شعله پوشکین؛ وقتی کلاس درس بدل به مهمانخانهای ادبی میشود
تاتیانا بلاگالووا یک معلم خاص است، کلاسهای او به صورت «گفتوگویی» اداره میشود. او ضمن خواندن افسانههای ملی روش تازهای برای مطالعه آثار کلاسیک روس به شاگردانش پیشنهاد میدهد.

به گزارش خبرنگار مهر، تاتیانا بلاگالووا معلم زبان روسی و ادبیات مدرسه شماره ۳۳ در مینسک که اخیرا بالاترین درجه مهارت، یعنی معلم متدیست را دریافت کرده، معلمی خاص است.
خبرنگار مینسک-نووستی در گفوگو با او سعی کرده به پاسخ پرسشهایی چون: «آیا معلمان زبان نوجوانان امروز را درک میکنند؟» و «چرا نباید از خواندن افسانههای ملی برای بچهها ترسید؟» دست پیدا کند.
معلمان متدیست کسانی هستند که از چارچوب کلاس مدرسه خارج شده و تجربه خود را با همکارانشان در میان گذاشتهاند.
تاتیانا حرفی برای گفتن دارد: او کودکان را برای المپیاد کشوری زبان و ادبیات روسی آماده میکند و به آنها کمک میکند تا اندیشههای خود را به شکل صحیحی بیان کنند.
در دفتر او شومینهای است که پرتره الکساندر پوشکین بر روی آن قرار گرفته است.
جای تعجب دارد: شعلهای ندارد، اما از سرچشمهای گرما میگیرد و راحتی در آنجا احساس میشود.
این یک فضای با کلاس نیست، بلکه مهمانخانهای ادبی است که در آن دانش آموزان به بحث و گفتوگو میپردازند.
مجموعه عروسکها
قهرمانان آثار در دفتر آموزشی من مستقر شدند.
وقتی «جنایت و مکافات» اثر فئودور داستایوفسکی را میخوانیم، سونیا مارملادووا، یک عروسک بلوند با لباس خانه را از قفسه برمیداریم.
او مجبور شد با تجارت خودش درآمد کسب کند.
کودکان بلافاصله او را میشناسند، همانطور که مارگاریتا از رمان میخائیل بولگاکوف «مرشد و مارگاریتا».
امروز خانمهای جوان این مجموعه، همراهان جدایی ناپذیر درس ادبیات هستند.
در سال آخر، پسران من با آنها عکس میگرفتند.
در قفسهها مجموعهای از کتابهای جیبی وجود دارد، آنها به اندازه یک جعبه کبریت هستند.
در اینجا اشتیاق بچههای من به آثار ظریف و مینیاتوری ایجاد شد.
تمام این ثروت ادبی در اختیار کودکان است.
من همیشه به آنها میگویم: وسایل و هر آنچه را که در این کمدها میبینید، هنگام استراحت از روی میزها بردارید و ببرید.
آلبومهای هنرمندان، مجموعه آثار ویسوتسکی، اشعار راژدستونسکی، نکراسوف و...
کودکان می خوانند و این باعث خوشحالی من میشود.
یک بار در مدرسه، نسبت به جمع آوری کاغذهای زباله اقدام شد.
دانش آموزان من با دیدن اینکه در بین کتابها، داستانهای زیادی را آوردهاند، عصبانی شدند.
اکنون آنها بخشی از چرخه کتاب مدرسه هستند.
زیبایی افکار شخصی
کودکان در بحث و گفتوگو با صدای بلند، بیشتر یاد میگیرند.
از صحبت کردن میترسیدند و من همیشه میخواستم در درس من گفتوگو صورت گیرد، بنابراین زمانی را برای بحث یا گفتگو در هر درس اختصاص میدهم.
اگر ادبیات روسی باشد، دانش آموزان موظفند مقاله کوتاه ۵ تا ۶ جملهای از افکار لحظهای را تهیه کنند.
من طرز تفکر غیرمعمول را تشویق میکنم.
زمانی که یکی از دانش آموزان مقالهای نوشت با عنوان: «چرا نمیخواهم قطعهای از «یوگنی آنگین» را به خاطر بسپارم.» او موضع خود را استدلال کرد، همه چیز را روی قفسهها گذاشت.
بعد از آن از او تقاضا نکردم سطرهای رمان را به خاطر بسپارد.
چرا؟
او به صورت عالی یوگنی آنگین را در مقاله خود روایت کرد.
چرا باید کودک را در چارچوب حفظ سطرهایی از این رمان، محدود کرد، اگر او کاملاً دقیق بر روی اثر کار کرده باشد.
اما فایده حفظ کردن اشعار نیز در این است که اولا حافظه رشد میکند و دوما، بچهها با نمادها میاندیشند.
کودکان ذهنیت هنری پر جنب و جوش را پرورش میدهند.
آنها به هیچ عنوان انشاهای ابتدایی نمینویسند.
آنها در مورد احساساتشان به صورت استعاری صحبت خواهند کرد.
بله، مطالعه حماسهها و شخصیتهای موجود در این درسها کسل کننده است.
اما هنگامی که آنها از کلمات فصیح و بلیغ در زندگی استفاده میکنند، درک این مسئله حاصل میشود که فکر کردن با نمادها چقدر عالی است.
دروس ادبیات از زبان معلم
تاتیانا فرد را از نظر اخلاقی پرورش میدهد.
در ادبیات هنری، ما به دنبال جواب برای چه و چرا زندگی میکنیم.
نمونههایی از کتابها کمک میکند تا خود را آموزش دهید، یاد بگیرید که با دیگران تعامل داشته باشید.
چنین دروسی، دیگر در برنامه مدرسه وجود ندارد.
لیست آثار اجباری برای خواندن با گذشت زمان تغییر میکند.
بنابراین، به عنوان مثال، بعضی از کتابها مثل «جنگ و صلح» از لئو تولستوی یا «بازرس» نیکولای گوگول را هرگز برای خواندن در تابستان پیشنهاد نمیدهم.
آنها نیاز دارند که به همراه معلم خوانده شوند.
میگویند والدین امروزی از خواندن داستانهای عامیانه روسی برای بچهها میترسند: صحنههایی از خشونت را میبینند که کودک از نظر روانی آماده نیست.
بنابراین کودک وقتی یاد میگیرد که روباه حیلهگر، شخصیت محبوب خود را از کلوبوک بلعیده است، ناراحت میشود.
فلسفه فرهنگ روسیه این است: رسیدن به حقیقت تنها با رنج و دلسوزی امکان پذیر است.
نخواندن افسانهها راه چاره نیست.
کودکان صحنههای خشونت را در بازیهای رایانهای و در تلویزیون مشاهده خواهند کرد.
افسانه شما را برای داشتن هوشمندی و دوراندیشی آماده میکند.
از این گذشته کلوبوک به دلیل احمق بودن زندگی خود را فدا کرد.
والدین باید به کودکان در دیدن این موضوع کمک کنند.
این خبر را رایزنی فرهنگی ایران در بلاروس برای خبرگزاری مهر ارسال کرده است.