حال و هوای ایستگاههای صلواتی بجنورد / چای روضه و جوانان پایکار
نوجوان ۱۷ سالهای پشت سیستم صوت نشسته و نوحهها را پخش میکند و پسر ۱۱ سالهای با خوشحالی زیاد میگوید: امروز اولین روز است که به موکب آمدهام و برای همین به من میگوید باید کارهایم را انجام بدهم.

نوجوان ۱۷ سالهای پشت سیستم صوت نشسته و نوحهها را پخش میکند و پسر ۱۱ سالهای با خوشحالی زیاد میگوید: امروز اولین روز است که به موکب آمدهام و برای همین به من میگوید باید کارهایم را انجام بدهم.
خبرگزاری فارس خراسان شمالی، محدثه حیدری؛ همه ما خاطراتی از نوشیدن چای و شربت هیئتها و زمانی که محرم در چله زمستان بود؛ شیرکاکائوهای داغداریم.
وقتی با دوستانمان برای گرفتن چای در ایستگاههای صلواتی میرفتیم و یا زمانی که پشتسر دستههای عزا چادر مادرمان را در دست میگرفتیم و چای ایستگاههای صلواتی را در آن همهمه عزا و سینهزنی مینوشیدیم.
حال دوباره ماه اباعبدالله رسیده و این بار هم ایستگاههای صلواتی که چند سالی است با الگوبرداری از خدمتگزاری عراقیها در راهپیمایی اربعین به آن موکب گفته میشود، به راه شده است.
این روزها کافی است در شهر راه بروی، صدای نوحه پیچیده، بوی اسپند و آتش شهر را گرفته و عطر چای است که بر مشام میخورد.
شوق و دلدادگی جوانها بالباس مشکی و شال عزا دیدن دارد.
صدای «خدا رو شکر محرمت و دوباره دیدم» و «حی العزا» است که بلند است.
هر که هر چه در توان داشته را جمع کرده و با جمعی از هممسلکهایش موکب زده.
از موکبهای خیابانهای اصلی شهر تا ایستگاه صلواتیهای محلهای همگی برای محرم سر از پا نمیشناسند و مردم که با کمکهایشان نمیگذارند علم مواکب بر زمین بیفتد.
چای روضه بخش جداییناپذیر هیئت است، انگار طعم این چای متفاوت از همه چایهایی است که در طول سال مینوشیم و همین تفاوت است که موکبهای محرم پررونق است.
موکب داران از همان ابتدای که بانگ آغاز ماه محرم را سر میدهد، استکانها را بیرون آوردهاند و سماور و کتری را آتش میکنند و اسپندها را دود میکنند و مشکی میزنند و بساط عزا را آماده میکنند.
به سراغ هرکدام از این عاشقان اباعبدالله که میروی، شوریدگی و دلباختگیاش نسبت به ثارالله وصفناپذیر است.
یکی از جوانان موکب دار در پاسخ به اینکه از کجا به فکر موکب زدن کردهاید؟
میگوید: اولین موکب را در دهه فاطمیه دو سال قبل زدیم و بعد هم تصمیم گرفتیم این کار را در محرم نیز ادامه بدهیم و این سنت را در شهر زنده کنیم که خدا را شکر موفق بودیم.
جوان میگوید در نیمه شعبان و اعیاد هم موکب را بر پا میکنیم.
از حس و حالش که میپرسم میگوید: نمیتوانم حس و حالم را توصیف کنم همین شور و شوق من و دوستانم باید نشاندهنده احوالاتمان باشد.
در موکبشان از همه سنین بودند سن بالاها مدیریت و تدارکات را بر عهده گرفتند و جوانترها مسئول برقراری امنیت و نظم هستند، نوجوان ۱۷ سالهای پشت سیستم صوت نشسته و نوحهها را پخش میکند و پسر ۱۱ سالهای با خوشحالی زیاد به من میگوید: امروز اولین روز است که به موکب آمدهام و برای همین به من میگوید باید کارهایم را انجام بدهم.
از خیابانهای اصلی شهر فاصله میگیریم و به محلههای کمتر برخوردار میرویم.
آنجا شور بیشتری برپا است در محلهای که مغازههای تعمیر خودرو در آنجا بیشتر است موکبی در حال برپایی است جوانی مسئول است و نوجوانانی که با شوق پارچههای مشکی موکب را میزنند و بساط چای علم میکنند با همان ظاهر مشتی آماده خدمت اند.
در کنار پادگان ارتش در انتهای خیابان فردوسی موکبی بر پا شده که نقشآفرین اصلی آن کودکان هستند، مسئولی دارد که کتریها را از روی آتشبر میدارد و مابقی کارها از ریختن چای تا پذیرایی بر عهدهشان است برایمان چای میریزند و تعارف میکنند سنش را میپرسم، ۹ سال بیشتر ندارد.
چای را از او میگیریم و فکر میکنم این دانشگاه امام حسین است که حسابوکتاب برنمیدارد.
سن در عاشورا هم نتوانست مانع حماسهآفرینی پیران و جوانان و نوجوانان شود، جایی که حتی کودک سهساله هم حماسهآفرین میشود و حالا عجیب نیست که کودک دهساله احساس مسئولیت میکند.
آری هزار و چهارصد سال پیش علمی میافتد و بعدازآن دیگر جوانان شیعه نمیگذارند علمی بر زمین بماند.
انتهای پیام/