سرویس استان ها
مرز مهران این روزها در دل کسانی جاودانه شده که آنان رابه آسانی در کمال امنیت به مامن دلهای عاشقشان رساند و میگویند: همه چیز خوب بود.

مرز مهران این روزها در دل کسانی جاودانه شده که آنان رابه آسانی در کمال امنیت به مامن دلهای عاشقشان رساند و میگویند: همه چیز خوب بود.
به گزارش ایسنا، روز اربعین حسینی است، پایانه مسافربری ایلام نسبتا خلوت است، اما مسافرانی که از مهران میآیند بیشتر هستند، انگار مسافر مهران در پایانه نیست، مسیر هم یکطرفه شده و مسافران مهران باید از ملکشاهی بروند و این یک طرفه شدن مسیر هم 5 هزار تومان کرایهی بیشتر را برای مسافران آب میخورد چون کرایهی ایلام – مهران قبل از شلوغی ایام اربعین 15 تومان بوده است، با ایام اربعین به 20 تومان رسید و هماکنون با یکطرفه شدن مسیر حدود 30 کیلومتر به مسافت مسیر اضافه میشود و کرایه نیز 25هزارتومان شده است.
مسیر ایلام تا ملکشاهی نسبتا شلوغ است اما بسیار روان، با خودم فکر میکنم که این مسیر با جادههای نه چندان استاندارد و طبیعت پوشیده از درختان بلوط را چه چیزی به محل ترافیک ماشینهای سبک و اتوبوسهای مملو از مسافر تبدیل کرده است.
آری عشق به حسین را به راحتی میتوان دید.
کمکم وارد ملکشاهی میشویم، در کنار خیابانهای شهر «ارکواز» هر کسی به اندازهی وسع خود آماده پذیرایی از مهمانان است.
مردی جوان سماوری را کنار مغازهاش گذاشته تا مردم از آب جوش و چای آن استفاده کنند، در کنار مسجد دیگر بساط پذیرایی فراهم است.
رانندهی خوشمشرب ما در انتهای شهر ارکواز توقف میکند، جوانی در حال آبپاشی اطراف سیاه چادر است.
با نیشترمز راننده ما را به پایین آمدن تشویق میکند.
بساط چای و آش رشته گرم است، «حیدر یاری» مرد میانسالی که متولی موکب «مدافعان حرم» است در حین پذیرایی به دوستش درباره برنامهاش برای سال آیندهی موکب میگوید.
پر انرژی ادامه میدهد: سال آینده چادر را آن طرف برپا میکنیم و اینجا را به پارکینگ اختصاص میدهیم.
حیدر به اتوبوسهای مسیر اشاره میکند که توقف کنند تا مسافران پذیرایی شوند، مسافرانی که شاید تا کمتر از دوساعت دیگر وارد خاک عراق شوند، پیاده میشوند و پس از پذیرایی شدن دوباره راه میافتند.
ما هم کمکم سوار میشویم، «مهران 70 کیلومتر».
جادههای باریک و پیچدر پیچ.
هوا گرم و مراتع زرد رنگ.
راننده دعا میکند باران پاییزی و در اصطلاح محلی «پهله» زودتر زمین را مرطوب کند.
روستاهای مختلفی را از جمله «پاریاب»، «درگه» ، «انار» و ...
را پشت سر میگذاریم.
نرسیده به روستای «گنبد پیرمحمد» چند نفر را میبینیم که از روستاهای اطراف پیاده به آنجا میروند.
شاید به مناسبت اربعین میخواهند این مسیر را طی کنند.
در روستای گنبد پیرمحمد هیئتی به نام «خادم خادمین حسین(ع) » برپا شده است و از مسافران پذیرایی میکند.
روستای «بانرحمان» روستای بعدی است.
وارد مسیر اصلی که میشوی جاده شلوغتر میشود.
مهران 5 کیلومتر.
محلهی «هرمز آباد» به پارکینگ تبدیل شده است.
تا چشم کار میکند همه ماشین است.
اینجا هم مهران است.
پیاده میشوم.
صف اتوبوسهای خط واحد که مسافران را به پارکینگ اربعین میرسانند بسیار طولانی است.
خودم را به آن طرف خیابان که برای مرز سوار میکنند میرسانم.
اتوبوسها تا آنجا 3000 تومان کرایه میگیرند.
این خیابان مملو از انسانهای با رنگهای مختلف و چهرههای گوناگون است.
مرد، زن ، پیر، جوان ، میانسال، فارس، ترک ، کرد و ...
اما در یک چیز مشترکاند در کربلایی بودن و یا کربلایی شدن.
وارد پایانه که میشوی دپو شدن اتوبوسها، آشپزخانهی آستان قدس رضوی، استراحتگاههای مختلف، خودپردازهای فراوان و مهمتر از آن انسانهایی که شاید خستگی از چهرهشان ببارد اما پرانرژیاند بیشتر به چشم میخورد.
ایستگاههای صلواتی کارکنان ادارات و سازمانهای مختلف مشغول پذیرایی هستند، بازار خرمافروشان هم گرم است، دستفروشان فراواناند.
در برخی ایستگاهها از زیارت آمدگان با هندوانه و سیب نیز پذیرایی میشوند.
با چند نفر از زائران به گفتگو مینشینم.
«جواد» که از اهالی زنجان است ، گفت: امسال مرز مهران بسیار منظمتر از سال گذشته است، خیلی راحتتر بودیم.
هر چند در عراق با برخی کمبودها مواجه شدیم اما بالاخره کشور دیگر است.
مهم زیارتی بود که انجام دادیم.
«صادقی کاکرودی» از شمال کشور به زیارت آمده است.
فقط گفت: همه چیز خوب بود.
مردی میانسال که در گوشه پایانه نشسته هم گفت: ما با ماشین شخصی از خسروی به عراق رفتیم در راه بازگشت از مهران آمدیم که ماموران عراقی اجازه خروج ماشین را از این مرز ندادند و میگویند باید از مرزی که وارد شدهاید خارج شوید.
یک نفر دیگر هم گفت: در مسیر رفت در آن طرف مرز آب آشامیدنی خیلی کم بود.
اذیت شدیم.
اما در برگشت این مشکل حل شده بود و الان هم که میبینی آب اینجا فراوان است.
صدای اذان ظهر تمام پایانه را در برمیگیرد.
بعد از نماز خبرنگاران را میبینم.
برخی از آنها امروز شانردهمین روز حضورشان در مرز مهران بود.
آنانی که این 16 روز را هم در دفتر خاطرات خود ثبت کردند و هم آن را ماندگار، از اربعین امسال میگویند:
«اکبر یعقوبی» گفت: امسال همه سنگ تمام گذاشتند و جا دارد از همه تشکر کرد.
«محمد سجاد صفرپور» هم اربعین امسال را منظم ارزیابی کرد.
«سبحان حیدریزاد» گفت: به اندازه یک سال عکس گرفتهام .
اربعین امسال در مرز خیلی خوش گذشت.
«احسان صحرایی»، «مجتبی کاور»، «حسین ایمانی» و همه و همه از سختی کار خبرنگاران در این ایام گفتند و امیدوار بودند که این زحمات و تلاشها در برنامههای بعد از اربعین دیده شود.
قدردانی از زحمات فرماندار مهران و دیگر مسئولان شهرستان هم که فضای لازم را برای اسکان آنان تدارک دیده بود.
حرف مشترک این خبرنگاران بود.
در راه بازگشت با خود گفتم که این موکبها دو سه روز آینده جمع میشوند.
اما ظرف یک بار مصرف و پلاستیک در کف خیابانها هم کم نیست.
نیروهای شهرداری هم تعدادشان کفایت نمیکند.
کاش همه به پاکسازی شهر کمک کنند.
به پارکینگ بزرگ اربعین هم میرویم ، به گفتهی شهردار 40 درصد پارکینگ خالی شده است.
یعنی کمکم کربلاییها میروند و علاوه بر سفر کربلا مهر مهران در دلشان جاودانه شد.
کربلایی، زیارت قبول!
انتهای پیام