رکود اقتصادی مانعی بر سر راه مدیریت استراتژیک نیست
یک کارشناس مدیریت استراتژیک گفت: ناپایداری و رکود اقتصادی مانعی بر سر راه کسی که مدیریت استراتژیک بلد است، ایجاد نمیکند.

ایسنا/مرکزییک کارشناس مدیریت استراتژیک گفت: ناپایداری و رکود اقتصادی مانعی بر سر راه کسی که مدیریت استراتژیک بلد است، ایجاد نمیکند.
به گزارش ایسنا، مهدی نظام آبادی در نشستی که به همت سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی استان مرکزی در حاشیه دهمین نمایشگاه کتاب استان برگزار شد، به تببین مدیریت استراتژیک در فضای کسب و کار پرداخت.
نظام آبادی گفت: کائنات مکانیسم هایی از تغییرات انبوه هستند.
بنابراین هر بستری که روی آن فعالیت کنیم مطمئنا دچار تغییر خواهد شد.
برای کسب نتیجه مهم این است که بین ماهیت، مسیر و ابزار، انطباق مناسب برقرار کنیم.
قابلیتهای ما بذرهایی هستند که اگر آنها را نکاریم، در حقیقت هدرشان داده ایم.
نظام آبادی ادامه داد: هر حرکت شامل چند جزء است.
مبداء، مقصد، مسیر، ابزار و افراد و سازمانها.
برای مدیریت استراتژیک یک حرکت باید این مواردی را مدنظر قرار دهیم، ابتدا چشم اندازمان و جایی که قصد داریم به آن برسیم را مشخص کنیم.
بدون چشم انداز مثل شخصی هستیم که کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده ولی زمانی که تاکسی ها بوق میزنند مقصد را اعلام نمیکند.
چشم انداز باید قابل تصور، قابل اجرا، روشن و شفاف، مطلوب و خواستنی، انعطاف پذیر و از همه مهمتر قابل توضیح و انتقال به دیگران باشد.
وی افزود: پس از تعیین چشم انداز باید عوامل داخلی و خارجی اثرگذار بر مسیر را شناسایی و برای کنترل آنها برنامه ریزی کنیم.
در مرحله بعد اهداف را تعیین کرده و برای رسیدن به آنها راهبردمان را تدوین میکنیم.
راهبرد شامل سیاستها و اقداماتی است که نیازمند اعتبارات است.
پس در گام بعد منابعمان را شناسایی میکنیم و به راهبردها تخصیص میدهیم.
وی با بیان اینکه شرایط محیطی مسلما بر کار شما تاثیر گذارند، گفت: این شرایط یا پایدار هستند یا ناپایدار؛ که شرایط ایران مدتی است ناپایدار است، ولی این ناپایداری و رکود اقتصادی مانعی بر سر راه کسی که مدیریت استراتژیک بلد است، ایجاد نمیکند.
نظام آبادی اضافه کرد: برای مثال درنظر بگیرید که این رکود اقتصادی باعث شد زنان بیشتری برای کمک به مخارج خانواده، مشغول به کار شوند.
این امر باعث توسعه صنایع غذای آماده و ارائه دهندگان خدمات مراقبتی از کودکان و سالمندان شد.
رکود برای کسی که تفکر استراتژیک دارد تهدید نیست، بلکه فرصت است.
وی با بیان اینکه مدیریت استراتژیک پنج فرمان دارد، گفت: فرمان اول "تجربه کسب کنید و از محیط یاد بگیرید"، فرمان دوم "دنبال پاسخ به نیازهای کشف شده نباشید بلکه سعی کنید نیازهای کشف نشده را شناسایی کنید تا آنها را مرتفع سازید، تمامی ابداعات و اختراعات بشر بر همین اساس شکل گرفتند"، فرمان سوم "بیش از اهداف میانی به اهداف بلندمدت چشم بدوزید.
اگر در میانه راه مدام اهداف نهایی خودتان را در نظر نداشته باشید، ممکن است بر اثر مشکلات مسیر دچار یاس و ناامیدی شوید"، فرمان چهارم "بیش از قابلیت سازی برای تولید، به دنبال قابلیت سازی برای رقابت باشید.
مخترع جاروبرقیهای بدون پاکت دایسون، ابتدا طرح خود را پیش شرکت هودر برد که تولید کننده جاروبرقی پاکت دار بود.
مدیرعامل هودر چون سالانه مقدار زیادی از فروش پاکت جاروبرقی سود میکرد، طرح دایسون را رد کرد، در نتیجه دایسون خودش دست به تولید جاروبرقی بدون پاکت زد و تبدیل شد به رقیب اصلی هودر"، فرمان پنجم "در حرکت به سوی هدف، به فکر میانبر باشید نه افزایش سرعت، یکی از مهمترین میانبرها آموزش دیدن است و استفاده از تجربه دیگران به جای شخصا تجربه کردن همه چیز."
نظام آبادی اظهار کرد: هنگام آغاز یک کار از مشکلات ابتدای مسیر نترسید.
هرچه جلوتر بروید کارتان راحتتر میشود.
فرض کنید قرار است از یک شهر به شهری دیگر سفر کنید، اما مجبور هستید این مسیر را با خودرویی با چرخهای مربعی طی کنید.
هرچه در مسیر پیش بروید چرخها بر اثر اصطکاک با جاده بیشتر به دایره نزدیک میشوند و حرکت شما آسانتر میشود، من به این فرایند هندسه پویایی میگویم.
وی ادامه داد: توجه داشته باشید که نوآوری و اختراع، بازار کار را کوچکتر نمیکند، بلکه آن را گسترش میدهد.
اینکه فکر کنیم اختراعات جدید با نابودکردن شغلهای سنتی بازار کار جامعه را از بین میبرند، کاملا اشتباه است.
هر اختراع با خود انبوهی از نیاز را پدید میآورد، اساسا دایره مجهولات انسان به شعاع دانستههای اوست.
پس هرچه بیشتر بدانیم، مجهولات ما نیز افزایش مییابد؛ و به تبع آن نیازهای بیشتری نیز برای پاسخگویی خواهیم داشت.
وقتی که موبایل اختراع شد، ابتدا فقط برای زنگ زدن بود.
ولی این اختراع با خود نیازهای مختلفی را پدید آورد که افراد و شرکتهای مختلف به آن پاسخ گفتند.
نظام آبادی در پایان گفت: قابلیتهای متمایز کننده با ارزشترین داراییهای انسان هستند.
هرکس میخواهد موفق باشد باید برای خود قابلیتهای متمایز کننده ایجاد کند.
یک نفر میرود کسب و کاری راه میاندازد و سود خوبی کسب میکند، شما نیز به تقلید از او میروید همان کسب و کار را شروع میکنید.
در این حالت اگر نفر اول ۱۰۰ مشتری داشته، اکنون هرکدام از شما ۵۰ مشتری دارید.
یک نفر دیگر بیاید میشود ۳۳ مشتری.
چهار نفر بشوید تنها ۲۵ مشتری برای هر شخص باقی میماند، اینگونه آن کسب و کار از سوددهی میافتد، مگر اینکه یک نفر قابلیتهای متمایز کننده برای خودش پدید بیاورد تا مشتری را برای خود نگه دارد.
انتهای پیام