبتی را برای کارآمدی مراکز دانشگاهی و حوزوی ما داشته باشد.
ما اگر بخواهیم بدون ارتباط با دنیا باشیم حتما کم میآوریم، برای اینکه جوانان تحصیلکرده ما امروزه، منابع شان دیگر منحصر به منابع داخلی نیست آنها با ارتباطی که در شبکه جهانی گرفتند نیازهایشان را از هر طریقی ممکن است به دست بیاورند و ما آن موقع دچار گسست میان دانشگاه و دانشجو، طلبه و حوزه می شویم از روی ما با استفاده از منابع و بازخوانی و بازسازی میراث خود میتوانیم پاسخ نسل نو و جامعه و دولت باشیم و ما باید جلوتر از زمانه خود باشیم و حرکت کنیم و هم در سطح ملی و بین المللی به کارآمدی برسیم و امیدواریم با تحولاتی که در حوزه شرکتهای دانشبنیان هستیم در مسئله کارآمدی علوم انسانی نیز این تحولات شکل بگیرد و خیزش و خوانشی شکل بگیرد تا مراکز دانشگاهی و پژوهشگاهی ما در ساختازهایشان یک بازنگری کنند.
ما متأسفانه هزینه سنگینی را برای تولید دانش، تحقیق و آموزش در دانشگاه ها و مراکز علمی میدهیم و هیچ جای دنیا این گونه نیست، اما آورده این همه هزینه، قلیل است.
از این رو تولید دانش ما در همه زمینه ها می بایست ارزش افزوده داشته باشد.
به عبارتی باید کاری کرد که حتی تولید علوم انسانی هزینه خود را از طریق پاسخ گویی به نیاز مخاطب و فروش محصول خود تأمین نماید.