سمپوزیوم بومیسازی در علوم اجتماعی در دانشگاه قطر برگزار شد
سمپوزیوم «بومی سازی» در علوم اجتماعی و نسبت آن با علم و فلسفه و تحولات مدرن و تأثیر مدرنیته بر فهم ما از علم الاجتماع در دانشگاه قطر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، دانشگاه قطر روز شنبه ۲۶ اکتبر مصادف با ۴ آبان ۱۳۹۸ میزبان تنی چند از اندیشمندان جهان اسلام در حوزه علوم اجتماعی بود.
موضوع اصلی این سمپوزیوم بومی سازی در علوم اجتماعی و نسبت آن با علم و فلسفه و تحولات مدرن و تأثیر مدرنیته بر فهم ما از علم الاجتماع بود.
از ایران نیز سه استاد؛ حمید پارسانیا، سید علی موسوی و سید جواد میری دعوت شده بودند.
بحث میری، «رویکرد شریعتی به بومی سازی و تبیین او از مفهوم بومی در برابر انسان و اهمیت خوانش شریعتی به مثابه یک کلاسیک در بستر علوم اجتماعی جهانی بوده است.
در ادامه گزارشی کوتاهی در باب سمپوزیوم بومی سازی علوم اجتماعی در مرکز ابن خلدون دانشگاه قطر به قلم سید جواد میری از نظر شما می گذرد؛
به دعوت دانشگاه قطر، سفر کوتاهی به آن سوی خلیج فارس داشتم و در مرکز ابن خلدون در سمپوزیومی درباره «بومی سازی در علوم اجتماعی».
قریب به ۷۰ سال است که این بحث در حوزه علوم اجتماعی مطرح بوده است و حتی از سالهای ۱۹۶۰ میلادی دو نظریه پرداز مهم به نام های سید حسین نصر از ایران و سید محمد نقیب العطاس از مالزی ذیل مفهوم بومی سازی سخن از «اسلامی سازی علوم انسانی» به میان آوردند و بعدها الفاروقی و ضیاء الدین سردار در آمریکا و انگلیس و اکبر احمد (در پاکستان و انگلستان و سر آخر در آمریکا) سخن از اسلامی سازی به مثابه نوعی از بومی سازی زدند و پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران و بحث اسلامی کردن دانشگاه در ایران بحث بومی سازی و اسلامی سازی به شدت دنبال شد.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سردمدار پروژه اسلامی سازی علوم انسانی گردید و مرکزی با عنوان «شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی» تأسیس کرد و قریب به ۳ دهه است که در حال بازخوانی انتقادی متون غربی می باشد.
این شورا اهداف خود را- که شاید بتوان گفت به نوعی هدف تمامی حرکتهای بومی سازی به مثابه اسلامی سازی است- این گونه بیان می کند: به اختصار، هدف شورای مزبور، دوری از نقص داده ها، تحریف وقایع و حقایق، تشتت افکار، مهجوری و لوث ارزش ها و در نتیجه اتلاف اوقات وامکانات مادی و معنوی از یک سو و نزدیکی به شناخت کامل، تفسیر واقعی و حقیقی، هدایت و تبلور اندیشه ها، احیای ارزش های انسانی - اسلامی - انقلابی و در نتیجه استفاده احسن از فرصت ها و توان ها می باشد.
نتیجه مدنظر نیز عبارت از شکوفایی علمی و تجلی ارزش ها و تحقق اصول و آرمان ها به صورت توأمان است، تا تزکیه و تعلیم و تخصص و تعهد، در تعامل و پیوند و نه در تقابل و افتراق قرار گیرند.
زیرا هر کدام بدون دیگری، کارآیی مطلوب را نخواهد داشت.
واضح است که اگر فقدان علم و تخصص، باعث تأخیر در نیل به مقصد و کندی حرکت میشود، فقدان تعهد و تزکیه و ارزش و اصول، منجر به هلاکت و نابودی گشته و فاجعه بار خواهد بود و تقابل آن دو نیز فراموشی علم و ارزش را به دنبال دارد.
اما اکنون قطر نیز به نوعی در جستجوی هویتی برای خویش می گردد و در این جستجوی هویتی، علوم اجتماعی را محملی برای این پروژه در نظر گرفته است و راه رفته را دوباره می خواهد بپیماید.
حال سخن اینجاست آیا بومی سازی علوم اجتماعی ممکن است؟ بومی سازی به مثابه اسلامی سازی به چه معناست؟
بسیاری از مشارکت کنندگان به نوعی بر بومی سازی صحه می گذاشتند و اسلامی سازی را دقیق ترین محمل "اقلمه" (بومی سازی) می دانستند اما پرسش بنیادین این است که آیا سخن گفتن از نقطه انطلاق فقه و فلسفه و عرفان و دین و اخلاق ما را به علوم اجتماعی جهانی می رساند یا دوباره ۷۰ سال دیگر از مبانی و بحث در مفروضات سپری خواهیم کرد؟ دیدگاه من این است که به جای سخن گفتن از بومی سازی و اسلامی سازی علوم اجتماعی به این بپردازیم که در اقالیم غیر یوروسنتریک چه کلاسیک های وجود داشته و دارند و نسبت آنها با علوم اجتماعی چیست و در کدام سطوح می توان دست به نوآوری های نظری زد.
به عنوان مثال، بیرونی و فارابی و ابن خلدون یا شریعتی و علامه جعفری و سید حسین العطاس و مالکوم ایکس و فرانتس فانون چه مفاهیمی به حوزه علوم اجتماعی افزوده اند و این مفاهیم چگونه می توانند از یک اقلیم محلی به یک سطح جهانی راه پیدا کنند، والا دائما در سطح مجادلات مبنایی توقف کردن ما را عالم علوم اجتماعی نمی کند.
به نظرم جز سید فرید العطاس اکثر حاضرین از مبنای دینی و فلسفی و فقهی در باب علوم اجتماعی و بومی سازی سخن می گفتند و این مباحث با تمامی مفید بودنش ربطی به جامعه شناسی و نگاه سوسیولوژیکال ندارد.