سختیهای نوشتن از خانوادههایی که هم فرزند شهید دارند، هم فرزند منافق!
یک نویسنده داستانهای دفاع مقدسی میگوید: در برخی خانوادهها هم شهید دفاع مقدس داریم، هم فرزندی که عضو سازمان منافقین بوده و کشته شده است. نوشتن از این خانوادهها خیلی سخت است. در استانهای غرب کشور از این موارد زیاد داریم،

یک نویسنده داستانهای دفاع مقدسی میگوید: در برخی خانوادهها هم شهید دفاع مقدس داریم، هم فرزندی که عضو سازمان منافقین بوده و کشته شده است.
نوشتن از این خانوادهها خیلی سخت است.
در استانهای غرب کشور از این موارد زیاد داریم،
خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات: محبوبه حاجی مرتضایی متولد سال ۵۷ از استان قم، کارشناس ارشد ادبیات فارسی است.
داستانخوانی را با رمانهای خواهران برونته شروع کرد و آنگونه که میگوید در ایام کنکور سراسری دانشگاهها هم به جای کتابهای تست کنکور، رمان «گوژپشت نوتردام» میخواند.
در دانشگاه وارد کارگاه داستاننویسی شد و قبل از آن هم بدون اینکه الفبای داستان نویسی را یاد بگیرد، قلم میزد.
حاصل نوشتنهایش گرفتن ۷ جایزه ادبی در زمینه داستان، فیلمنامه و مقاله بود.
به تازگی داستان بلند «سعیر» حاجیمرتضایی نیز که درباره حوادث دوران انقلاب و بعد از آن است، از سوی انتشارات کافه رمان پارسی منتشر شده است.
همچنین کتاب دیگر وی درباره شهدا به زودی وارد عرصه نشر خواهد شد.
او میگوید: توفیق داشته باشم، این راه را ادامه خواهم داد.
اما گفتوگوی ما درباره «یخ در بهشت» مجموع ۱۲ داستان از ۱۱ بانوی نویسنده است که به نقش زنان در دفاع مقدس میپردازد.
این کتاب به سفارش انتشارات کتاب جمکران گردآوری و منتشر شده است.
حاجی مرتضایی که نویسنده یکی از داستانهای ۱۲ گانه کتاب «یخ در بهشت» با عنوان «خانه آرزوها» است با ما به گفت و شنود نشست.
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح این مصاحبه است.
* موضوع داستان کتاب «یخ در بهشت» واقعی و مستند است؟
داستان «خانه آرزوها» زندگی زن عربی را روایت میکند که جرمش تنها همسر طلبه ایرانی بودن است.
این زن از زندان حزب بعث آزاد میشود، ولی حق بازگشت به خانهاش را ندارد، اما به سمت ایران میآید.
داستان، مستند و واقعی است.
سوژه را از زنانعرب در حرم حضرت معصومه (س) شنیدم.
* چطور شد این سوژه را برای نوشتن انتخاب کردید؟
تا به حال غم غربت در چشمهای کسی دیدهاید؟
شاعر عرب میگوید: فقط غریب حال غریب را میفهمد.
من هم مدتی در غربت زندگی کردم.
همیشه دغدغه داشتم که علت این غربت و مهاجرت خود را بدانم.
قم شهر ۷۲ ملت است.
نگاه غریبهها را به خوبی میتوان فهمید.
* در نهایی کردن داستان چه کسانی به شما کمک کردند و چه ایرادهایی در مراحل نوشتن داستان گرفته میشد که شما به اصلاح آن ایرادها اقدام کردید؟
شما آن ایرادها را قبول داشتید یا مجبور به اصلاح شدید؟
داستان ایرادی نداشت.
خانم موسوی که مدیر پروژه بودند، فقط چند کلمه را در دو سه جمله جابه جا کرد، روایت را خودم نوشتم و اصلاح نداشت.
کار بیکیفیت هیچ وقت ماندگار نمیشود
* معمولا مسؤولان و مراکزی که باید مجوز انتشار کتاب دفاع مقدسی را بدهند، خط قرمزهایی برای خود دارند که باب طبع نویسندگان نیست.
شما با این خط قرمزها موافق هستید یا معتقدید میتوان خیلی یا برخی از آنها را برداشت؟
متاسفانه ناشران بیش از آن که دغدغه واقعنویسی را داشته باشند، دغدغه مشتری پسند بودن اثر را دارند.
وقتی قرار است زندگینامه مستند بنویسید، اگر به عنوان مثال شخصیت قهرمان دچار بیماری شد مثلا دل درد باید گفته شود.
او هم انسان است.
در یکی از عملیاتها بیشتر افراد به دلیل خوردن کنسرو فاسد دچار این بیماری شده بودند و من آن را نوشتم، اما ناشر کلمه «دلپیچه» را دوست نداشت.
وقتی شما عنوان مرض را حذف میکنید، چه میماند؟
وجه انسانی قضیه حذف میشود.
گویی همه زندگینامه شهدا از روی زندگی یک نفر کپی شده است!
۲۰ جلد کتاب درباره شهدا میخوانید همه مثل هم!
همه آدمهای خیلی خوشاخلاق و نماز شبخوان و...
وقتی من شیطنتهای نوجوانی شهید را نگویم، شهید هیچ تشخصی ندارد.
من به عنوان خواننده ۲۰ جلد کتاب، اعلام میکنم جلد اول را خواندم.
۱۹ جلد بقیه را پای دیوار مهربانی میگذارم!
این حقیقت دارد.
کار بیکیفیت هیچ وقت ماندگار نمیشود.
با تعریف و تمجید کردن هیچ اثری خوانده نمیشود.
با پخش رایگان کتاب در مساجد و معابر هم کسی کتابخوان نمیشود و این آثار خوانده نخواهد شد.
این مدل کتابهای چهارچوبدار فرمایشی ماندگار نیست.
چون وجه انسانی ندارد.
چون فقط شعار میدهد.
با شعار و به به کردن هیچ وقت مردم به مطالعه کتاب رغبت پیدا نمیکنند.
شما دقت کنید شعر خاقانی سختترین شعر ایران است، اما هنوز خوانده میشود.
چرا چون هنر درونش نهفته است.
چون کشف هنر شاعر برای خواننده لذت دارد.
چون کلمات آن کنار هم خوش نشستهاند.
هر کس کار سفارشی طبق نظر ناشر نوشت و تمام وجه انسانی شهید را حذف کرد، هیچ وقت امید نداشته باشد کتابش ۲۰ سال دیگر خواننده داشته باشد.
مردم دنبال حقایق هستند نه هر چیزی که ما مینویسیم
* چقدر موافق این نظریه هستید که میگویند نویسندگان ما در نوشتن در حوزه دفاع مقدس دچار خودسانسوری هستند.
یعنی خط قرمزهایی در نوشتن برای خود قایل میشوند؟
خیلی زیاد.
وقتی اسناد جنگ را میخوانم، چیرهایی کشف میکنم که در کتابهای داستانی جنگ نمیبینم.
من خودم به شخصه کتابهای مستند زیاد میخوانم.
فیلمهای مستند هم میبینم.
مردم دنبال حقایق هستند نه هر چیزی که ما مینویسیم.
جنگ منحوسترین اتفاق در همه اعصار است
* آیا شما موافق نوشتن داستان تلخ از دفاع مقدس هستید؟
یا معتقدید که نباید کام خواننده را تلخ کرد؟
بله.
تلخی مگر همیشه بد است.
مگر اصلا جنگ چیز شیرینی است؟
جنگ منحوسترین اتفاق در همه اعصار است.
کشته شدن مگر چیز خوبی است؟
اگر این طور است چرا هنوز برای امام حسین (ع) عزاداری میکنیم؟
البته این را هم بگویم که من هیچ کتاب جنگی تلخ تلخ نخواندهام.
همیشه تلخی و شیرینی با هم بوده است.
درشتی و نرمی با هم است.کسی که حجامت میکند، هم رگ را میزند که چرک و کثیفی خون از بدن خارج شود، هم مرهم میگذارد تا زود زخم جوش بخورد. الان قضیه نوشتن از جنگ چنین هست که زخم را میشکافی، زشتی و قساوت دشمن کافر را نشان میدهی تا قدر داشتههایت را بدانی و امدادهای غیبی را درک کنی، انسان بودن و ماندن را قدر بدانی.
مطالعه کتاب «من زندهام» موجب تحول روحی و فکری در من شد/ توصیه به دختران جوان
* مطالعه این کتاب برای نسلهای جدید کشور به ویژه دختران را چقدر ضروری میدانید.
مهمترین پیام یا پیامهای کتاب برای این نسلها چیست؟
مطالعه این کتاب برای دختران خیلی مفید است.
همانطور که مطالعه کتاب «من زندهام» موجب تحول روحی و فکری در من شد.
قدر نجابت زن مسلمان را فهمیدم.
به همه دوستانم هم توصیه کردم که آن کتاب را بخوانند.کتاب «یخ در بهشت» هم اینگونه است.
مشغول نگارش مجموعه داستان هستم
* کتاب دیگری در حوزه ثبت خاطرات دوران دفاع مقدس در دست تهیه دارید؟
بله، یک مجموعه داستان دارم که در مرحله ویرایش نهایی است و به زودی به ناشر تحویل میدهم.
همسران و فرزندان شهدا و جانبازان را دریابید
* درباره نقش زنان در دفاع مقدس زیاد سخن گفته شده است که عمده آن مربوط به پشت جبهه در قالب پشتیبانی از جنگ، بخشی نیز در قالب نیروهای امدادی و گروههای پزشکی در مراکز درمانی و بخشی کوچکتر هم در قالب نیروی رزمنده به ویژه در اوایل جنگ است.
شما به عنوان نویسنده، نقش زنان در دفاع مقدس را چگونه توصیف میکنید؟
ما هنوز بانوانی داریم که در پشت جبهه که خدمت میکنند؛ خانمهایی که از همسران جانبازشان نگهداری میکنند، مادرهایی که بچههارا در غیاب پدر بزرگ میکنند و به جامعه تحویل میدهند، یا نویسندگان از آن روزگاران، همه این خانمها هنوز نیروهای پشت جبهه هستند.
همین که هنوز چادر بر سرداریم یعنی در حال دفاع هستیم.
اینها نشانه تداوم دفاع از حریم انقلاب اسلامی است.
برای همین باید بگویم که همسران شهدا، جانبازان و فرزندانشان را دریابید.
قصههای زیادی از نقش بانوان در جنگ مانده که روایت نشده
* فکر میکنید در این سالها به قدر کافی به نقش زنان در دفاع مقدس پرداخته شده است؟
چه ظرفیتهایی در این زمینه مورد غفلت قرار گرفته است؟
یک نکته جالب در جشنواره «یوسف» سال ۸۹ بگویم.
من هم برای آن جشنواره داستان فرستاده بودم و جالب اینکه بیشتر شرکت کنندهها در آن جشنواره خانم بودند.
داوران جشنواره هم تعجب کرده بودند که خانمها چقدر حرف نگفته دارند.
این همه قصه پنهان وجود دارد.
اتفاقا بیشتر جوایز آن جشنواره هم نصیب خانمها شد.
هنوز قصههای زیادی از نقش خانمها در جنگ مانده که روایت نشده است.
قصه شهرهای بمباران شده را داریم، قصه خانم معلمهایی که به بچههای جنگزده درس میدادند را داریم، اخیرا هم خانواده شهدای مدافع حرم را داریم.
* با گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ تحمیلی برخی پدران و مادران شهدا و ایثارگران که خاطرات فرزندانشان را در سینه دارند از دنیا رفتند.
در این زمینه نیاز به کار فوق العاده و جهادی است.
پیشنهاد عملی شما برای ثبت هر چه سریعتر این خاطرات چیست؟
برخی خانوادهها بر این اعتقاد هستند که گفتن از خاطرات و سیره و اخلاق و رفتار شهیدشان، اجر آنها را از بین میبرد، چون آنها برای خدا رفتند.
نیت آنها خالص و خدایی بود و نمیخواهند کسی از آنها در این دنیا تقدیر و تجلیل کند.
لذا تمایلی به گفتن از شهدای خود ندارند.
یا بر این اعتقاد هستند که شهدای آنها راضی به گفتن از آنها نیستند.
برخی از این خانوادهها بر همین اساس حاضر نیستند از خودشان هم چیزی بگویند.
چون معتقد هستند هر کاری که کردند برای خدا بود و اجرش را از خدا گرفته و یا خواهند گرفت.
لذا نباید در این دنیا از خود و شهیدشان بگویند.
خوشتر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران.
اجازه داده شود از مبارزه علیه منافقین کتابهایی نوشته شود
* ثبت تاریخ دفاع مقدس یک کار ملی است و اختصاص به دولت و نهاد و مراکز خاص ندارد.
همه موظف به حمایت از این کار ملی هستند.
ارزیابی شما از حمایتهایی که از کارهای دفاع مقدسی میشود چیست؟
اگر اجازه بدهند از مبارزه علیه منافقین گفته شود، خیلی عالی است.
اجازه نمیدهند خیلی چیزها بیان شود.
در برخی خانوادهها هم شهید دفاع مقدس داریم، هم فرزندی که عضو سازمان منافقین بوده و کشته شده است.
نوشتن از این خانواده شهید سخت است.
در استانهای غرب کشور از این موارد زیاد داریم، اما باید اجازه بدهند که از این خانوادهها نیز نوشته شود تا روشنگری کامل صورت گیرد.
اتفاقا چهره منافقین و احزاب محارب و معاند هم برای مردم روشنتر میشود.
آن وقت میتوانیم ادعا کنیم که همه حقایق را گفتهایم.
* قطعا درباره دفاع مقدس صرفا نباید به ثبت خاطرات و ساخت مستند اکتفا کرد.
رمان و فیلم در این باره میتواند نقش بیشتری هم داشته باشد.
چرا ما یک رمان مثل جنگ و صلح تولستوی نداریم؟
چرا «محمدرضا بایرامی» بهترین رمان جنگیاش فضای عراق را تصویر میکند؟
چرا «مجید قیصری» طناب کشی را در فضای عراق ترسیم میکند؟
چرا نویسندگان کلی تحقیق میکنند و از عراق مینویسند؟
در اختتامیه جایزه جلال آل احمد در سال ۹۷ آقای بایرامی به خوبی جواب این سوال شما را داد.
ما تا زمانی که زیر سایه سنگین ارشاد هستیم، هیچ وقت حرف دلمان را نخواهیمگفت.
ناشران به دنبال کاغذ ارزانتر هستند/ هنوز هم تاسیس انتشارات، صرفه اقتصادی دارد!
* به نظر میرسد هم مسئولان و هم نویسندگان ما دنبال محصول زود بازده هستند.
لذا کتاب عمیق در حوزه دفاع مقدس کمتر نوشته میشود.
شما با این نظر موافق هستید؟
برخی ناشران به دنبال کاغذ ارزانتر هستند.
آنها به دنبال آمار دادن هستند.
هرچه آمارشان بالاتر باشد، کاغذ بیشتری میگیرند.
حق الزحمه نویسنده را هم چند سال بعد میدهند.
چاپ اول و دوم و سوم و ...دهم کتاب را با هم روانه بازار میکنند!
لذا با وجود استقبال کم جامعه از خرید کتاب و گرایش کمتر مردم به مطالعه کتاب و گرانی کاغذ، باز هم تاسیس انتشارات، صرفه اقتصادی دارد!
باز همتولید انبوه و بیکیفیت کتاب یکی از افتخارات ملی است.
فقط آمار میدهند و در رسانهها منتشر میشود که ما فلان مقدار کتاب چاپ کردیم.
فلان مقدار سرانه ملی به کتاب تخصیص داده شد.
چنیناست که بازار انباشته از کتاب کم محتوا و کم ارزش دیده میشود.
اما نویسنده در بین مردم است، حقایق را میبیند، دنبال آمار هم نیست، اما نمیتواند بنویسد!
انتهای پیام/