ایران اقتصادیترین برنامه نفوذ منطقهای را دنبال کرد/ حمله ترکیه و انتخاب کردها
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل با بیان اینکه نفوذ منطقهای ایران در بهترین وضعیت قرار دارد، گفت: ما اقتصادیترین برنامه نفوذ منطقهای را دنبال کردیم.

به گزارش خبرنگار تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس، علی صمدزاده رئیس گروه مطالعاتی ابابیل در نشست بررسی تحولات منطقه که به همت دفتر بینالملل و جهان اسلام بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد با اشاره به مسائل سوریه گفت: مناطق مورد تسلط کردها یا به عبارت دقیق تر نیروهای قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه) بیشتر اراضی بالای رود فرات که تقریبا شامل یک سوم مناطق سوریه هستند را شامل میشد.
وی افزود: در این مناطق تا قبل از خروج نیروهای آمریکایی و حمله ترکها، کردها پشتیبانی کامل هوایی آمریکا در برابر داعش و دولت سوریه را داشتند.
در عملیات قبلی ترکیه هم تحت عنوان سپر فرات، ترکیه با ورود نظامی مستقیم خود نیروهای کرد را از مناطق غربی کردنشین در عفرین عقب زده و تروریستهای تحت نفوذ خود را در آن جا ساکن کرد.
حمله فعلی ترکیه به سوریه در راستای استراتژی کلی ترکیه مبنی بر ایجاد حیاط خلوت و زمین نفوذ برای خود در منطقه است.
صمدزاده تصریح کرد: ترکیه اساسا با تمامی همسایههای خود در حال تعارض و یا رقابت است.
البته تا قبل از حمله ترکیه به سوریه این دو کشور بهترین رابطه اقتصادی را با هم داشتند، اما ترکیه به قصد نفوذ بیشتر به همراه با قول قطریها درباره سرمایه گذاری در سوریه، اقدام به حمایت از تروریستها در سوریه کرد؛ همچنین ترکیه یک نگرانی همیشگی در مورد مساله کردها داشته است.کردها در چهار کشور همسایه ایران، عراق، سوریه و ترکیه به عنوان یک اقلیت قومی حضور دارند.
در ایران فرهنگ کردی شناخته شده است.
وی ادامه داد: شما میدانید که زبان کردی هم در این سالهای اخیر مجوز پیدا کرده است و میتوانند آموزش زبان کردی هم داشته باشنداما در میان چهار کشور یادشده، بیش ترین و گسترده ترین جمعیت کردی، مختص کشور ترکیه است.
از جمعیت بیش از 80 میلیونی ترکیه تقریبا 20 میلیون کرد هستند.
ترکها به واسطه سیاست فرهنگی و اجتماعی که دارند، هویت کردی را به رسمیت نمی شناسند.
این میراثی است که از زمان آتاتورک دست به دست شده است و به دولت اردوغان هم رسیده است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: بسیاری از کردها به عنوان ترکهای کوهی شناخته میشوند یعنی ترکهایی که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند.
ترکیه همیشه سیاست سرکوب گرایآنهای نسبت به کردها داشته و تقریبا میتوان گفت که به لحاظ وضعیت سیاسی و قومی، کردها بیش تر از همه جا در ترکیه تحت فشار هستند.
البته در حکومت سوریه هم با توجه به این که کردها حالت عشایری داشتند و از جایی به جای دیگر میرفتند، پاسپورت و شناسنامه سوری به آنها تعلق نمی گرفت.
وی یادآور شد: از شروع بحران سوریه یعنی از سال 2011 نسبتی که حکومت بشار اسد با کردها برقرار کرد این بود که هویت کردی آنها را به رسمیت شناخت و به اینها مجوز داد که در مناطق کردی از گروههای امنیتی خودشان برای تامین امنیت استفاده کنند، وهمزمان ارتش سوریه دربرخی از شهرهای آنها حضور داشت که نمونه اش شهر قامشلی است که از بزرگترین شهرهای استان حسکه است.
وی افزود: در این شهر ارتش سوریه به صورت گسترده حضور دارد، از ابتدای بحران بوده و حتی زمانی که آمریکاییها در این مناطق بودند ارتش سوریه حضور داشت.
این توافقی بود که دولت مرکزی داشت و البته یک استراتژی امنیتی هم بود، با توجه به این که دولت سوری در مناطق کردی نمیخواست عملیات بکند و میخواست نیروهایش را آزاد کند که در سایر نواحی از ارتش بتواند در مبارزه با گروههای تکفیری استفاده کند.
صمدزاده تصریح کرد: این امر به ویژه از زمانی که داعش ظهور کرد یک خلاء قدرتی به وجود آورد و در مناطق کردی هم گروههای مختلفی وارد مبارزه با داعش شدند.
ارتش سوریه با پشتیبانی ایران و روسیه میجنگید.
آمریکاییها هم دنبال نیرویی نیابتی میگشتند که بگویند ما هم داریم با داعش مبارزه میکنیم و برای این امر کردها را انتخاب کردند.
نقطه ضعف کردها در روی زمین، یعنی به عنوان یک قومیت، این است که کردها حداکثر 9 درصد جمعیت سوریه را تشکیل میدهند.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: جمعیت سوریه الآن با آمار سال 2018 تقریبا حدود 19 میلیون و 300 هزار نفر است.
از این جمعیت، تقریبا یک جمعیت 1 میلیون و 900 هزار نفری حداکثر جمعیت کردهای سوریه است، که با موج آوارگی و مهاجرتی که اتفاق افتاده است، این جمعیت تقریبا یک موجودیتی 1 میلیون و 200 هزار نفری دارد.
این جمعیت به لحاظ پشتیبانی یک نیروی رزمی جمعیت خوبی نیست؛ از این جهت که آمریکاییها در یک تلاش منسجم 6 ساله نیروی رزمی که از کردها توآن استند استخراج کنند تحت عنوان نیروهای قسد یک نیروی 30 هزار نفری است.
یعنی جوانانی که بتوانند بجنگند.
صمدزاده ادامه داد: آمریکاییها 6 سال واقعا توان گذاشتند و این 30 هزار نفر را آموزش دادند اما در مبارزه با داعش مشخص شد که این نیرو توان بازسازی خودش را ندارد.
یعنی تلفاتی که در صحنه نظامی به آنها وارد میشد را نمی توآن است خوب پوشش بدهد.
به خاطر این که جمعیت پشتیبانش به شدت محدود است.
وی افزود: در مورد خود ارتش سوریه هم این اتفاق افتاد.
ارتش سوریه تا قبل از بحران سوریه یکی از بزرگترین ارتشهای عربی بود.
ارتش سوریه حدود 500 هزار نفر جمعیت داشت و به نسبت جمعیت اگر حساب بکنیم با توجه به جمعیت 23 میلیونی در سوریه در سال 2011 به نسبت جمعیت، سوریه بزرگترین ارتش کشورهای عربی را داشت؛ چون مشابه آن ارتش کشور مصر است در حالی که این کشور 85 میلیون نفر جمعیت دارد.
اما همین ارتش 500 هزار نفری در بحران سوریه با توجه به تلفاتی که به وجود آمد توان بازسازی خودش را تا حد زیادی از دست داد.
صمدزاده گفت: در مورد کردها، این فرایند خیلی سریع رخ میداد.
به همین دلیل مثلا در مرحله نهایی پاکسازی شهر رقّه که کانون فعالیت داعش بود، عملیات نظامیای که با پشتیبانی سنگین آمریکاییها اتفاق افتاد، بیش از 3 ماه طول کشید.
چیزی که مثلا مشابه آن در مورد شهر موصل عراق اتفاق افتاد.
در صورتی که پیچیدگیهای شهر موصل قابل مقایسه با شهر 60 هزار نفری رقّه نیست.
موصلی که برخی اعتقاد دارند دومین شهر بزرگ عراق به لحاظ زیرساختهای تمدنی است، و به لحاظ جمعیتی چندین میلیون جمعیت دارد.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل اظهار داشت: پس از گستردگی نیروهای کردی در شرق فرات اتفاقی که افتاد این بود، آمریکاییها با پشتیبانی سنگین هوایی مانع این شدند ارتش سوریه وارد این مناطق شود.
مناطق کردی به زعم آمریکاییها یعنی در واقع شمال شرق رودخانه فرات که شمال آن در اختیار نیروهای کردی و جنوبش در اختیار ارتش سوریه بود.
صمدزاده ادامه داد: آمریکاییها اولین کاری که کردند این بود که تمام پلهای زمینی که روی این رودخانه بود را بمباران هوایی کردند که ارتش سوریه نتواند از این پلها عبور کند و به شمال شرق فرات وارد شود و در پاسخ به کوچکترین تعرض حتی خمپارهای از نواحی جنوبی ،آمریکاییها پاسخ شدید توپخآنهای و یا هوایی از طریق جنگندههای اف 22 میدادند و واحدهایی که به عنوان شلیک کننده شناسایی میشدند ، آن واحدها را مورد اصابت و هدف قرار میدادند.
وی تصریح کرد: این پشتیبانی سنگین هوایی از کردها صورت میگرفت که تلفات بسیار کمی برای کردها اتفاق بیافتد.
اما استراتژی آمریکاییها بعد از روی کار آمدن ترامپ در مورد سوریه تغییر کرد؛ تا قبل از آن در دولت اوباما حتی با وجود تنشهایی که بین ترکها و آمریکاییها به وجود آمده بود، آمریکاییها به دنبال تصرف بخشی از خاک سوریه بودند و حتی به این فکر میکردند که برخی پایگاههای راهبردی در شمال سوریه تاسیس کنند حتی بعضی کارشناسان پیشنهاد میدادندکه پایگاههای هوایی نظیر اینجرلیک را تخلیه کنند و بیایند در نواحی کردی سوریه فرودگاههای راهبردی تاسیس کنند و با همین نیروی 30 هزار نفری کردی این پایگاهها را حمایت کنند و حتی تسلیحات راهبردی را منتقل کنند به شمال شرق سوریه به عنوان سرزمین بدون حاکمیت.
صمدزاده اضافه کرد: راهبرد ترامپ در خاورمیانه این بود که جنگی که برای ما نیست هزینه اش را ما نباید بپردازیم.
اصلی ترین ویژگیای که الآن در سیاست خارجی ترامپ هست، این است که جایی که منفعت برای ما نیست و هزینه این منفعت به جیب ما نمی رود، هزینه باید توسط دیگران پرداخت بشود.
ترامپ خیلی فشار آورد که کشورهایی که مدافع این اقلیم کردی هستند، آنها بیایند پای کار و هزینه را پرداخت کنند که این کشورها، کشورهای جنوب خلیج فارس و به ویژه رژیم صهیونیستی هستند.
وی افزود: رژیم صهیونیستی که به آمریکا پول نمی دهد و تقریبا سالانه 3 میلیارد دلار کمک بلاعوض دریافت میکند، یعنی طرفی نیست که پول پرداخت کند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس هم کردها را به عنوان متحد به رسمیت نمی شناسند و پیشتر برای سرمایه گذاری در بحران سوریه، گروههای متعدد ذیل عنوان ارتش آزاد سوریه به عنوان یک بازیگر عربی را انتخاب کردند.
صمدزاده تصریح کرد: در این میان جعلی که توسط آمریکاییها در این ناحیه اتفاق افتاد، این بود که اجازه دادند که کردها این اقلیم بسیار وسیع را به عنوان سرزمین کردی معرفی کنند.
این نواحی که یک سوم خاک سوریه هستند مملوء از عشایر سوری هستند که اینها عرب هستند و اصلا ماهیت کردی ندارند.
اما چون آمریکاییها حمایت سنگین نظامی از کردها میکردند، حاکمیت در این ناحیه در اختیار کردها قرار گرفت و این جعل بزرگ اتفاق افتاد که این اقلیم کردستان سوریه است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: از سال 2013 زمزمههای خود مختاری در این منطقه اتفاق افتاد تا این که در سال 2016 کردها اعلام کردند که ما به عنوان کردستان سوریه نظام فدرالی را به رسمیت میشناسیم و این جا سرزمین ماست.
این بزرگترین تهدید برای ترکیه محسوب میشد.
ترکیه دریافت که اگر جمعیت 1 میلیون و 200 هزار نفری کردها در سوریه اعلام خودمختاری بکند، جمعیت 20 میلیونی کردها در ترکیه نصف سرزمین ترکیه را مدعی خواهد شد.
ترکیه اعتراضات گستردهای به ناتو کرد و گفت که من عضو ناتو هستم و شما روی گروهی که من به عنوان تروریست میشناسم سرمایه گذاری کردید.
صمدزاده یادآور شد: حجم تسلیحات سنگینی که آمریکاییها تحویل کردها دادند واقعا به شدت قابل تعجب است.
بیش از 1000 تن تسلیحات در دو سال اخیر بعد از شکست داعش اختیار کردها قرار گرفت.
اینها باعث شد زنگ خطرها برای ترکیه به صدا دربیاید و ترکیه الان این زمان را بهترین فرصت برای تحقق اهداف خودش با توجه به استراتژی ترامپ در نظر گرفته است.
ترکها میدانستند که ترامپ قصد ماندگاری در سوریه را ندارد و میخواهد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند و همزمان میدانستند که آمریکاییها در پروندهی ایران دچار مشکلات جدی هستند و نمی توانند آنجا تهدیداتی که به زعم خودشان از جانب ایران در حال وقوع هست را مهار کنند.
وی گفت: همزمان کشورهای عربی درگیر چالشهای متعددی هستند؛ یعنی شاید بتوان گفت طی ۳۰ سال ۴۰ سال اخیر هیچ زمانی نبوده که تنش بین کشورهای عربی و تنش بین شورای همکاری خلیج فارس که اصلی ترین رکن جریان مبارزه با ایران در کشورهای عربی هست به این شدت باشد؛ در حقیقت الان شورای همکاری خلیج فارسی وجود ندارد.
ترکیه در واقع فرصت طلبی کرد و همزمان از چند عامل استفاده کرد.
یکی استراتژی ترامپ بود، دوم بحث ضعف اتحادیه اروپا در مواجهه با پناهجویان سوریه بود.
صمدزاده افزود: در سال ۲۰۱۵ ترکها به دقت این را فهمیدند که اگر اروپاییها با موج پناهجویان مواجه شوند، اتحادیه اروپا اصلا ممکن است دچار یک فروپاشی سیاسی شود.
اتحادیهای که شکل گرفته بود که مرز در آن وجود نداشته باشد و افراد بتوانند آزادانه تردد کنند با ورود پناهجویان سوری اعضایش شروع کردند به استقرار مرزهای ملی، یعنی هر کسی میخواهد از مرز تردد کند از او پاسپورت میخواستند.
حتی کشورهای اروپای شرقی که کمتر توسعه یافته بین خود اروپاییها محسوب میشوند، اینها گفتند اصلا ما مرزهای ملی مان را دوباره برقرار میکنیم.
وی گفت: بعضی از کشورها مثل آلمان برای پناهجویان برنامه ریزی کردند و از اینها سود اقتصادی به دست آوردند.
آلمان اگر برای پناهجوی کرد سوری ۱۰۰۰ یورو هزینه میکند، 1200 تا ۱۵۰۰ یورو درآمد کسب میکند یعنی هزینه و سودش را بالانس کرده است، ولی کشورهای اروپایی با توجه به این که اقتصاد قوی ندارند، نمی توانند که این کار را بکنند.
به خاطر همین یک زمزمههای فروپاشی در اتحادیه اروپا شکل گرفت.
صمدزاده اضافه کرد: ترکها این را به دقت فهمیدند و شروع به باج گیری از اتحادیه اروپا به بهانه پذیرش پناهجویان و ممانعت از ورود آنان به کشورهای اروپایی کردند.
از ۲۰۱۵ تا امروز رقم کمکهایی که ترکیه برای بهانه مسدود کردن مسیر پناهجوها از اتحادیه اروپا گرفته از 6 تا 7 یورو رد شده است.
در حالی که همین اتحادیه اروپا میخواست ۲ میلیارد دلار به یونان وام بدهد، سیاستهای ریاضتی برای یونان تجویز کرد و یک اغتشاشات گشتردهای در یونان شکل گرفت.
ولی ترکیه با همین ابزار فشار پناهجوها تا چندین برابر از اروپا کمکهای بلاعوض دریافت کرده است.
وی گفت: البته جمعیت آوارگان و پناهجوهای سوری که در ترکیه هستند دردسرهای گستردهای برای اردوغان به وجود آوردند و موجب شدند که محبوبیتش را در انتخاباتها به شدت کاهش یابد.
الآن در آمارهایی خود ترکها اعلام میکنند، حدود ۳ میلیون جمعیت پناهجو مستقر در ترکیه هست؛ این برای ترکها تهدید است ولی آنها تلاش دارند همین تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
صمدزاده ادامه داد: اردوغان به بهانه و علم به این که آمریکاییها میخواهند از سوریه خارج بشوند، یک عملیات نظامی را کلید زد.
به این بهانه که گروههای تروریستی کردی مثل "پ ک ک" و شاخه سوری آن را، تا عمق 30 کیلومتری مرز خودش عقب بزند، یک منطقه امن به وجود بیاورد و از این منطقه امن برای اسکان پناهجوهای سوری که در ترکیه هستند استفاده کند.
این عملیات برای طرفهای مختلف پیامدهای گوناگونی داشت.
برای آمریکاییها به شدت شکننده بود، به خاطر این که یک متحدشان داشت با یک متحد دیگرشان میجنگید.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: آمریکاییها بین ترکیه و کردها در منگنه قرار گرفتند و مجبور شدند ترکیه را انتخاب کنند، چون ترکیه یک عضو رسمی پیمان ناتو است و خود آمریکاییها حدود 50 سلاح هستهای تاکتیکی در خاک ترکیه برای مقابله با تهدیدات روسیه مستقر دارند و از سوی دیگر کردها یک هم پیمان تاکتیکی به ویژه در جنگ علیه داعش برای آمریکاییها محسوب میشدند.
به همین اساس خروج نظامیهای آمریکایی از شمال شرق فرات رخ داد.
صمدزاده افزود: کردها مجدد برایشان اثبات شد که در تشخیص مصالح خودشان قومیت توانمندی نیستند.
شاید بشود گفت در دهه اخیر پروندههای متعددی کردها داشتند و در هیچ کدامشان نتوآن استند مصالح خودشان را به درستی تشخیص بدهندکه شاید آخرین مورد برجستهاش همهپرسی اقلیم کردستان عراق بود که همه پرسی را برگزار کردند و به جای کمک به این که جایگاه اقلیم ارتقا پیدا بکند یکی دو گام حتی به عقب تر رفتند؛ حتی زمزمههای این بود که برخی از اختیاراتی که در چارچوب قانون اساسی مشروط به الزام کردها به قانون اساسی عراق وجود دارد، با توجه به این که اینها دولت مرکزی را در فروش نفت و خرید تسلیحات دور میزدند از آنها گرفته شود.
وی ادامه داد: در اشتباه راهبردی دیگر، کردهای سوریه نیز چند ماه پیشتر، قراردادی بسته بودند با رژیم صهیونیستی که یک تاجر یهودی بیاید نفت سوریه را بفروشد و درآمد حاصل از آن بشود منبع مالی اقلیم به اصطلاح کردی سوریه.
در نهایت باید اذعان کرد اقدام نظامی ترکیه باعث شد که آمریکاییها طرح خود را سرعت ببخشند و از سوریه خارج بشوند که همانطور که شاهد بودیم به شدت این اتفاق با سرعت عمل اتفاق افتاد.
یعنی در همین 10 روز اخیر آمریکاییها 90 درصد نیروهای خودشان را خارج کردند و آن نیرویی که باقی مانده بیشتر در دو منطقه التنف است ونیز چیزی در حدود 150 نفر در مناطق شمال شرق بوکمال در مناطق نفت خیز.
صمدزاده گفت: ترکیه میخواست در این جدال مرزی تقریبا 430 کیلومتری به عمق 30 کیلومتر در داخل خاک سوریه یک منطقه امن ایجاد کند.
کردها این وسط با مداخله روسیه و ایران یک توافقی با دولت مرکزی کردند.
نیروهای خودشان را از برخی شهرهایی که در این اقلیم بود فراخوان کردند و به مرز بردند که بتوانند با ترکیه مقابله کنند.
شهرهایی مثل منبج که قبل از این ارتش سوریه اجازه ورود به آن را نداشت و آمریکاییها به شدت پشتیبانی میکردند، در کمتر از 3- 4 ساعت ارتش سوریه رفت مستقر شد در پایگاهی که چندساعت قبل، آمریکاییها آن جا مستقر بودند.
در عین عیسی پایتخت اقلیم به اصطلاح کردستان سوریه که توسط خود کردها مشخص شده بود ارتش سوریه رفت مستقر شد و شهر تحویل ارتش شد.
وی ادامه داد: در شهر رقّه که کردها به زحمت توآن استند از داعش پس بگیرند، ارتش سوریه به سرعت رفت مستقر شد و برد بسیار گستردهای برای حاکمیت دولت مرکزی سوریه داشت.
یعنی یک سوم خاکی که اجازه تردد به آن را نداشتند به تعبیری آزاد شد.
در پی این تحولات کردها هم به شدت اعتماد به نفس شان از بین رفت.
آن چیزی که الآن کردها اعلام کردند این است که ما حداکثر برای جنگ با ترکیه برنامه ریزی برای 1 سال جنگ داریم.
آن هم جنگی که فتح سرزمینی در آن وجود ندارد و فقط میتوانند به عملیاتی که برضدشان صورت میگیرد پاسخ بدهند.
صمدزاده تاکید کرد: نگرانیهایی که برای آمریکاییها بعد از خروج اتفاق افتاد این بود که کردهای سوریه 12 هزار زندانی داعشی را در اختیار داشتند؛ اعلام کردند که ما اگر نتوانیم از خودمان محافظت کنیم، قطعا زندآنها را رها میکنیم.
اولین تهدیدشان را هم عملی کردند و یک زندانی که حدود هزار داعشی در آن مستقر بود به مدت 3 روز نگهبانانش کاملا تخلیه شد.
از آن جمعیت نقلهای مختلفی است، ولی بین 500 تا 950 نفر داعشی فرار کردند.
وی اظهار داشت: این باعث واکنش اروپاییها شد، چون بسیاری از این زندانیهای داعشی اروپایی بودند و باعث واکنش محور مقاومت شد یعنی ایران و سوریه به شدت نسبت به آن واکنش نشان دادند و به کردها فشار آوردند که در سایر زندآنها این اتفاق نیفتد.
باعث واکنش عراق نیز شد و آنها به شدت نیروهای نظامی خودشان را در جدار مرز تقویت کردند چون یک بخش عمدهی این زندانیهای داعشی که امکان فرار دارند عراقی هستند و در نهایت باعث شد که کردهای سوریه این برگ را فعلا خیلی استفاده نکنند، چون باعث میشد فشارهای بین المللی را بیش تر ضد خودشان تحریک بکنند.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل گفت: نکته دیگری هم که وجود دارد اینست که اگر داعشی ها، همین 12 هزار نفر از زندانها فرار بکنند، اگر سلاحی در اختیارشان قرار بگیرد که خیلی به سرعت در این منطقه این امکان برایشان فراهم است، اولین گروهی که میروند سراغش دقیقا کردها هستند.
یعنی قبل از این که بیایند سراغ محور مقاومت، سراغ کردها خواهند رفت چون این ها حداقل یکسال و نیم زندانیهای کردها بودند.
وی ادامه داد: به طور جد میتوان گفت، در این عملیات و در تحولات روزهای اخیر، بازنده بزرگ کردها بودند و تمام رویاهایی که از 2013 تا امروز یعنی در طی مدت 6 سال برای خودشان تصویر کرده بودند ظرف مدت 2 هفته دچار فروپاشی شد.
برنده بزرگ در این معادله ارتش سوریه است.
چون بدون شلیک یک تیر وارد مناطقی شد که تقریبا میشود گفت حدود ۳ سال بود مترصد ورود به آن بود.
صمدزاده تاکید کرد: در این میان میانجیها هم توآن استند امتیازات سیاسی قابل توجهی بگیرند.
توافقی در ۲۴ ساعت گذشته میان ترکها و روسها اتفاق افتاد.
ترکها این اختیار را پیدا کردند که نیروهای شبه نظامی وابسته به خودشان را در یک منطقهای به طول قریب به ۱0۰ کیلومتر و به عمق ۳۰ کیلومتر در داخل خاک سوریه مستقر کنند و منطقهای امن برای اسکان پناهجویان بوجود بیاورند، همزمان گشت مشترک مرزی بین روسها و ترکیه در این نواحی برای این که نیروهای کردی که ترکیه به عنوان نیروهای تروریستی میشناسد در این مناطق حضور نداشته باشند آغاز خواهد شد.
وی افزود: کردها متعهد شدند که تا ۳۵ کیلومتری تمام تسلیحات، نیروها و پایگاههای خودشان را تخلیه کنند.
یعنی آن نواری که ترکها مد نظرشان بود اتفاق افتاد، اما این نوار مرزی در کنترل ترکها نیست، در برنامه ریزی ترکها این بود که این نوار کاملا در اختیار خودشان باشد که یک حوزهی نفوذ داشته باشند.
اما مداخله ارتش سوریه، روسها و ایران باعث شد که آن جدار مرز دچار شکست بشود.
صمدزاده اضافه کرد: یک نکتهای را باید بدان اشاره داشت آن است که ترکیه به ادعای خودش به دنبال عملیات در نواحی کردنشین در شمال سوریه است برای سرکوب کردهای وابسته به پ ک ک؛ درصورتی که براساس نقشههای دموگرافی و جمعیت شناختی این ناحیه، ترکیه اصلا به کانونهای اصلی کردی هجوم نبرده است و عملیاتش متمرکز بر نقاطی است که اعراب سوریه در آن اکثریت هستند.
علت این امر آن است که برای ترکیه وارد جنگ شدن با کردها به شدت یک جنگ فرسایشی خواهد بود و اینگونه نیست که کردها هم دست بسته باشند، آنها در حوزهی جنگهای پارتیزانی و چریکی توانمند هستند و این درگیری، درگیری فرسایشی خواهد بود.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل ادامه داد: ترکیه در واقع با این عملیات بیشتر به دنبال گرفتن امتیازات سیاسی بود که به بخشی از آنها رسید.
البته هدف ترکها کل آن نواحی بود، اما آن چیزی که برایشان محقق شد هم بالاخره کسری از آن دستاورد بزرگی که مد نظرشان بوده هست.
جدار مرز سوریه و ترکیه تقریباً ۹۱۱ کیلومتر است که ترکیه سودای ایجاد منطقه امنی در عمق خاک سوریه در سرتاسر این نوار را داشت و از تحقق آن باز مانده است.
صمدزاده گفت: نواحی نفت خیزی که در شمال شرق سوریه هست هنوز توسط آمریکاییها تخلیه نشده است.
هنوز ارتش سوریه وارد این نواحی نشده، اما با توجه به روند خروج آمریکاییها ،کارشناسان معتقدند که بالاخره دیر یا زود این نواحی به حاکمیت سوریه باز خواهد گشت که اگر این اتفاق بیفتد، یعنی نواحی نفت خیز در شمال بوکمال به ارتش سوریه و به دولت مرکزی برگردد، بخش عمدهای از چالشهای اقتصادی که در 2 سال اخیر، دولت سوریه با آنها مواجه بوده است مرتفع میشود چرا که سوریها دچار بحران سوخت و انرژی هستند و تا حدی در تامین برقشان هم به سوختهای فسیلی متکی هستند که اگر این نواحی نفت خیز برگردد کمک بسیار بزرگی است، هم به حامیان دولت مرکزی سوریه و هم به خود دولت مرکزی برای افزایش محبوبیتش در داخل جغرافیای سوریه.
وی تاکید کرد: کردها تلاشهایی کردند، ولی متاسفانه وضعیتشان الآن وضعیت غریقی است که به هر چیز چنگ میزند.
همین دیروز یکی از فرماندهان نظامی کردهای سوریه درخواست کمک نظامی از رژیم صهیونیستی کرد.
رژیم صهیونیستی که اصلا در منطقه الآن توان عملیات زمینی ندارد و همزمان دچار یک بحران سیاست داخلی است و قادر به کمک به کردها نیست.
الآن کسی طرف کردها را نمی گیرد، به خاطر این که جناح ضعیف هستند و تقریبا میشود گفت که کردها برای حفظ موجودیت خودشان مجبورند حداکثر امتیازها را بدهند.
رئوف ترین جریان نسبت به کردها در شرایط موجود دولت سوریه است، که دیروز بشار اسد در یکی از بازدیدهای میدانی که از جبهه ادلب داشت اعلام کرد ما حاضریم کردها را برای جذب در ارتش و برای مرزبانی استخدام کنیم.
صمدزاده اضافه کرد: الآن بهترین زمان برای کردهای سوریه هست که برگردند به سرزمین خودشان.
اگر واقعاً کرد سوری خودشان را میشناسند برگردند و به حفظ تمامیت ارضی سوریه کمک کنند.
در غیر این شرایط هیچ یک از طرفها نگاه راهبردی به کردها ندارند و آنها را بازیگران قابل اعتمادی نمی شناسند.
در یک سال گذشته ما مذاکرات متعددی با کردها داشتهایم که دست از این اقلیم فدرالی که خودخوانده تاسیس کردند و اجازه ندادند دولت مرکزی به این نواحی وارد بشود بردارند که کردها به پشتوانهی آمریکایی ها مذاکرات را بدون نتیجه گذاشتند.
وی گفت: کردها نمی توانند توقع داشته باشند که روسیه یا ایران کاری که قبلا آمریکا برایشان انجام میداد را انجام دهند.
بهترین جناح برای کردها در حال حاضر دولت مرکزی سوریه است که تمایل ما و کاری که روسها به صورت غیر مستقیم انجام میدهند این هست که یک توافقی بین کردهای سوریه و دولت مرکزی سوریه انجام بشود.
صمدزاده تاکید کرد: یک نکته قابل تأمل نیز وجود دارد که نباید آن را نادیده انگاشت و آن این که اتفاقاتی که برای کردها میافتد در رسانهها ضریب چند برابر پیدا میکند.
یکی از دلایل این پدیده این است که کردها قوم مهاجری هستند که در بسیاری از کشورهای اروپا مثل آلمان و فرانسه پایگاههای اجتماعی قوی دارند و از حضور طولانی مدتشان برای کارهای رسآنهای استفاده میکنند اما سوی دیگر این امر ناشی از نگاه خود غربی هاست که بهانه کردها برایشان خیلی وسوسه انگیز است چون که میتوانندبه بهانه حمایت از آنها در خاورمیانه و مسائل آن مداخله کنند.
وی ادامه داد: با توجه به نقشههای جمعیتی که از منطقه ارائه شد، ظلمی که به کردهای سوریه میشود از ظلمی که به اعراب سوری ساکن منطقه در پی عملیات ترکها میشود کم تر نیست اما در رسانهها هیچ صحبتی در این مورد نمی شود و این در صورتی است که این منطقه، منطقه عشایرنشین و عربی است ولی این بزرگ نمایی مصنوعی که در مورد کردها اتفاق میافتد شبیه همان بزرگنمایی است که در مورد تظاهرات کشورهای عربی مانند عراق و لبنان در مقایسه با مثلاً اعتراضات فرانسه رخ میدهدکه باید به این بازنمایی رسانهای توجه کرد.
کسی منکر ظلم به کردها در پی اقدام ترکیه نیست ولیاندازه ظلم و حقیقت مسئله نیز به همان میزان مهم است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل در پاسخ به سوالی مبنی بر این که «در مورد اردوغان با شایعاتی در مورد احیای امپراطوری عثمانی مواجه هستیم و نزاعی که در مورد حضانت اهل سنت توسط ترکیه و عربستان به وقوع پیوسته است، چرا جمهوری اسلامی اقدامات قاطعانه را در قبال ترکیه ندارد و به نظر شما آیا اردوغان موفق میشود در آینده قسمتهایی از این امپراطوری را احیا کند؟» پاسخ داد: یک نظمی در جهان اهل سنت از سالها پیش در حال شکل گیری است که بخش عمدهای از این تنشها مربوط به آن است.
رقابت بین اسلام سیاسی سلفی به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی و در مقابل اسلام اخوانی سنتی به رهبری ترکیه و با پشتیبانی کشورهایی همچون قطر در رقابت میباشد.
این رقابت وجود دارد اما جمهوری اسلامی چرا بین این دو قطب جناحی انتخاب نمی کند؟
وی در پاسخ به این سوال گفت: نه ترکیه نه عربستان صلاحیت این را ندارند و هیچ کدامشان مصالح جهان اسلام و مصالح مسلمینی را که تحت سیطره سرزمینی آنها هستند را آن طور که باید و شاید لحاظ نمی کنند و در این شرایط لزومی برای انتخاب یکی از طرفین وجود ندارد؛ یک بعد راهبردی دیگر نیز وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران خود را صاحب یک مکتبی میبیند که لزومی نمی بیند در رقابت بین این دو قطب انتخابی انجام بدهد و بر عقیده و دیدگاه یکی از آنها صحه گذارد.
نکته دیگر در مورد ترکیه این است که ما خودمان دچار چالشهایی هستیم.
صمدزاده افزود: ترکیه به عنوان همسایه و شریک ما در جریانات مقابله با تحریمهاست.
جریانات اسلامگرا در طی سالهای اخیر ترکیه مطلوب نظر ما بودهاند.
چون جریان مقابل اسلامگرایی در ترکیه جریان لائیکهاست که در انقلاب اسلامی شاهد تقابلهای شدیدی با آنها بودهایم.
در جریان کودتای اخیر ما از جریان اسلامگرای حاکم در ترکیه به اشکال مختلفی حمایت کردهایم اما ما در مورد سوریه ابزارهای خودمان را استفاده میکنیم.
وی ادامه داد: یکی از دلایل ناکامی ترکیه در وصول به اهدافش در بحران اخیر سوریه مقاومتهای میدانی جمهوری اسلامی بود.
البته باید در نظر داشت که از اول شروع بحران در سوریه چه در زمان دولت دهم چه الآن در دولت دوازدهم هیچ موقع دیدگاه مشترکی بین فرماندهی میدانی و دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور وجود نداشته است.
برای مثال در همین ۱۵ روز با وجود این که سرعت عمل جریان میدانی به شدت تاثیر گذار بوده است، جریان دیپلماسی ما کار خاصی انجام نداده است برای مثال معاونت سیاسی وزارت امور خارجه یعنی آقای عراقچی هیچ موضعی نگرفته است و ابتکار عملی نداشته است.
رئیس گروه مطالعاتی ابابیل اضافه کرد: مخاطبمان شخص وزیر نیست، چون این پروندهها مستقیما به میز معاونت سیاسی میرسد.
برای همین مکلف است که اظهار نظری بکند، رایزنی انجام دهد ،تماس بگیرد با طرف روسی یا ترک یا نمایندگان کرد.
ولی ما نمی بینیم که ابتکار دست حوزه سیاسی دیپلماسی ما باشد.
وی گفت: اما شاخههای سیاسی نیروی قدس به شدت در منطقه در حال رایزنی و فعالیت هستند.
لکن باید دانست که اینها مکمل هم هستند و باید هر دو باهم اهداف را پیش ببرند.
در مورد ترکیه هم عدم هماهنگی نیروهای میدانی و دیپلماسی وجود دارد.
یک دلیل دیگر وابستگی اقتصادی ما و قراردادهایی است که هر دو طرف (ایران و ترکیه) در سخت ترین شرایط به آنها پایبند بودهایم و پا پس نکشیدهاند چون منفعت هر دو در آن است.
ما ارز حاصل از فروش نفت را بدست میآوریم و ترکیه هم به صورت ارزان به انرژی دسترسی پیدا میکند.
صمدزاده تصریح کرد: این به هم پیوستگی منافع باعث میشود که ما دعوای خودمان را در پروندههای مختلف در همان حوزهها نگه داریم و به مسائل دیگر تعمیم ندهیم.
جمهوری اسلامی فعلا به همسایگان خود به عنوان شرکای اقتصادی در اوضاع تحریم نگاه میکند.
در مورد ترکیه ما دچار بحران بدخیم نیستیم.
قید اول را در نظر بگیرید.
وی با بیان اینکه وضعیت بحرانی است، تاکید کرد: هر دو سعی میکنند در زمین سوریه اهداف را پیش ببرند، اما بحران بدخیم نیست.
چرا که منافع راهبردی طرفین دچار نوعی مصونیت است ،نه ما دنبال ساقط کردن اردوغان هستیم و نه او و در ضمن هم توان سیاسی و میدانی این کار را ندارد.
اما در مورد آن نظم شکل گرفته در منطقه جمهوری اسلامی نفوذ منطقهای اش در بهترین وضعیت قرار دارد.
ما اقتصادی ترین برنامه نفوذ منطقهای را دنبال کردیم.
صمدزاده ادامه داد: عربستان بیش از ۷۰ میلیارد دلار تا به حال خرج کرده است.
در مورد پرونده سوریه تا ۲۰۱۷ به استناد مصاحبه حمد ابن جاسم وزیر سابق قطر با الجزیره، آنها در طول ۶ سال بحران ۱۲۰ میلیارد دلار در سوریه هزینه کردهاند.
رقم تخمینی هزینه عربستان و کشورهای عربی در سوریه بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار است.
وی گفت: ایران طرحی را خنثی کرده است که طرف مقابل ۱۰ یا ۲۰ برابر هزینه ایران هزینه کرده است.
یعنی عملیات و اقدام ایران بسیار اقتصادی بوده است.
اینها ادعاهای ما نیست، این آماری است که منابع آمریکایی اعلام میکنند.
این برنامه در بهترین وضعیت قرار دارد.
در مورد ترکها و در مورد کشورهای عربی،در مورد آن دو بلوکی که حرف زدیم بلوک اخوانی و بلوک سلفی به هیچ کدام از اهدافشان به این گستردگی دست نیافتند و یا موفقتیشان تکمیل نشده است.
صمدزاده ادامه داد: برای مثال در پرونده لیبی یا مصر موفقیت کاملی حاصل نشده است.
در مصر نظام سیاسی مستقر است اما سیسی بازیگری است که دنبال منافع خود نیز است به خاطر همین دلایل وضعیت ما قابل قیاس با ترکها نیست که بخواهیم رقابتی داشته باشیم و از سوی دیگر نگاهی که به ترکیه در کشورهای عربی است نگاه مثبتی نیست، به خاطر پیشینهی استعماری که امپراطوری عثمانی در این کشورها دارد و این کشورها هیچ تمایلی به سیطره ترکیه و بازگشتن به آن امپراطوری ندارند از این را و به دلایل متعدد دیگر که در فرصت برای اشاره به آنها نیست زیر ساختهای نفوذ منطقهای ایران و ترکیه با یکدیگر متفاوت است و وضعیت طرفین با هم برابر و یکسان نیست.
انتهای پیام/