خانه پدری؛ژانر وحشت با چاشنی قتل و غیرت!
از دهه 80 سینمای ایران دچار یک بیماری شد؛ «اِفِه توقیف»! کارگردان کاردرست باید حداقل یک یا 2 فیلم توقیفی در کارنامه داشته باشد. دیگر کسی هم توجه ندارد که فیلم توقیفی یعنی فیلمی که در آن بلد نبودهاند قوانین و هنجارها را رعایت کنند.

از دهه 80 سینمای ایران دچار یک بیماری شد؛ «اِفِه توقیف»!
کارگردان کاردرست باید حداقل یک یا 2 فیلم توقیفی در کارنامه داشته باشد.
دیگر کسی هم توجه ندارد که فیلم توقیفی یعنی فیلمی که در آن بلد نبودهاند قوانین و هنجارها را رعایت کنند.
مجله فارس پلاس؛ امین رحیمی: اغلب فیلمهایی که توقیف میشوند پس از مدتی کوتاه یا بلند با اصلاحاتی جزئی یا بدون اصلاح بالاخره از توقیف درمیآیند و دیگر به تبلیغات هم نیاز ندارند!
خبر توقیف فیلم و تلاشها و مصاحبهها برای رفع توقیفش کار خود را کرده و خیلیها را مشتاق دیدن فیلم ساخته است.
صحنه نمایش آماده است؛ صدا، نور، تصویر، حرکت!
خیلی زود همه میفهمند چرا فیلم توقیف شده بود و اگر احساس نکنند پولشان را دور ریختهاند که بلیت خریدهاند برای دیدن چنین فیلمی لااقل درمییابند که این فیلم لطمهای زد به هنجارهایی در درون فرد یا درون خانواده یا درون جامعه.
این بار نیز از آستین مدیرانی که رفع توقیف افتخارشان است فیلمی قدیمی بیرون آمده؛ خانه پدری!
توقیف فیلمها قضاوتهای مختلف در پی میآورد و موافقان و مخالفان بسیار مییابد.
هر فیلمی را هم باید جداگانه سنجید و دربارهاش قضاوت کرد.
معیارهای مختلفی برای توقیف یک فیلم میتوان در نظر داشت و از آن دفاع کرد.
اما با هر دیدگاه و جایگاهی یک معیار مهم را نمیتوان نادیده گرفت؛ «هنجارهای جامعه».
فیلمی که معیارهای اصولی جامعه را نادیده میگیرد یا تصویری زشت از هنجارهای اخلاقی جامعه نمایش میدهد یا حتی هنجارها را میشکند فیلمی است از نوعی دیگر.
در واقع فیلمی است که طبق اصول اخلاقی هر فرد تصمیمگیرنده ملزم است که بررسی کند آیا باید اجازه اکران عمومی آن را بدهد یا به عبارت دیگر از نظر اخلاقی مجاز است برای انتشار آن در فضای فرهنگی جامعه کمک و مساعدت و همراهی و همکاری کند یا خیر؟
این از منظر اخلاق؛ حالا مسائل دیگر.
موجهایی میآیند و میروند.
در دهه 80 ساخت فیلمهای توقیفی مد شد و خیلیها دوست داشتند حداقل یک فیلم کمخرج فقط برای توقیف بسازند.
معلوم هم هست چهکار باید کرد تا فیلم توقیف شود و گاهی زیادهروی هم میکردند برای اطمینان از توقیف فیلم.
اینطور شد که آمار توقیفیها بالا رفت و صنعت فیلمهای توقیفی شکل گرفت و ساخت فیلم توقیفی شد پُز روشنفکری خیلیها که دستشان میرسید به ساخت فیلم و خیلیهای دیگر که میرفتند دنبال آنها که دستشان میرسید به ساخت فیلم.
این موجها در سینمای ایران زیادند.
شاهدش اینکه در 2 دهه اخیر در هر دوره جشنواره فیلم فجر یک مضمون پرتکرار میشود؛ یا مشکلات زنان یا غیرت یا آسیبهای اجتماعی یا روابط زن و شوهر یا طلاق یا اعتیاد.
اینها شاید آگاهانه اتفاق نمیافتد؛ موج است، مد است.
حالا یک فیلم توقیفی از راه رسیده با مضمونی که احتمالاً برای خیلیها جذاب است.
کارگردانی هم دارد این فیلم که آن را جذابتر میسازد.
توقیف طولانی فیلم از سال 89 هم برای برخی بر جذابیتهای فیلم افزوده است.
کسانی قبلاً فیلم را در اکران محدود سی و دومین جشنواره فجر دیدهاند و به چند گروه تقسیمشدهاند؛ آنان که فیلم را خوشساخت میدانند، آنان که فیلم را بدساخت میدانند، آنان که فیلم را با ارزش میدانند؛ آنان که فیلم را بیارزش میدانند، آنان که منتقد مضمون فیلم هستند، آنان که فیلم را یادشان نیست و آنان که فقط یادشان است خیلی فیلم تلخی بود.
حالا این فیلم چرا توقیف شده؟
دلیل اول و مهمش اینکه صحنههای دخترکشی را آنهم به خاطر شک به دختر به شنیعترین شکل نمایش میدهد.
چرا پدر دخترش را میکشد؟
به خاطر غیرت.
و همینطور مشکلات پشت مشکلات.
چرا فیلم اینهمه سال در توقیف مانده؟
چون کارگردان حاضر نشده سکانس دختر کشی را حذف کند یا حداقل کوتاه کند.
حالا قبول کرده؟
اگر آری، چرا پس از این همه سال از نظرش برگشته؟
و اگر نه چرا اجازه اکران یافته است؟
تا جایی که میدانیم فیلم صحنهای تکاندهنده در سکانسهای ابتدایی دارد که مخاطب را میخکوب میکند و بعد داستان آرام میگیرد و آرام روایت میشود و آرام پیش میرود.
اما همان چند دقیقه طوفانی فیلم برای خیلیها مسئله شده است.
فیلم در ژانر وحشت است؟
اگر هست چرا ردهبندی سنی ندارد؟
چرا فرزندکشی برای وحشت انتخاب شده است؟
چرا موضوع غیرت در میان است؟
اصلاً چرا نام فیلم خانه پدری است؟
و این آخری شاید از همه مهمتر و چالشبرانگیزتر.
خانه پدری در جامعه ایرانی چگونه جایی است؟!
درباره این فیلم این همان سؤالی است که باید خیلیها جواب بدهند؛ آنان که مجوز اکران میدهند.
نکند خانه پدری فیلمی باشد در ژانر وحشت با چاشنی قتل و غیرت!
نکند فیلمی باشد علیه مردم و علیه هنجارهای این مردم.
نکند نهاد خانواده را نشانه رفته باشد و روان جامعه را هدف گرفته باشد.
انتهای پیام/