خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 10 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سروده شاعر هندی در رثای اباعبدالله الحسین(ع): «از داغ کربلا دل صاحب‌دلان گرفت»

تسنیم | فرهنگی و هنری | سه شنبه، 12 شهریور 1398 - 13:18
شاعر هندوستانی تازه‌ترین سروده خود را به مقام امام حسین(ع) و شهدای کربلا تقدیم کرد.
حسين،فارسي،ادبيات،هندوستاني،رثاي،عزاي،رسوم،سروده،هندوستان،ار ...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در سرزمین هفتاد و دو ملت خیلی‌ها تا اسم حسین(ع) را می‌شنوند، می‌گریند؛ بدون اینکه شیعه و یا حتی مسلمان باشند.
هندوستان از دیرباز به داشتن آیین‌های مختلف در جهان شهره بود.
همین موضوع این کشور را سرزمینی عجیب، با رسوم جالب و هزارتوی خیال معرفی کرده است.
در میان تمام رسوم متداول در این کشور، این تنها عزای حسین(ع) که همه از تمام مذاهب و آیین‌ها را به سمت خود می‌کشاند؛ دیگر فرقی نمی‌کند که مسلمان باشی یا مسیحی، اینجا حتی هندو‌ها هم برای حسین فاطمه(س) گریه می‌کنند.
طی سال‌های گذشته سروده‌ها و آثار متعددی از اهالی قلم هندوستان در وصف و رثای اباعبدالله الحسین(ع) منتشر شده است.
مهدی باقرخان، شاعر جوان هندوستانی، نیز در روزهای اخیر همزمان با فرارسیدن ماه عزای حسینی تازه‌ترین سروده خود را به سید و سالار شهیدان تقدیم کرد.
او دانش‌آموخته‌ دانشگاه لکهنوست و در سال 80 دوره‌ کارشناسی ادبیات اردو و فارسی، و در سال 82 دوره‌ی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را در این دانشگاه به پایان رسانده است.
او که به زبان‌های هندی، اردو، فارسی، انگلیسی و تا حدودی عربی مسلط است، در سال 81 از حوزه‌ علمیه‌ سلطان المدارس لکهنو نیز درجه‌ «صدر الأفاضل» گرفته است.
این شاعر هندوستانی از جمله شاعرانی است که در حوزه ادبیات آیینی فعال است.
تازه‌ترین سروده او در رثای سیدالشهدا(ع) را می‌توانید در ادامه بخوانید:
بار دگر تمام جهان را خزان گرفت
از داغ کربلا دل صاحب‌دلان گرفت
از کوهسار عشق، صدا می‌چکد مدام
غوغای یا حسین زمین و زمان گرفت
آن ظهر ناگزیر، زمین نیز گریه کرد
از غربت همیشه تو آسمان گرفت
ای چاره‌ساز درد و بلا، دست‌مان بگیر
بی تو کجا، جلوی یزیدان، توان گرفت
قلبم اگرچه رنج و ملامت کشیده بود
امّا ز ورد نام تو آرام جان گرفت
می‌خواستم غزل بسرایم، دلم شکست
رفتم زسوگ، مرثیه گویم، زبان گرفت
انتهای پیام/