بر کیشِ بیآزاری
چرا حافظ میگوید: «مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست»؟ یک مدرس دانشگاه، به این سوال پاسخ داده است.

چرا حافظ میگوید: «مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست»؟
یک مدرس دانشگاه، به این سوال پاسخ داده است.
محمدابراهیم ایرجپور در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: از دیدگاه حافظ و بر اساس منش و روشی که از اشعار او برمیآید، دو گناه بزرگ و غیرقابل اغماض وجود دارد که یکی مردم آزاری است و دیگری، ریا کاری.
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور اصفهان ادامه داد: نادیده نباید گرفت که اندیشه حافظ، پیش و بیش از هر چیز درآمیخته با قرآن و حدیث است.
درست است که اسلام را تسلیم در برابر خدا معنا کردهاند، اما مگر کسی که تسلیم خدا باشد، مردم آزاری پیشه میکند؟
وی افزود: بنا بر حدیثی از پیامبر (ص) مسلمان واقعی، کسی است که مردم از دست و زبان او در امان باشند.
اصل و اساس اندیشه حافظ نیز بر همین نکته استوار است که میگوید «مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست.» و سایر گناهان کبیره را هم زیرشاخه همین آزار رساندن به دیگری میتوان قرار داد.
ایرجپور با اشاره به بیت «چنان بزی که اگر خاک ره شوی، کس را/غبار خاطری از رهگذار ما نرسد»، خاطرنشان کرد: خاک شدن، ایهام دارد و معنی مردن و یا فروتنی را میتوان از آن برداشت کرد.
پس حافظ میگوید حتی اگر مردی یا به منتها درجه افتادگی رسیدی، باز هم باید مواظب باشی که گرد آزاری بر خاطر کسی ننشانی و این نشان میدهد که پرهیز از آزار تا چه حد اندیشه محوری حافظ بوده است.
این مدرس دانشگاه، وجود نمونههای بیشمارِ آزاد کردن اسیران و مهربانی با حیوانات در سیره پیامبر و امامان را که مخالف با نگاهِ غالب مردم در آن عصر و زمانه بود، موید اهمیت بیآزاری در اسلام دانست و گفت: همه ادیان بزرگ و بزرگان ادیان و عرفا، به رعایت این مسئله توجه ویژه داشتهاند.
وی با اشاره به اینکه استبداد و اختناق، نوعی از آزار رسانی به مردم است که باعث و عامل بروز ریاکاری در بین آنها میشود، تصریح کرد: استبداد که سابقهای ۲۵۰۰ ساله در ایران زمین دارد، باعث میشود که مردم خودشان را به شکلی که حکومت و بزرگان آن میپسندند دربیاورند و در نتیجه دیگر خود حقیقیشان نباشند.
این همان چیزی است که حافظ از آن نفرت دارد؛ ریا.
عضو هیئت علمی گروه ادبیات فارسی دانشگاه پیامنور اصفهان با گریزی به زندگی حافظ، یادآور شد: جوانی حافظ، قرین با حکومت شاه شجاع، حاکم خوب فارس بود اما پس از او، امیرمبارزالدین بر مسند حکومت فارس و کرمان نشست و بلافاصله دستور داد که میخانهها را ببندند و چنگ و چغانه و آلات موسیقی را بشکنند.
حافظ میدید که حاصل این کار چیزی جز زهد ریایی نیست به همین دلیل میسرود «در میخانه ببستند، خدایا مپسند/ که در خانه تزویر و ریا بگشایند»
ایرجپور، خاطر نشان کرد: چهرههای منفی شعر حافظ، یعنی واعظ و زاهد و شیخ و محتسب، چهرههای مقدس زمانه او بودهاند اما حافظ به دلیل همین منکر بزرگ ریا، با آنها به جنگ برمیخیزد و میگوید «گر چه بر زاهد شهر این سخن آسان نشود/ تا ریا ورزد و سالوس، مسلمان نشود» یا در جایی دیگر میآورد «ریا حلال شمارند و جام باده حرام/ زهی طریقت و ملت، زهی شریعت و کیش»
وی ادامه داد: بنابراین حافظ از آزار رسانی پرهیز میدهد تا جلوی بروز ابتلائات آن که یکی از جمله آنها همین ریاست، بگیرد.
این مدرس دانشگاه تاکید کرد: وقتی ریا اصل شود، حقیقت افراد پنهان میشود و تلاش آحاد جامعه که میتواند مصروف پیشرفت و به حرکت درآوردن چرخهای یک کشور شود، صرف این میشود که چگونه خود را به شکلِ مطلوبی که از او طلب میشود دربیاورد.
به این ترتیب است که آزار و استبداد و ریا باعث فلج شدن یک جامعه میشود و به این جهت است که حافظ، به شدت با آن مبارزه میکند.
ایرجپور، بازگشت به حافظ، سعدی، نظامی، عطار، مولوی را بازگشت به سرچشمه موفقیت دانست و گفت: بازیابی اندیشه این بزرگان، کلید پیروزی همه جوامع است.
انتهای پیام