خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 26 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

قورباغه چشم‌زرد و کرکس مصری یا...؟!/ برد ترامپ، برد ما نیست

مشرق | سیاسی | چهارشنبه، 03 مهر 1398 - 09:04
حرکت اول از جانب روحانی در راستای سفر نیویورک، اعلام آمادگی برای دیدار با هر مقام سیاسی بود. استنباطی که از این سخن شده بود، اشتیاق برای دیدار با ترامپ بود. گرچه او روز بعد سخنش را وارونه کرد.
شهري،بحران،جهان،تراكم،شهر،تهران،رويتان،نفر،ايران،فضاهاي،حمله ...

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد.
در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:
**********
قورباغه چشم‌زرد و کرکس مصری یا...؟!
محمد صرفی در کیهان نوشت:
دیروز هشتگ «چطور رویتان می‌شود؟» در شبکه‌های اجتماعی جهانی «ترند» (کلمه یا عبارتی که در فضای مجازی بیشترین تکرار و توجه را در یک بازه زمانی کوتاه به خود اختصاص می‌دهد و در واقع مد می‌شود) شد.
این عبارت را گرتا تونبرگ نوجوان سوئدی در سخنرانی خود در اجلاس تغییرات اقلیمی ‌سازمان ملل در نیویورک که با حضور سران 60 کشور دنیا برگزار شد، به کار برد.
او که برای فعالیت در زمینه تغییرات آب و هوایی ‌ترک تحصیل کرده و به چهره‌ای جهانی تبدیل شده، در سخنان خود گفت: «هیچ چیز سر جایش نیست.
من نباید اینجا باشم.
من باید آن طرف اقیانوس الان در مدرسه باشم.
در مقابل شما به ما جوان‌ها چشم امید دوخته‌اید.
چطور رویتان می‌شود؟»
رسانه‌های جهانی پر شده است از تصاویر این دخترک که معصومانه به جهانیان درباره ضربه‌ای که به محیط زیست می‌زنند، هشدار می‌دهد.
جهان چه جای زیبا و عادلانه‌ای است!
دخترکی می‌تواند در برابر سران یک سوم کشورهای دنیا سخنرانی کرده و آنها را بازخواست کند و بگوید «چطور رویتان می‌شود؟» این سؤال خوبی است.
اما گویا فقط دخترک چشم آبی سوئدی حق دارد آن را بپرسد و رسانه‌های جهان نیز آن را تکرار کنند.
سال گذشته همین روزها بود که اتوبوس حامل دانش‌آموزان مدرسه‌ای در شهر ضحیان استان صعده یمن، از اردویی تفریحی بازمی‌گشتند.
این اردو، جشن پایان دوره حفظ قرآن آنان بود.
ساعت 8 و 20 دقیقه صبح، راننده اتوبوس را در بازاری شلوغ متوقف کرد تا بچه‌ها خوراکی بخرند.
چند دقیقه بعد یک جنگنده سعودی بمبی لیزری به وزن 227 کیلوگرم را به سوی اتوبوس شلیک کرد.
در این حمله 54 نفر کشته ‌شدند.
45 تن از قربانیان، کودکان این اتوبوس مرگ بودند که اغلب آنان زیر 10 سال سن داشتند و کوله‌پشتی‌هایی با آرم یونیسف به آنها داده شده بود.
اما کوله‌پشتی‌های آبی رنگ یونیسف که با عنوان کمک‌های بشردوستانه به آن کودکان داده شده بود، حریف معامله تسلیحاتی آل‌سعود و وزارت خارجه آمریکا نبودند.
معامله‌ای که یکی از اقلام آن بمب MK82 ساخت شرکت لاکهید مارتین بود.
حسین الاجری 11 ساله تنها بازمانده این حمله وحشیانه بود.
پدر حسین دو سال پیش در حمله هوایی دیگری جان خود را از دست داده بود.
رژیم آل‌سعود تا آن زمان 18 هزار حمله هوایی به یمن کرده بود.
سازمان‌های به اصطلاح بین‌المللی برای گرم شدن زمین و تغییرات آب و هوایی هزار و یک خیمه‌شب‌بازی به راه می‌اندازند و از خرج کردن معصومیت چهره دخترکی ابا ندارند اما نه در رسانه‌ها و نه در سازمان ملل و یونیسف و پارلمان اروپا و کنگره آمریکا و امثال این سالن‌های خیمه‌شب‌بازی، جایی برای حسین نیست که بگوید جهان متمدن غرب، این حامی حقوق بشر، مدافع حقوق کودکان و زنان و حتی سگ‌ها و گربه‌ها چگونه همکلاسی‌های او را به معنای واقعی کلمه سلاخی کردند.
اگر اندکی صداقت و شرافت وجود داشت این حسین الاجری بود که باید در برابر سران کشورهای دنیا قرار می‌گرفت و می‌پرسید؛ شمایی که حتی نگران انقراض مرغ مگس‌خوار، کرکس کالیفرنیا، گوریل کوهستان، سمندر اندرسون، میمون سیاه کاکل‌دار، کرگدن جاوه‌ای، تیزشاخ عربی، قورباغه درختی چشم‌زرد، لاک‌پشت ماداگاسکار، کرکس مصری، پلنگ برفی و یک دوجین دیگر پرنده و چرنده و خزنده هستید، «چطور رویتان می‌شود» چشم خود را به روی کشتار دوستان من ببندید؟
وقتی هر 10 دقیقه یک کودک یمنی جان می‌دهد، چطور رویتان می‌شود که از حقوق بشر و کودکان بگویید؟
اما جهان بی‌عارتر و سران آن گستاخ‌تر از این حرفها هستند.
نفت سیاه عربستان رنگین‌تر از خون سرخ کودکان یمنی است.
آنها می‌توانند کودکان یمنی را بکشند اما یمنی‌ها حق ندارند و نباید به تاسیسات نفتی عربستان نگاه چپ کنند.
کارشناسان غربی گفته‌اند حمله به آرامکو آلودگی زیست محیطی داشته است!
ریختن خون یمنی‌ها البته مشکلی برای محیط زیست ندارد.
فروردین سال گذشته وقتی فلسطینی‌ها در غزه برای در امان ماندن از گلوله تک‌تیراندازان رژیم وحشی و کودک‌کش اسرائیل، لاستیک آتش می‌زدند، سخنگوی دولت نتانیاهو گفت: سوزاندن لاستیک‌ها باعث انتشار سموم و آلاینده‌ها شده و باعث فاجعه محیط‌زیستی می‌شود!
آقای ظریف وزیر امورخارجه کشورمان در نیویورک گفته است شاخه زیتون روی میز است.
آقای ظریف!
ترامپ و ماکرون و جانسون زبان شاخه زیتون را می‌فهمند؟!
سه کشور اروپایی طرف قرارداد ایران در برجام بیانیه رسمی ‌داده و در قضیه حمله به آرامکو، ایران را متهم کرده‌اند.
طبق کدام سند و مدرک؟
هیچ!
همان‌هایی که در جنایت جنگی یمن دست دارند و دستشان که نه، کل هیکلشان آغشته به خون یمنی‌هاست، با کمال وقاحت می‌گویند ایران باید درباره ثبات در منطقه مذاکره کند.
از نظر آنها ثبات یعنی مردم مظلوم منطقه دست خود را بالا ببرند و پذیرای بمب‌های اهدایی آنان باشند.
این یعنی ثبات!
اما اگر کسی در برابر تجاوز از خود دفاع کرد و زیر بار حرف مفت و زور نرفت، عامل بی‌ثباتی است و باید محاکمه شود.
امروز قرار است رئیس‌جمهور کشورمان در سازمان ملل سخنرانی کند.
آقای روحانی باید بپرسد شمایی که حتی به یک مورد از تعهدات قبلی خود عمل نکردید، چطور رویتان می‌شود از مذاکره و توافق جدید حرف بزنید؟
شمایی که عامل اصلی جنایت و ناامنی در منطقه هستید، چطور رویتان می‌شود از امنیت و ثبات دم بزنید؟
این روزها سالروز آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله است.
هنوز زنده‌اند پدران و مادرانی که چشم انتظار خبری، پلاکی، تکه استخوانی از جگرگوشه خود هستند.
مردم ایران فراموش نکرده‌اند چه کسی صدام را تا بن دندان مسلح کرد و به جان ملت ایران انداختند.
اگر آن روز هم چشم امید ملت ایران به کمک و پادرمیانی شما بود که نه از تاک نشان می‌ماند نه از تاک‏نشان.
مشکل غرب آن است که جمهوری اسلامی به طرز شگفت‌انگیزی قواعد بازی را تغییر داده است.
اگر تا چند دهه پیش این آمریکایی‌ها بودند که به راحتی تصمیم می‌گرفتند چه بلایی سر کدامین سرزمین و مردمانش بیاورند و هزینه‌ای ندهند، اینک باید شاهد انهدام پهپاد پیشرفته خود باشند و کاری از دستشان ساخته نیست.
گمان می‌کردند یمن ضعیف‌ترین حلقه محور مقاومت است و از همین حلقه چنان سیلی خورده‌اند که هنوز از گیجی آن درنیامده‌اند.
فهم و هضم این تحولات برای دستگاه محاسباتی غرب که همه چیز را با دلار و بشکه نفت حساب و کتاب می‌کند، ناممکن است.
تجاوز، وحشی‌گری و استعمار میراث و شیوه غرب است.
ترامپ، ماکرون، جانسون و مرکل فرزندان همان کسانی هستند که تا یک قرن پیش، سیاه پوستان آفریقایی را در باغ وحش‌های انسانی به نمایش می‌گذاشتند.
استعمار و برده‌داری تنها پوست‌اندازی کرده و تغییر شکل داده است.
اینجاست که ملت‌های مستضعف و تحت ستم جهان، به دنبال روزنه‌ای برای رهایی و نقطه‌ای به سوی روشنایی می‌گردند.
این نقطه که می‌رود تا مرکز جهان شود کربلاست.
چه‌کسی فکرش را می‌کرد در عاشورای سال 2019 میلادی در کشور غنا در غرب آفریقا و ساحل اقیانوس اطلس که تا نیمه قرن بیستم تحت استعمار انگلستان بود و زبان رسمی ‌آن نیز امروز انگلیسی است، مردمی ‌با سربند یا حسین(ع) و «هیهات منا الذله» در حالی که به زبان بومی خود (هوسایی) نوحه می‌خوانند و سینه می‌زنند، ‌ترجیع‌بند نوحه‌شان بندی از نوای حاج صادق آهنگران در دوران دفاع مقدس باشد که؛ سوی دیار عاشقان به کربلا می‌رویم، آن هم با زبان فارسی شیرین!
چرا باید به‌دنبال فضای باز شهری در تهران بود...
زهرا نژادبهرام در ایران نوشت:
دانش شهرسازی یکی ازعلوم و دانش‌های مطرح در سطح دنیا برای کاهش آسیب در زمان بحران است که با توجه به نقش زیرساختی در فرآیند توسعه کالبدی شهر و شکل دهی به ابعاد کمی و کیفی توسعه می‌تواند در مقیاس کلان عامل مؤثری به‌منظور تجهیز و توانمندسازی سکونتگاه‌های شهری در برابر شرایط ناشی از بحران‌های طبیعی و انسان ساخت به حساب آید.
با توجه به‌گونه‌های متعدد بحران طبیعی و تهدیدهای مصنوع، یکی از دغدغه‌های مهم کلانشهر تهران، کمبود فضاهای باز قابل استفاده در مواقع بحران است، به‌گونه‌ای که تناسب لازم میان سطح فضای ساخته شده، تراکم ساختمانی و فضاهای باز قابل استفاده در مواقع بحران وجود ندارد.
از سوی دیگر توزیع نامتوازن عرصه‌های باز و فضاهای بالقوه برای اسکان اضطراری شهروندان یکی دیگر از مسائل پایتخت به حساب می‌آید.
به‌عنوان مثال بخش غالب عرصه‌های باز و بوستان‌های فرامنطقه‌ای در شمال محورخیابان انقلاب توزیع شده است.
این در حالی است که در بخش جنوبی خیابان انقلاب که بیش از 80 درصد از محدوده‌های ناپایدار و فرسوده پایتخت را در خود جای داده است، مدیریت شهری با فشردگی جمعیت و فقرفضاهای مدیریتی در مواقع بحران مواجه است که ضرورت دارد مسأله بهره‌برداری چندگانه از عرصه‌های عمومی و تعدیل بارگذاری ساختمانی در دستور کار مدیریت شهری قرار گیرد.
تجربیات جهانی نشان می دهد فضاهایی مانند بوستان‌ها، میادین و گستره‌های باز شهری علاوه بر بهره‌برداری تفریحی و فراغتی که موجب تقویت حس همبستگی، ارتقای تعاملات اجتماعی و نشاط شهری می شود، در مواقع بحرانی می‌تواند برای اسکان‌های بزرگ و اضطراری مورد بهره‌ برداری قرار بگیرد.
بررسی چند دهه گذشته نشان می‌دهد، ازدیاد تدریجی شمار شهرهای بزرگ جهان و گسترش شهرنشینی در طول دهه‌های پیشین موجب تشدید تراکم جمعیتی، افزایش فشارهای محیطی و اقتصادی و پذیرش عملکردهای متعدد توسط شهرها شده است.
یکی از مسائلی که کلانشهرهای جهان با آن مواجه هستند معضل بحران‌های طبیعی و مصنوع است.
به‌طور مثال آمارها حاکی از آن است که در طول سه دهه گذشته قریب به 4 میلیون نفر بر اثرحوادث طبیعی جان باخته‌اند.
یکی از زیرساخت‌های اساسی که کشوهای توسعه یافته در فرآیند مدیریت بحران و اقدام مداخلاتی پس از وقوع سانحه (زلزله، آتشفشان، سیل و...) فراهم کردند توسعه عرصه‌های عمومی و فضاهای باز شهری است تا از چنین فضاهایی در زمان بحران به‌عنوان پایگاه‌های امدادرسانی، مکان‌های تخلیه در مرحله امداد و نجات و نیز اسکان موقت بهره‌برداری نمایند.
کلانشهر تهران با مساحت 615 کیلومترمربعی و با جمعیت ساکن قریب به 9 میلیونی در حال حاضر شانزدهمین شهر پرتراکم جهان با تراکم 14 هزار نفر در هر هکتار است، به این مفهوم که در هر 10 مترمربع این شهر 14 نفر زندگی می‌کنند.
این تراکم جمعیت برای کلانشهری مثل تهران که بحران‌های متعدد طبیعی را در سابقه خود دارد، می‌تواند موجب پدید آمدن یک فاجعه بزرگ شود.
این در حالی است که نیویورک به‌عنوان ابرشهر جهان دارای 7900 کیلومترمربع مساحت با جمعیتی کمتر از 20 میلیون نفر است.
تراکم جمعیت این ابرشهر جهان در هرکیلومترمربع 2هزار و 500 نفر است.
به عبارت دیگر در هر 10مترمربع این شهر تنها 2.5 نفر سکنی گزیده‌اند که نشان می‌دهد تراکم جمعیتی در شهر تهران بیش از 5 برابر نیویورک است.
از سوی دیگر بررسی‌ها نشان می‌دهد بیش از 160 میلیون مترمربع واحد مسکونی خالص به‌کل زیربنای واحدهای مسکونی تهران اضافه شده است.
این در حالی است که طبق اسناد فرادست (طرح‌های تفصیلی و جامع) حجم زیربنای مورد نیاز طی سال‌های 1404-1387برابر 170میلیون مترمربع است.
بدین ترتیب طی سال‌های 1395-1387 حجم مسکن مورد نیاز تا 10 سال آتی تولید شده که حاکی از تراکم انباشته و بارگذاری خارج از ضوابط در محدوده شهر تهران است و می‌تواند تهدیدی برای شهروندان در زمان‌های وقوع بحران قلمداد شود.
یکی از نمونه فضاهای بالقوه منطقه 12 که می‌تواند کارکرد چند بعدی در بحث مدیریت بحران ایفا نماید محدوده 7.5 هکتاری شمال میدان امام خمینی و اراضی قورخانه است که طبق مصوبه 565 کمیسیون ماده پنج مورخ 95/8/3، مصوب شد در قالب «طرح ساماندهی و طراحی شهری میدان امام خمینی» که طبق طرح پیشنهادی مشاور تخصصی، مقرر شده ساختمان خانه شهر با 80 درصد سطح اشغال و 280 درصد تراکم در محدوده مذکور احداث شود.
در طرح مذکور یک مجموعه شامل سالن اجتماعات 400 نفره، کافه کتاب و مجموعه‌های خدماتی با هدف بازگردانی نقش سابق میدان توپخانه و احیای خانه بلدیه تعبیه شده است.
اما دغدغه اساسی که وجود دارد این است که آیا در شرایط کنونی ضرورت دارد بنا مجدداً به شکل سابق احداث شود؟
بررسی‌های تطبیقی نشان می دهد، تراکم انباشته شده انسانی، کالبدی و خودرو در عصرحاضر در محدوده منطقه 12 بسیار متفاوت از 5دهه گذشته است و محدوده مرکزی شهر تهران در حال حاضر با فقر عرصه‌های باز و خالی از بارگذاری برای مدیریت بحران و ارتقای تاب‌آوری شهری مواجه است.
درنهایت پیشنهاد می‌شود مدیریت شهری در راستای تقویت تاب‌آوری شهری در مواجهه با بحران، از تشدید بارگذاری در محور جنوب انقلاب خودداری کرده و با تبدیل عرصه‌های باز و خالی به میدانگاه‌ها و بوستان‌ها، بهره‌ برداری چندگانه از فضاهای عمومی شهری داشته باشد.
تاکتیک مرگ و تب!
امید ادیب در خراسان نوشت: