سنی و شیعه در این عشق برابر هستند...
نوسرودههای مریم سقلاطونی برای اربعین حسینی(ع) و اجتماع عظیم راهپیمایان کربلایی برای نخستینبار در مهر منتشر میشود.

خبرگزاری مهر - سرویس فرهنگ:
مریم سقلاطونی از اوایل دهه ۷۰ شمسی به طور جدی وارد عرصه شعر شد و هماکنون علاوه بر شاعری به نویسندگی هم اشتغال دارد.
او کارشناسارشد ادبیات فارسی، پژوهشگر، عضو انجمن قلم ایران و هیأت نظارت کتاب کودک و نوجوانان است.
شعرهای آئینی و مذهبی سقلاطونی واجد روایتی لطیف است که شاید به طور ناخودآگاه از زنانگی شاعرش برخاسته باشد.
او در حفظ زبان معیار و همچنین استفاده از مضامین روز در شعر آئینی چیرهدست است و هر چند از تاریخ گذشته شعر میگوید، اما شعرش برای مخاطب امروزی است.
سقلاطونی در چندین کنگره و جشنواره شعر به عنوان شاعر برگزیده انتخاب شده است، از کنگره سراسری شعر صحیفه سجادیه و شعر حج، شعر عاشوراییان، شعر رضوی و...
بگیرید تا جشنواره بینالمللی خوارزمی و جایزه ادبی طاهره صفارزاده و...
.
کتاب «از نامها خبری نیست» که مجموعه شعر دفاع مقدس سقلاطونی است، برنده جایزه کتاب سال دانشجویی و کتاب دفاع مقدس در سال ۱۳۸۵ شده است.
«گزیده ادبیات معاصر»، «بادها از جنوب میآیند»، «خرچنگها برای ماهیها آواز میخوانند» مجموعه داستان دفاع مقدس، «تو را گلهای عالم دوست دارند» مجموعه نثر ادبی با موضوع امام عصر (عج)، «فردا صبح است» گردآوری اشعار پیرامون امام عصر، و...
برخی از آثار منتشر شده مریم سقلاطونی است.
او در آستانه اربعین حسینی(ع) و همزمان با همایش عاشقان سیدالشهدا(ع) در «مسیر کربلا» دو غزل سروده و آنها را برای انتشار به خبرگزاری مهر سپرده است.
این دو غزل در ادامه آمده است:
غزل اول
پای زخمآلود من!
طاقت بیاور میرسی
صبح فردا محضر ارباب بی سر میرسی
صبح فردا پا به پای اشک بانوی دمشق
زخمی و رنجور پابوس برادر میرسی
ای دل بیتاب من آرامشت را حفظ کن
شک نکن فردا به آن غوغای محشر میرسی
چشم گریانم!
صبوری کن که پیش از آفتاب
روبهروی صحن گلهای معطر میرسی
چشم در چشم هزار آیینهی بیرق به دوش
وقت ندبه، در حرمهای مطهر میرسی
یک قدم مانده به مقتلخوانی سیدحکیم
زیر باران روضهی پاک و منور میرسی
یک قدم باقی است تا آن اجتماع قلبها
میرسی ای دیده!
با شور مکرر میرسی
پای تاولناک من!
ممنونم از همراهیات
ظهر فردا مرقد گلهای پرپر میرسی
رود رود گریه و لبیک و بیرقهای سرخ
یک ستون مانده، به آن دریای احمر میرسی
کربلا، وقت اذان ظهر، روز اربعین
لحظهی ذکر مصیبتهای خواهر میرسی
عطر یاس دلنشینی میوزد در بادها
پای من روزی به خاک پاک مادر میرسی
صبح نزدیک است، آری، صبح موعود عزیز
حتم دارم که به آن روز مقدر میرسی
***
غزل دوم
ابرها زائر آن خاک معطر هستند
روضهخوانانِ بدنهای مطهر هستند
بادهایی که سراسیمه میآیند حرم
جزیی از لشکریان تن بی سر هستند
رودهایی که به عشق تو میآیند عراق
قطرهی کوچکی از این همه لشکر هستند
نخلها، زلف پریشانشده و آشفته
کوهها از غم و اندوه تو مضطر هستند
محشری کرده به پا، داغ غمت راه به راه
فرش تا عرش در این پهنهی محشر هستند
پیش چشم تو تفاوت نکند هیچ کسی
سنی و شیعه در این عشق برابر هستند
شیعه و صائبی و ارمنی و ایزدیان
همه در سایهی مهر تو برادر هستند
سفرهای پهن شده از نمک و نان شما
همه مهمان سر سفرهی مادر هستند
اربعین تو به صف کرده همه دلها را
عالمی عاشق این راه معطر هستند
«مریم سقلاطونی»