روایت تسنیم از رزمندهای که برای حفظ بیتالمال از جانش گذشت
5 بار عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و در جوانی فرمانده گردان عملیات رزمی جهاد سازندگی نیز شد و در عین حال همواره سادهزیستی و خدمت جهادی را تمرین میکرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از گناباد، در محله پایین گناباد، خیابان سعدی و در خانهای قدیمی و پرجمعیت به دنیا آمد.پدر خانواده از متدینان گناباد بود و نان حلال او سبب شده بود تا علیاکبر نیز از همان کودکی قدم در راه اسلام بگذارد و هر روز نیز شیفته اهلبیت(ع) شود.
هممحلهایهای قدیمی هنوز از اخلاق نیکوی او یاد میکنند و او را متفاوت از فرزندان این خانواده میدانند.جهادگر شهید علیاکبر نوریان از آن دسته شهدایی است که کار را برای خدا میکرد و اخلاق نیکویش هر نفری را به خود جذب کرده بود.
او که در زمان شهادت تنها فرزند خود را ندید وصیت میکند نام او را هم نام خودش بگذارند و امروز اکبر نوریان از آن دسته جوانان فعال شهرستان گناباد است که راه و رسم پدر را در پیشگرفته و فعالیتهای جهادیش به همراه اخلاق حسنه او را متمایز میکند.
به سراغ اکبر میرویم تا از پدر شهیدش بیشتر بشنویم.
فرزند شهید اکبر نوریان بهرسم پدر استقبال گرمی از ما میکند و بدون فوت وقت به سراغ خاطراتی که از پدر شنیده میرود.
اکبر نوریان در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در گناباد اظهار داشت: شهید نوریان متولد خردادماه 1339 بود و در سال 64 زمانی که مادرم من را باردار بود در منطقه عملیاتی والفجر 8 به درجه رفیع شهادت نائل شد.
وی با اشاره به تشابه تاریخ تولد خودش و پدر شهیدش افزود: شهید نوریان دوران تحصیل را در دبیرستان فنی در گناباد گذرانده بود و بعد در جهاد کشاورزی در حوزه آبرسانی به روستاهای محرم مشغول کار شد که روستای حاجیآباد گناباد همچنان از سیستمی که شهید و همکارانش اجرا کرده بودند آبرسانی میشود.
این فرزند شهید عنوان کرد: پدر در خانهای پرجمعیت (10 فرزند) به دنیا آمد و از بچگی اخلاقیات ایشان را از دیگر فرزندان جدا میکرد زیرا شهید نوریان ارتباطگیری خوبی با مردم داشت و احترام به بزرگتر و فعالیتهای جهادی آن زمان پیشقدم بود.
یادگار شهید علیاکبر نوریان خاطرنشان کرد: ایشان در جبهه مجروح میشوند ولی هر کار کردن نتوانستند ایشان را برگردانند و میگفتند باید در جبهه باشم که به من نیاز است.
وی با اشاره به خاطراتی که از پدر شنیده اظهار میکند: شهید نوریان به دروغ نگفتن و حفظ بیتالمال تأکید زیادی داشت تا جایی که دریکی از عملیاتها خمپاره کنار ماشین ایشان میخورد، سریع از ماشین پیاده میشود و لاستیک را عوض میکند و وقتی به خاکریز خودی میرسد میگویند ممکن بود شهید شوی و دشمن تو را میزد که ایشان بیان میکند این ماشین مال بیتالمال است و نمیتوانستم رهایش کنم.
فرزند این شهید اشاره به خاطرهای از مادربزرگش میکند که قرار بوده شهید با ماشین اداره به مشهد بروند و مادرشان درخواست میکند ایشان را همراه خود ببرد که شهید نوریان موافقت نمیکند و پول بلیط اتوبوس را میدهد و مادر را راهی میکند و میگوید این ماشین مال بیتالمال است و من حق ندارد شمارا سوار کنم.
وی در زمینه نحوه شهادت پدر گفت: شب 22 بهمن ایشان از ناحیه سر و پهلو مجروح میشوند که ایشان را اعزام شیراز میکنند که در بیمارستان به درجه شهادت نائل میشوند.
فرزند شهید نوریان با اشاره به ساده زیستی پدر بیان میکند: ایشان مستأجر در خانه شخصی به نام طالبی بودند و در همین اواخر زمینی را گرفتند و بعد ساختند.
وی افزود: شهید نوریان 5 بار عازم جبهه شدند و در سن 25 سالگی به شهادت رسیدند ولی در همین فرمانده گردان عملیاتی رزمی جهاد سازندگی شدند.
یاد پدر فرزندش را به فکر فرومیبرد، برای اینکه رشته کلام پاره نشود میپرسیم کدام خصوصیت شهدا باید بزرگ شود که میگوید: شهدا همگی خوشاخلاق بودند و شما نمیتوانید شهیدی پیدا کند که بداخلاق باشد و باید این روحیه شهدا بزرگنمایی شود.
وی با انتقاد از عدم کار خلاقانه در مدارس بیان داشت: شهید نوریان در زمان مدرسه از دانشآموزان خلاق بود و این ویژگی ایشان را در زمان سازندگی نیز متمایز کرده بود.مدیران ما امروز باید با الگو گیری از شهدا بهصورت جهادی به مردم و کشور خدمت کنند و کارهایی که شهدا جهادی انجام دادند نشان داده که با این سیستم میشود مشکلات را پشت سر گذاشت.
وی درباره کمکهایی که به خانواده شهدا میشود به خاطرهای اشاره کرد و گفت: در زمان مدرسه شخصی به من گفت که راست است به خانواده شهدا ماشین پیکان میدهند که من گفتم بیا برویم اگر دادند من ماشین را به شما رایگان میدهم.
گفتوگو از یاسر سالاری گناباد
انتهای پیام/ش