خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 03 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

روایت حماسه در کُنش نیایشی

تسنیم | فرهنگی و هنری | دوشنبه، 13 آبان 1398 - 02:57
در تمام حماسه‌ها نیایش وجود دارد، چه گونه اساطیری‌اش، چه عرفانی‌اش و چه ملی‌اش. فقط ذات آن‌ها فرق می‌کند؛ یعنی یک ذات، ذات نفسانی است، یک ذات، ذات الهی است و یک ذات، ذات شخصی، یعنی نیایش شخصی است که هر کسی می‌تواند نیایش شخصی را انجام دهد.
تسنيم

به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ سعید تشکری گفت یازدهم:
ماحماسه‌هارادرحقیقتچندگونهتعریفمی‌کنیم: حماسه‌هایاساطیریوپهلوانیکهسینه‌به‌سینهنقلشده‌اند،مردمانمختلفقصه‌گویآنهستندوصاحبندارند.
صاحبآنعمدتاًمردمیهستندکهقصه‌گوبوده‌اندوبافتاصلیآنقصهاست.
یعنیعملاقتباسیدرآنوجودندارد؛گفتشفاهیوانتقالسینه‌به‌سینهدرآنوجوددارد.
ازآنجاکهدراینقصه‌هااساطیروجودداردواساطیرهممیلبازنماییوبه‌روزشدندارد،کاملاًفاقدادبیاتنیایشیاست؛بیشتردرآن‌ها،بُعدنیایشیفقطبهشکلشخصیبروزپیدامی‌کند: پهلوانیمی‌خواهدبرودبهجنگپهلوانیدیگر،باخدایخودشرازونیازمی‌کندومی‌رود.
اینمقیاسگسترش‌یافته‌ایندارد.
امادرکناراین،مایکسریحماسۀمذهبیداریمکهاینحماسه‌هایمذهبیازدیدیکسریشخصیتمذهبیبیانمی‌شود.
برایمثال،ابن‌حسامخوسفیکتاب«خاوران‌نامه» رادربارۀجنگ‌هایحضرتامیرالمؤمنینعلیه‌السلامنوشتهشدهاست.
دستۀبعدی،حماسه‌هایعرفانیاستکهدرآن‌ها،دیونفْسدرشرایطخاصی،باپلیدی‌هامی‌جنگدوتبدیلمی‌شودبهذاتیقدسیکهنمونۀکاملآنهم«منطقالطیر» عطاراست.
درتماماینآثار،نیایشوجوددارد،چهگونۀاساطیری‌اش،چهعرفانی‌اشوچهملی‌اش.
فقطذاتآن‌هافرقمی‌کند؛یعنییکذات،ذاتنفسانیاست،یکذات،ذاتالهیاستویکذات،ذاتشخصی،یعنینیایششخصیاستکههرکسیمی‌تواندنیایششخصیراانجامدهد.
اولیننگاهمابهادبیاتنمایشیدرچهزمانیاست؟
درزبانپهلوی،نیایشیعنینمازبردن،دعاگفتنکهدرخُرده‌اوستاهاهموجوددارد.
همینعملوقتیوارددینمبیناسلاممی‌شود،به‌واقعایندعاونیایشازارجومنزلتیبرخوردارمی‌شودکهرابطۀانسانوخداراشکلمی‌دهد.
حکیمفردوسیازاینرابطه،استفاده‌ایبسیاربدیعمی‌کند: اونیایشراحماسیمی‌کند،نهاینکهنیایشراصرفاًعرفانیکند.
یعنیپهلوان،آنجنگاوربرایرسیدنبهآمالمردم،روبهدرگاهخدامی‌آوردومی‌خواهدکهبهاوتوانیبدهد،قدرتیبدهدتابتوانداینکارراانجامدهد.
نمونه‌اشآرشکمانگیردرشاهنامهاست،نمونۀدیگرآن،جنگبینایرانوتوراناست: گشتاسبوارجاسببرسرخدابایکدیگرمی‌جنگند.
ایرانیاندینتک‌خداییدارندوتورانیاندینچندخداییوتورانیانبهایرانیانحملهمی‌کنند.
قهرمانیمثلبستوروزریرازدلاینکنشبیرونمی‌آید.
فرقبینبستورکهیککودکاستوزریرکهیکپهلواناست،چیست؟
زریربهمقدارلازم،نیایشحماسیندارد.
اوبیشتر،پهلوانصداقتاستکهدراثرحملۀجادویبیدرفش کشتهمی‌شود.
امادرکناراو،فردوسیدربستور،کاراکترپاکیزه‌ایخلقمی‌کندکهمامی‌توانیمازآنبه‌عنوانترازنوینجنگ‌هایالهیبهره‌برداریکنیم.
جالباستکهبخشادبیاتنیایشیِحماسی،همانادبیاتنیایشی‌ایکهمیلبهحماسهدرآنوجوددارد،کماکاندرادبیاتماناگفتهماندهاست.
نیایشدرایننوعازادبیاتچندکنشدارد: یکاینکهمعنایخاصدارد؛یعنیبهنیرویمافوقبشر،یعنیخداوندرومی‌کنندتانیازشانرامرتفعکنند.
یکمعنایعامدارندکهدرآنهرشخصیمی‌تواندستایشهرکسیراکهبرایاوذاتقدسیداردانجامبدهد.
امامعتبرترینمأخذمادرکتاباَوستا،نیایشاهورامزداستکهمربوطبهقبلازدیناسلاماست.
جالبتوجهایناستکهقبلازاسلام،نیایش‌هایدیگریراازآدم‌هایدیگرنداریم،فقطیکنیایشاستوهمههمهماننیایشراانجاممی‌دهند؛ولیبعدازاسلام،ایننیایش‌هاچنانگسترشپیدامی‌کندکهدرآغازیککتاب،درمیانۀیککتابودرپایانآن،ادبیاتنیایشیشکلبارزخودشراپیدامی‌کند.
مثلاًکیخسرومی‌گوید: «جهان‌دارِهشتمسروتنبشست * بیاسودوجاینیایشبجست.»
بیاییدکمیموشکافانه‌تربررسیکنیم.
قبلازاسلام،نیایشمخصوصموبدانبودهاست،نههمۀمردم.
یعنیهمۀمردمحقنداشته‌اندآییننیایش‌گریراخودشانانجامبدهندوباخدایخودشانرازونیازکنند.
بایدیکموبدمی‌آمدهوآنموبدمردمرابهسمتاهورامزدامی‌بردهاست.
دراینبخش،فقدانلوکیشنهموجودداشتهاست.
طبقکتیبۀشاپوریکم،دردورۀساسانیان،گروه‌هایجامعهبهاینشکلتقسیممی‌شده‌اند: 1.
شهرداران: فرمانروایانکهازطرفشاهدرمناطقمختلفحکومتمی‌کردند.
2.
واسپوهران: رؤسایطوایفکهصاحباملاکوسیعبودند.
3.
ورزگان: بزرگانوصاحب‌منصب‌هایمهمدولتورؤسایاداراتووزرا.
4.
آزادان: نجیبزادگانکهظاهراًافسرانلشکردراینطبقهجایمی‌گرفتند.
5.
واستریوشان: تودهملتشاملروستاییان،صنعتگران،شهروندانودهقانان.
درتمامادبیاتنیایشیدردورهساسانیان،جایگاهمردمدرادبیاتنمایشیغایباست.
درحقیقتاگرواقع‌بینانهبنگریم،درآنروزگار،مردمکلاًدوطبقهتقسیممی‌شدند: فرادستانوفرودستان.
تاجاییکهفرادستانهمهفرشته‌خوهستندوفرودستانهمهدیوصورت.
اینهمانقطعرابطۀنیایشگریبیندوگروهازمردماست.
بعدازاسلام،اساسِایندوگروهکاملاًشکستهمی‌شودوهرکسمی‌توانددرمنظومۀفکریخودش،راهکاریبراینیایشباپروردگارپیداکند.
بههمیندلیلاستکهدردورانبعدازاسلام،اخلاقنقشبیشتریبهعهدهداردودرضمن،ادبیاتمردمینیزشکلمی‌گیرد.
درمصداق‌هامختلفیکهتاکنونبرایادبیاتنمایشی،درگفت‌هایمختلفعرضکرده‌ام،تمامنویسندگانازهمینطبقاتمختلفمردمهستند؛عشقبهائمهاطهارمالِخودِمردماست.
خودِمردمشعرمی‌گویند،خودِمردمداستانمی‌گویند،خودِمردمقصهمی‌گویند.
نمونۀکاملآنحدیثسلسلةالذهباست.
عده‌ایجمعمی‌شوند.
حضرترضابهنیشابورمی‌آیندوکاتبانمی‌نویسند.
چهکسیسلسلةالذهبرابرایمردمعادیبازگومی‌کند؟شبانان.
شبانانیکهگوسفندانراازاینشب‌چرهبهشب‌‌چرۀدیگرمی‌بردند،اخباروسخنانحضرترضارابراییکدیگربازگومی‌کردند.
درواقعشبانانهمانقصه‌گویانِزمانخودشانبودند: مردمعادیکهخبرمی‌بردندازاینشب‌چرابهآنشب‌ چرا.
«شب‌چره» برایماواژه‌ایبه‌معنایسرگرم‌کنندگیاست؛درصورتی‌کهاصلِاینکلمه«شب‌چرا» بودهاست،یعنی«چراآگاهی».
درشب،آگاهی‌هابهیکدیگرمنتقلمی‌شود.
شبانانآگاهی‌دهنده‌هایزمانخودشانبودند.
حتیداستانضمانتآهویحضرترضاعلیه‌السلامنیزدرحقیقتیکقصۀشبانیاست.
ردپایاینفاصلۀطبقاتیدرادبیاتنیایشیرادرشاهنامهنیزمی‌تواندید.
درداستانپسرکفشگر: کفشگریمی‌رودنزدپادشاهومی‌گوید: «درازایخدمتیکهمندرجنگبهتومی‌کنم،بهپسرماجازهبدهکهدرسبخواند.» وشاهبهدلیلاینکهنمی‌خواهدبرزیگرانبهطبقۀدبیرانراهپیداکنند،اجازۀاینکاررانمی‌دهدوالبتهشکستسختیمی‌خورد.
درآنجاتفکرپادشاهایناستکهدرس‌خواندنمقامومنزلتیاستبرایاشرافجامعهواگرفرودستانبهاینمقامدستپیداکنند،آن‌هانیزواردطبقۀاشرافخواهندشدونظامازهمخواهدگسیخت.
همینتفکروهمینتقسیم‌بندی،درفرهنگنیایشآنزماننیزوجودداشتهاست.
بههریکازکاراکترهایشاهنامهنگاهکنید،نگاهنیایشگرخودشرابهنمایشمی‌گذارد.
حالاهمینرامی‌گذاریمکنارآثارِدیگرِهنرمندان.
یعنیهرهنرمندونویسنده‌ایداردبااینآثار،ادبیاتنیایشیراازآندورانتاهم‌اکنونادامهمی‌دهد.
براینمونه‌هایمعاصرآنمی‌توانیدبهنویسنده‌هایکنونیمراجعهکنید.
این‌هاداراییکمترومعیاروهارمونیِهزارسالهاست؛یعنییکروزودوروزنیستکهپدیدآمدهاست.
درتماماین‌هانیزلوکیشنوجوددارد؛یعنیهیچ‌کداموهمیوذهنینیست.
اینهمانکاریاستکهجویسکارولاوتسانجاممی‌دهد.
اوتسدرآثارش،ازآبشارنیاگارابه‌عنوانیکلوکیشنبرایخلقاثرنیایشیاستفادهمی‌کند.
نویسنده‌هایمانیز،همینصنعترادرآثارخودشاناستفادهمی‌کنند؛برایمثالکوهالبرزمی‌شودمحلنیایش،زابلمی‌شودمکاننیایش،هرجایایرانرانگاهکنیدکهدرآنیکقهرمانوجوددارد،یکلوکیشننیایشیهمدرآنوجوددارد.
فردوسیاینکارراباخردمندیِتمامانجاممی‌دهدتاجاییکهمی‌توانیمشاهنامهرابهچندبخشنیایشیتقسیمکنیمودرهربخشهم،فکت‌هاییبیاوریمکهآنفکت‌هابه‌شدتمی‌تواندراهگشایمادرمعاصرسازیادبیاتنیایشیباشد.
ادامهدارد...
انتهای پیام/