چرا از درک «علوم انسانی اسلامی» عاجزند؟
به نظر میرسد اصلیترین مشکل کسانی که از درک مفهوم علوم انسانی اسلامی عاجزند، نداشتن تعریف صحیح و دقیق از این مفهوم است. این دسته از افراد هیچگاه برداشت خود از عبارت علوم انسانی اسلامی را بهطور صریح بیان نمیکنند.

گروه سیاسی خبرگزاری فارس: حوزه علوم انسانی یکی از مهمترین حوزههای نظام علمی و مدیریتی کشور است که اهمیت توجه و عمقبخشی به آن با در نظر گرفتن مبانی اسلام، بارها مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرارگرفته است؛ اما علیرغم این تأکید، تاکنون اقدام قابلتوجهی در این حوزه صورت نگرفته و تنها به ارائه گزارههای کلی یا انجام اقدامات سطحی بسنده شده است.
از دیگر سو فهم نادرست از سخنان مقام معظم رهبری در زمینه ارتقا و تحول در علوم انسانی سبب شده تا برخی هجمههایی را علیه علوم انسانی با مبانی اسلامی داشته باشند و آن را ناممکن بپندارند.
فضای رسانهای کشور هر از گاهی شاهد اظهارنظرهایی است که امکان علوم انسانی اسلامی را منتفی میدانند و با طعنه و کنایه درباره آن صحبت میکنند.
این نوشتار بر آن است تا با نگاهی عمیقتر به این موضوع بپردازد و به بیان برخی علل هجمههای وارده بپردازد.
***
عدم درک درست از مفهوم علوم انسانی اسلامی
به نظر میرسد اصلیترین مشکل کسانی که از درک مفهوم علوم انسانی اسلامی عاجزند، نداشتن تعریف صحیح و دقیق از این مفهوم است.
این دسته از افراد هیچگاه برداشت خود از عبارت علوم انسانی اسلامی را بهطور صریح بیان نمیکنند و دقیقاً روشن نساختهاند که با چه چیزی مخالفاند و یا تحقق چه چیزی را غیرممکن میدانند؛ به همین خاطر اغلب اظهارنظرها دراینباره بیشتر از آن که تخصصی و مرتبط با موضوع باشد، کلی بوده و بیشتر به نوعی اعتراض سیاسی میماند تا انتقادی علمی.
یکی از کسانی که همواره علیه رویکرد اسلامی به علوم انسانی صحبت کرده و نوشته، صادق زیباکلام است که از اساس چنین عبارتی را ناممکن میداند.
اخیراً وی با نام بردن از برخی دروس مرتبط با اندیشه اسلامی و دفاع مقدس، فهرستی از برخی دروس رشته علوم سیاسی را منتشر نموده[۱] و از آن بهعنوان نتیجه اسلامی سازی علوم انسانی در طول این چهل سال یاد کرده است؛ در این فهرست سرفصلهایی مرتبط با مبانی انقلاب اسلامی، اندیشه اسلامی و تاریخ ایران گنجانده شده است که از نظر وی دروس مفیدی برای دانشجویان رشته علوم سیاسی نیستند؛ او با گلایه از این عناوین، به اینکه دانشجویان باید به جای دروس تخصصی چنین درسهایی را بخوانند اعتراض کرده است؛ اما درباره ادعای وی باید چند نکته را شفاف کرد:
اول آن که در این فهرست، ۲۲ درس وجود دارد که با فرض اینکه تمام این درسها سه واحدی باشند و مربوط به مقطع کارشناسی، در مجموع ۶۶ واحد را به خود اختصاص میدهند که حتی از نصف مجموع واحدهای دوره کارشناسی کمتر است.
حال آن که اولاً این درسها مربوط به یک مقطع نیستند و در مقاطع مختلف پراکندهشدهاند و ثانیاً اکثر آنها دو واحدی هستند.
اگر دانشجوی علوم سیاسی به همین میزان کم نیز نخواهد با سرفصلهای نامبرده آشنا شود، چگونه میتواند در حل مسائل و مشکلات کشور تأثیرگذار باشد؟
نکته دیگر آن است که این استاد دانشگاه تهران نظرات خود را بر مبنای پیش فرض های خودش ارائه می دهد و نه واقعیت؛ او تصور میکند رویکرد اسلامی به علوم انسانی به معنای حذف کامل علوم انسانی غربی و جایگزینی آنها با عناوین اسلامی است و این رویکرد را در گنجاندن این دروس تقلیل میدهد؛ وی در جایی گفته است که «کژاندیشی که در حوزه علوم انسانی در کشور ما وجود دارد این است که گفته میشود علوم انسانی اسلامی نیستند و ما علوم سیاسی اسلامی، علوم اجتماعی اسلامی و مدیریت اسلامی نداریم؛ بلکه این علوم سر تا پا غربی هستند و لازم است که آنها را اسلامی کنیم»[۲].
دقیقاً معلوم نیست که این صحبت ها با استناد به سخنان چه کسی نقل شده اند؛ اما مقام معظم رهبری بهعنوان شاخصترین صاحبنظر در این زمینه هیچگاه بهطور مطلق حرفی از کنار گذاشتن علوم دیگران نزدهاند؛ ایشان در جایی میفرمایند: «...[تحوّل بنیادین در علوم انسانى] به معناى این نیست که ما از کار فکرى و علمى و تحقیقىِ دیگران خودمان را بىنیاز بدانیم - نه، برخى از علوم انسانى ساختهوپرداختهى غربىها است؛ در این زمینه کار کردند، فکر کردند، مطالعه کردند، از آن مطالعات باید استفاده کرد - حرف این است که مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است...»[۳].
عدم درک درست از مفهوم علم و تولید علم
اشتباه دیگر زیباکلام و همنظران وی، برداشت نادرست از مفهوم «علم» است؛ این دسته معتقدند که نمیتوان به علم، رنگ اسلامی یا غربی بخشید.
در حقیقت این اشتباه از دو منظر قابل بررسی است؛ یکی آن که اساساً آنها علم را بهمثابه یک پدیده مستقل و خنثی میدانند و نه برآمده از «مسئله»؛ و دیگری داشتن این پیشفرض نادرست که علوم انسانی اسلامی قرار است به علمی که خنثی است، رنگ اسلامی بزند!
در رابطه با این اشتباه باید گفت که اولاً علم، پدیدهای خنثی نیست؛ بلکه از ذهن دانشمند علمی تراویده میشود و ذهن دانشمند نیز تحت تأثیر محیطی است که در آن قرار گرفته و زیست میکند.
در حقیقت، اتفاقات پیرامونی محقق (پیرامون جغرافیایی و اندیشهای) هستند که مسائلی را به ذهن او متبادر میسازند و باعث تولید تبیینها و نظریات علمی میشوند؛ برای مثال نظرات ماکیاولی ریشه در حوادث سیاسی زمانه وی در ایتالیا دارد و یا نظرات مارکس به فعالیت جنبشهای کارگری آلمان معطوف است؛ مقصود آن است که چون صاحبنظران غربی متأثر از زمانه، تربیت خانوادگی، نظام آموزشی، ارزشها و هنجارهای اجتماعی جامعه خود بودهاند، نظریات آنها نیز متأثر از همین موارد بوده و در همان جامعه کارایی دارد.
باید توجه داشت که مردمان جوامع مختلف نسبت به یک اتفاق مشخص، واکنش کاملاً یکسانی نشان نمیدهند و همچنین نمیتوان گفت که یک موضوع معین، بر مردمان تمام جوامع تأثیرات یکسان و مشابهی میگذارد.
البته ممکن است به دلیل مشابه بودن مسئلهها در جوامع مختلف، مطالعه نظراتی که در زمان و مکان دیگری به دست آمدهاند، در فهم بهتر موضوع راهگشا باشد؛ اما نباید فراموش کرد که به هرحال مردمان هر جامعه ویژگیها، پیچیدگیها، سنتها، ارزشها و ذهنیتهای خاص خود را دارند و برای ارائه تحلیل درست و نظریهای دقیق باید به این موارد دقت کرد.
تأکید مقام معظم رهبری بر رویکرد اسلامی به علوم انسانی نیز از همین جهت است که شکلگیری نظریات و ارائه آثار علمی در کشور، با توجه به ویژگیهای فرهنگی و بومی جامعه ایرانی صورت گیرد که فرهنگ اسلامی و ارزشهای دینی از مهمترین این ویژگیها به شمار میروند و پیوندهایی عمیق با ایرانیان دارند.
ایشان در جایی به تشریح مفهوم علم و تولید علم پرداخته و میفرمایند: «علم آن چیزی است که شما به آن دست پیدا کنید، بتوانید بفهمید آن را، از درون ذهن فعّال شما تراوش بکند.
باید دنبال این باشیم که ما تولید علم بکنیم؛ تا کِی مصرف کنیم علم اینوآن را؟...»[۴].
علوم انسانی اسلامی و اتهام ایدئولوژی زدگی
«ایدئولوژی» یکی از واژههایی است که مخالفان علوم انسانی اسلامی از آن زیاد استفاده میکنند؛ این افراد از تلاشها در راستای نیل به علوم انسانی اسلامی با عناوینی همچون «ایدئولوژی زدگی» و یا «ایدئولوژیک کردن علم» یاد میکنند.
برای نمونه حسن روحانی در یکی از سخنرانیهای خود گفته است: «علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمیشود...»[۵].
اشتباه این دسته از معترضان آن است که تصور میکنند قرار است علم را به چیزی الصاق کرد و یا علم و ایدئولوژی از هم منفک هستند و برخی قرار است آنها را به هم بچسبانند.
البته واژه ایدئولوژی خود دارای پیچیدگی معنایی بسیار است و در بین صاحبنظران، بحثهای زیادی بر سر تعریف آن وجود دارد؛ اما مخالفان، این واژه را عمدتاً در معنای سیاسی کردن علم به کار میبرند و آن را امری نادرست میدانند.
با فرض اینکه ایدئولوژی را اندیشه یا علمی بدانیم که ناظر به عمل است و در راستای مقاصد سیاسی به کار گرفته میشود، جای طرح این پرسش است که آیا اساساً میتوان بین علم و ایدئولوژی، تفکیکی قائل شد؟
معیار ایدئولوژیک بودن یا نبودن نظریهها چیست و آیا علمی وجود دارد که ناظر به عمل نباشد؟
برای مثال، مگر نظریاتی که در مکتب لیبرالیسم شکلگرفتهاند معطوف به عمل سیاسی نبوده و نیستند؟
اندرو هیوود با تأکید بر همین تفکیکناپذیری علم از ایدئولوژی، کتابی را که در معرفی اندیشههای سیاسی نوشته، «درآمدی بر ایدئولوژیهای سیاسی»[۶] نام نهاده و در آن تمام اندیشهها و مکاتب سیاسی را در زمره ایدئولوژی بهحساب آورده است.
به نظر میرسد که این جمله از هیوود بهترین پاسخ به کسانی باشد که رویکرد اسلامی به علوم انسانی را ایدئولوژی زدگی میخوانند: «مفهوم ایدئولوژی در گذر دورانِ گاه پر پیچوخم خود، عموماً به صورت سلاحی سیاسی برای محکوم کردن یا انتقاد از اعتقادات یا آموزههای رقیب به کار رفته است»[۷].
با توجه به مطالب بالا میتوان گفت که آنچه در رویکرد اسلامی به علوم انسانی اهمیت دارد، انتخاب درست «مسئله» است و اگر بر این رویکرد تأکید میشود، به معنای حذف فیزیکی و کامل دروس مرتبط با نظریات غربی نیست؛ بلکه تأکید اصلی بر آن است که دانشجویان، اساتید و چهرههای علمی به مسائل جامعه ایرانی توجه داشته باشند و با شناخت درست از فرهنگ دینی جامعه ایرانی، راهحلهای علمی را برای مشکلات کشور ارائه دهند.
بنای علوم انسانی اسلامی بر ایجاد فضاهای گفتمانی جدید است و روشن است که دستیابی به چنین هدفی با ادامه دادن و پرداختن به مسائلی که برای این گفتمان مسئله نیستند، امکانپذیر نیست.
به نظرمی رسد که اکنون بیش از هر زمان دیگری، فضای علمی و دانشگاهی کشور به مشارکت اساتید دانشگاه و دانشجویان دغدغه مند نیاز دارد؛ اساتیدی که خود را از مسائل کشور بیگانه نپندارند، در برنامههای کلان کشور مشارکت فعال داشته باشند و نقطه نظرات خود را اعم از انتقاد، پیشنهاد، طرح، پروژه و یا هر قالب دیگری با سیاستگذاران و مسئولان کشور مطرح سازند؛ بدون تردید این امر موجب پویایی هرچه بیشتر فضای اندیشه خواهد گردید.
[۱] .
صفحه اینستاگرام شخصی صادق زیباکلام
[۲].
سخنرانی در افتتاحیه کرسیهای آزاداندیشی در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران؛ 23/1/89
[۳].
بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها، 11/4/93
[۴].
بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها؛ 20/3/97
[۵].
سخنرانی در اختتامیه سی و یکمین جشنواره بینالمللی خوارزمی، 5/12/96
[۶].
Political ideologies: an introduction
[۷].
سیاست، اندرو هیوود، نشر نی، ص 65
انتهای پیام/