اینجا دیگر جایی برای «اندیشه» نیست/ جامعهشناسان درباره «کافهها» چه میگویند؟
خبری از نقالان داستانهای اجتماعی و بحثهای سیاسی و محافل فرهنگی نیست و تنها یک نفر طبق تعریف امروزی از رستورانها و فضاهای مدرن با اسم گارسون یا مهماندار چای، قلیان و غذا بدون هیچگونه فضای عاطفی و اندیشههای و ایدئولوژیکی میآورد.

خبری از نقالان داستانهای اجتماعی و بحثهای سیاسی و محافل فرهنگی نیست و تنها یک نفر طبق تعریف امروزی از رستورانها و فضاهای مدرن با اسم گارسون یا مهماندار چای، قلیان و غذا بدون هیچگونه فضای عاطفی و اندیشههای و ایدئولوژیکی میآورد.
به گزارش خبرگزاری فارس؛ سیده زینب حیدری: مقوله تفریح فعالیتی منطقی و عقلانی در زندگی افراد محسوب میشود و وجود آن در زندگی صنعتی و بیروح جوامع امروزی تقریباً آن را برای همه افراد جامعه بدون در نظر گرفتن سن و سال، قومیت، جنسیت، ملیت و...
بسیار ضروری و لازم است زیرا در جوامع امروزی با حجم دغدغههای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی که در مردم وجود دارد محققان معتقدند تفریحدرمانی بهعنوان یک مداخله توانبخشی میتواند بهبود وضعیت روانی افراد جامعه را در پی داشته باشد تا جامعه بتواند با افراد سالم به سمتوسوی اهداف خود حرکت کند و در اینجا حاکمیت و دولت باید مکانها و شیوههایی را برای ایجاد این نشاط، روحیه و انگیزه پویا در مردم خود، تدارک ببیند و از کارکرد مثبت آن نیز با خیال راحت حرف بزنند در این بررسی به موضوع قهوهخانهها و به تعبیر امروزی و اروپایی آن کافهها و کافیشاپها میپردازیم، قهوهخانههای قدیمی از آن مکانهایی است که فرهنگی غنی در آن نهفته و از زمانهای گذشته تاکنون در ایران طرفداران زیادی داشته است.
درگذشته مخصوص طبقات اجتماعی خاص بوده و این طبقات اشرافیت بوده تا پهلوانان و لوطیهای یک محل و حتی کسبه و بازار یک محل مکانی برای تبادل آرا و نظرات و به دست آوردن اخبار اجتماعی و فرهنگی و کسب پایگاه اجتماعی و هویت و قدرت اجتماعی بوده است، تا جایی که قهوهخانهها رسالت یک رسانه را انجام میدادند و مکان و فضایی بودند برای یادگیری، مصاحبت با افراد صاحبنظر و مشورت با آنها.
سبک زندگی با توجه به ارتباط بیشتر ایرانیان با غرب و کشورهای غربی و آنچه عصر مدرن از آن نام میبرند، تغییر پیداکرده است
شعرا و هنرمندان معمولاً در قهوهخانه فرصتی برای نمایش آثار هنری و فرهنگی پیدا میکردند و از سویی مدرسه، مکتب، دبستان، دبیرستان و دانشگاهی بود که شخصیت مردم از خوب و بد در آن شکل میگرفت اما سبک و روش زندگی و کارکرد همین قهوهخانه در سده اخیر با توجه به ارتباط بیشتر ایرانیان با غرب و کشورهای غربی و آنچه عصر مدرن از آن نام میبرند، تغییر پیداکرده تا جایی که هماکنون سبک زندگی در جامعه جهانی با توجه به افزایش جمعیت و قدرت تأثیرگذاری بالای رسانههای جمعی در تغییر ذائقه و ایده جوانان ازیکطرف و مشکلات بزرگ پیش روی نسل جوان تفاوت فاحشی بین نحوه گذران اوقات فراغت با نسلهای قبل از خود را ایجاد کرده است و حتی در بسیاری از موارد شاخصههای هویتیابی را تغییر داده و کارکردهای یک مجموعه هویتبخش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به کژکارکرد تبدیل کرده است و درنهایت اهمیتِ جایگاه، گستردگی و تأثیرگذاری نقش قهوهخانهها را در فرهنگ ایرانی به تعبیر برخی صاحبنظران به افول گراییده است.
روی سخن ما نادیده گرفتن منفعت و فضای مناسب برای گذاران اوقات فراغت نیست بلکه بیشتر نقد فضای مدرنی است که کارکرد و توان بالقوه برای جوانان و نسل آینده انقلاب اسلامی را همچنان بالفعل نخواهد کرد و قدرت خلاقیت و تأثیرگذاری در جهت اهداف آینده انقلاب 57 جمهوری اسلامی را خنثی میکند، نقد ما بر کافهها و قهوههای خانههای امروزی با توجه به فضای فرهنگی و خط دهی و مدیریت از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی مدرن و کسب اطلاعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به این دلیل است که اگر بخواهیم قهوهخانههای امروزی را ترسیم کنیم باید آنها را محلی برای گذراندن وقت در یک محیط غیرفرهنگی که شامل غذا خوردن، کشیدن سیگار و قلیان است، بدانیم و در آنها آدمها هم دیگر شباهتی به چهرههای فرهنگی و هنری دیروز ندارند، خبری از نقالان داستانهای اجتماعی و بحثهای سیاسی و محافل فرهنگی نیست و تنها یک نفر طبق تعریف امروزی از رستورانها و فضاهای مدرن با اسم گارسون یا مهماندار چای، قلیان و غذا بدون هیچگونه فضای عاطفی و اندیشههای و ایدئولوژیکی میآورد.
بیشتر کافهها در شهرهای بزرگ و در محلهای خاصی هستند
بیشتر کافهها در شهرهای بزرگ هستند و بهندرت در شهرهای کوچک میتوان یک کافیشاپ را دید اکثر کافهها در شهر تهران و شهرهای بزرگ در محلهای خاصی هستند ازآنجاییکه دانشجویان و جوانان مهمترین مشتریان این کسبوکار هستند محلههای نزدیک به دانشگاهها و مراکز فرهنگی شهر و گاهی در مناطق لوکس راهاندازی شدهاند.
خیابانهای انقلاب، ولیعصر، خیابان بهشتی ، میرداماد، ظفر، فلسطین، تجریش، میدان کاج(سعادتآباد) ماندلا بیشترین تعداد کافیشاپها رادارند.
درآمد چند ده میلیونی کافیشاپهای تهران
کافههای تهران در 10 سال گذشته 70 تا 80 درصد رشد داشتهاند، اسکندر آزموده رئیس اتحادیه فروشندگان بستنی، آبمیوه و کافیشاپها میگوید: حدود 300 کافیشاپ در تهران فعالیت میکنند و اگر بخواهیم کافیشاپهای سیار را به آنها اضافه کنیم چیزی حدود 350 فعالیت میکنند.
درآمد این کافیشاپها بستگی به منطقهای دارند که در آن راهاندازی شدهاند، مثلاً در محدوده انقلاب و ولیعصر چیزی حدود 25 تا 30 میلیون تومان است، اما بازاریهای تهران معتقدند که چیزی حدود 60 تا 70 میلیون تومان در ماه درآمد کافیشاپها در تهران است.
در همین زمینه دکتر سید احسان خانمحمدی در گفتوگو با خبرنگار فارس بیان داشت: در قرن هجدهم، کافهها مکانهای بسیار مهمی برای گفتگوهای عمومی و بهتبع آن شکلگیری فضای عمومی که به معنای هابرماسی آن بود.
وی ادامه داد: البته پیش از قرن هجده هم فضای عمومی وجود داشت ولی با پیدایش کافهها این فضا گفتوگومحور و عقلانی شد و در مقابل فضای خصوصی که بیشتر احساس محور بود، قرار گرفت به نظر هابرماس در این فضای عمومی، عقلانیت، گفتگو، برابری و قدرت منطق حکمفرما بود اتفاقاً به نظر ایشان یکی از موارد همبسته با مدرنیته و روشنگری همین فضای عمومی برآمده از کافهها بود، این کافهها فضایی رو فراهم میکردند که افراد در آنجا به بحثوگفتوگو بپردازند.
جامعهشناس مسائل ایران ابراز داشت: بهعنوانمثال در کافهای دورافتاده در شهر زوریخ دو نسل انقلابی همزمان در حال تدارک و گفتوگو درباره انقلاب و دنیای ایدهآل بودند یکی به دنبال انقلاب در ذهن و یکی هم انقلاب در عالم واقع و دادائیستها انقلاب در تفکر را در نظر داشتند.
وی به اهداف کافهها درگذشته اشاره کرد و افزود: فضای کافه و کافه نشینی، روزگاری بستری برای اهداف بزرگ جمعی بود اما امروزه این نقش بهتدریج از کافهها گرفتهشده است بعد از کافهها، فضای کلانشهرها و پرسه زنی در آن بستر گفتوگو شد، در مرحله بعدی، میتوان گفت که فضای مجازی، این نقش را بر عهده گرفت ولی هرقدر از فضای کافه نشینی به جلو حرکت کردیم، هرچند امکانات بیشتر و در دسترس تر قرار گرفت، ولی نقش عقلانیت مداری آنها کمتر شد.
فضای برآمده از شبکههای اجتماعی مجازی؛ ایجاد تکگویی و حس انزجار و نفرت
خانمحمدی تصریح کرد: اتفاقاً امروزه خیلی از اندیشمندان معتقدند که فضای برآمده از شبکههای اجتماعی مجازی نهتنها گفتوگو و عقلانیت ایجاد نکرده، بلکه باعث تکگویی و کمی فراتر، حس انزجار و نفرت شده و این وضعیت بالا درباره وضعیت کافه نشینی در جغرافیای غرب بود.
کافهها در غرب بیشتر مکانی برای افراد میانسال بود ولی در ایران، مکانی برای گردهمایی جوانان شد
وی به فضای کافه نشینی در ایران اشاره کرد و گفت: درواقع، کافه در ایران همان نقش و جایگاه در غرب را نداشته، کافهها در غرب بیشتر مکانی برای افراد میانسال بود ولی در ایران، مکانی برای گردهمایی جوانان شد.
پیش از انقلاب در ایران کافه مکانی برای روشنفکران، شعرا، نویسندگان، افراد حزبی و بهویژه اپوزیسیون شد، اپوزیسیون بسیاری از طراحیهای عملیاتی را در همین کافهها برنامهریزی میکردند ولی مهمتر از همه بستری برای بحثهای روشنفکری بود به همین خاطر است که بعضی از پژوهشگران از این کافهها با عنوان کافههای روشنفکری یاد میکنند.
مکانی برای مصرف متظاهرانه
جامعهشناس مسائل ایران بیان کرد: درهرصورت علیرغم اینکه برخی به این فضا انتقاد دارند، ولی کافهها بستری برای گفتوگو و بالندگی فکری ایجاد کردند، امروزه مکانی با این کارکرد تقریباً وجود ندارد، هرچند برخی کتابخانهها چنین فرصتی را فراهم کردهاند ولی خروجی کافهها خیلی چشمگیرتر بود، کافهها امروزه تغییر نقش دادهاند، بیشتر تبدیل به مکانی برای مصرف بهویژه مصرف متظاهرانه شدهاند.
کافهها مکانی برای کشتن اندیشهها
خانمحمدی اظهار کرد: بودریار اساساً جامعه معاصر را جامعه مصرفی میداند و وبلن هم ویژگی اساسی مصرف مدرن را تظاهر و نمایش میداند، کافههای حال حاضر کشور وظیفه مصرف متظاهرانه را به دوش گرفتهاند، در مصرف متظاهرانه، فرد کالایی را مصرف میکند اما نه به خاطر ارزش خود کالا، بلکه به خاطر بازنمودی که آن کالا در فضای حاکم بر مد آن دوره زمانی- مکانی دارد، مثلاً الآن مصرف برخی قهوهها و پسازآن مصرف سیگار، یکی از نمود همین مصرف متظاهرانه هستند.
روزگاری کافه بستری بود برای توسعه اندیشه، امروزه مکانی شده برای کشتن اندیشه.
وی عنوان کرد: روزگاری که کافه بستر توسعه اندیشه بود، امروزه در بعضیاوقات مکانی شده برای کشته شدن اندیشه، فضای حاکم بر این مکانها، اصلاً عقلانی نیست، حتی اگر هم عقلانی باشد، غلبه عقلانیت ابزاری هست نه عقلانیت ذاتی.
این جامعهشناس مسائل ایران ادامه میدهد: در این فضاها ما هم تظاهر و هم محاسبهگری را میبینیم، درحالیکه یکی از کارکردهای قبلی آنها، توسعه دانش مداری و گفتوگومحوری بود.
پرسه زنی در پاساژها، خرید ویترینی امری که امروزه از آن با عنوان «دور-دور» یاد میشود، برجستگی بیشتری پیداکردهاند، مراکز بزرگ خرید هم امروزه مکانی برای تجمع جوانان و نوجوانان هستند، تجمع سه سال پیش جوانان در مرکز خرید بزرگ کوروش یکی از همین موارد است.
وی بیان کرد: نکته جالبتوجه تغییر کارکرد این فضاها از گفتوگومحوری به سمت مصرف متظاهرانه، البته گفتوگوی انسان ایرانی بیشتر با امری بهعنوان «گپ و گفت» شناخته میشود تا گفتوگوی عقلانیت محور موردنظر هابرماس؛ در گپ و گفت، عقلانیت لزوماً حکمفرما نیست، درواقع گپوگفت همین گفتگوهای ایرانیان در شبنشینیهاست؛ انسان ایرانی در این دورهمیها بیشتر گپوگفت میکند تا گفتوشنود.
فضاهای مدرن بستری برای ابراز هویت
خانمحمدی تصریح کرد: به گفته یکی از فیلسوفان اخلاق کشور که اتفاقاً بسیار خوشفکر و پرکار هستند، جناب دکتر شیرزاد پیک حرفه، مفهومی دارند با عنوان «فلسفه پاپ کافهای».
ایشان عقیده دارند که وضعیت علوم انسانی کشور، عامهپسند شده که یکی از بسترهای این رخداد، همین کافهها هستند.
درواقع بهطورکلی میتوان گفت که اگر با رویکرد گفتوگومحوری و دانش مداری به فضای کافهها و کافه نشینی نگاه کنیم امروزه کژکارکرد این کافهها بر کارکرد آنها پیشی گرفته.
کارکرد عقلانیت بخشی جای خود را به تظاهر و خودنمایی داده است.
وضعیت علوم انسانی کشور، عامهپسند شده که یکی از بسترهای این رخداد، همین کافهها هستند
خانمحمدی ورود جوانان به این فضاها را صرفاً برای وقتگذرانی ندانست و افزود: اتفاقاً وقتگذرانی یکی از عوامل کماهمیت در این زمینه است.
در دنیای امروز، هویت، بهشدت با مصرف گرهخورده، درواقع با مصرف کالاها و حتی مکانها، افراد ابراز هویت میکنند، کافهها و تقریباً همه فضاهای مدرن، تبدیل به بستری برای ابراز هویت شدهاند، البته نقش ساختارها را در این زمینه نباید نادیده گرفت، چه ساختارهای کلان سیاسی و چه ساختارهای جنسیتی، سنی و فرهنگی.
افراد در چارچوب امکاناتی که فراهم است دست به انتخاب میزنند اما این انتخاب کاملاً آزادانه نیست، بلکه محدود و زمینه مند است.
وی تأکید کرد: برای فهم بهتر تجربه کافه نشینی جوانان و تفسیر ذهنیشان، باید تفاوتهای نسلی نسل جدید با نسلهای پیشین رو از یاد نبرد.
اینکه بین نسلها تفاوت ارزشی وجود داشته باشد، الزاماً امری منفی نیست، ولی زمانی که این تفاوت عمیق و عمیقتر میشود کمکم وارد وادی گسست نسلی و حتی در مواردی تضاد نسلی میشود.
در همین حوزه تجربههای کافه نشینی، اگر با نگاه گذشته به این موضوع نگاه کنیم، شاید تماماً کافه نشینی جوانان امروز را امری ناپسند در نظر بگیریم.
ولی اگر با نگرش همدلانه و از نگاه خود این افراد به تجربه هاشان نگاه کنیم، اتفاقاً دریچههای جدیدی برای فهم آنها به دست خواهیم آورد.
کافیشاپها؛ از بحث در مسائل اقتصادی تا سرگرمی و وعدههای عاطفی در کافهها
علی حسن توفیقیان فر در این رابطه نیز اظهار میکند : ارتباط، مبنای شکلگیری زندگی اجتماعی است که در طول فرایند ارتباطی اندیشهها، باورها، عقاید، کنشها و...
افراد شرکتکننده در جریان ارتباط، در تعامل قرار میگیرد.
یکی از بسترها و مکانهایی که امکان شکلگیری ارتباط را فراهم میکند کافهها و کافیشاپها هستند.
در گذشته حیاط خانه یا اطراف کرسی بستری برای دورهمیها بود، امروزه کافهها این نقش را فراهم میسازند
وی گفت: اگر در زمانهای گذشته حیاط خانه یا اطراف کرسی و...
بستری برای دورهمیهای شبانه و عصرگاهی برای همنشینی افراد با همدیگر بوده، امروزه کافهها و کافیشاپها این نقش را برای بسیاری از دورهمیها فراهم میسازند.
پژوهشگر اجتماعی و مدرس دانشگاه افزود: ازآنجاکه کافهها و کافیشاپها بستری برای تولید و بازتولید بسیاری از الگوها و خردهفرهنگها در جامعه هستند و طبق مطالعات انجامشده در ایران بیشترین افراد کافه رو از قشر جوانان و نوجوانان هستند که از سرمایههای مهم جامعه محسوب میشوند، بنابراین کافهها و کافیشاپها و افراد کافه رو میتواند بخش مهمی از پژوهشهای جامعهشناسی و روانشناسی را به خود اختصاص دهد و البته پژوهشهای اندکی در این حیطه انجامشده است.
توفیقیان فر ادامه داد: به نظر میرسد در شکلگیری ارتباط در کافهها و کافیشاپها، افرادی که پیشزمینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مشترکی دارند تفاهم بیشتری درباره مسائل مختلف دارند.
در سالهای اخیر بخش مهمی از تعاملات، دغدغهها و مسائل موردبحث در کافهها و کافیشاپها در خصوص مسائل اقتصادی بوده است
پژوهشگر اجتماعی و مدرس دانشگاه تصریح کرد: یافتههای پژوهشی نشان داده است که در سالهای اخیر بخش مهمی از تعاملات، دغدغهها و مسائل موردبحث در کافهها و کافیشاپها در خصوص مسائل اقتصادی بوده است و بعد از گفتوگوها و تعاملات اقتصادی، سرگرمی و تفریح و وعدههای عاطفی دلیلی برای شکلگیری این ارتباطات در کافهها و کافیشاپها محسوب میشود.
بنابراین ازآنجاکه همه تعاملات و کنشهای افراد کافه را زیر چتر بزرگ فرهنگ قرار میگیرند، لازم است متولیان، تدابیر ویژهای برای افراد کافه رو در جهت تعالی فرهنگی آنان در این مکانهای تفریحی، فرهنگی بیندیشند.
محمدناصر پاکنژاد یکی دیگر از جامعه شناسان در این زمینه در گفتوگو با خبرگزاری فارس اظهار کرد: هماکنون با یک تهی شدگی روبرو هستیم که باید به فکر تغییر ذائقه برای داشتن آیندهای بهتر باوجود جوانانی پر از نشاط و انگیزه برای ساختن همین آینده باشیم.
یک حس دروغین؛ گذران اوقات فراغت در مکانی با طراحی غربی و وارداتی
وی ادامه داد: نگرانی ما از اینجاست که قهوهخانههای روباز با حوض آب و جوی آب و فضای پاک و دلانگیز که برای رفع خستگی اهل کسبه و بازار و علم و دانش بود هماکنون جای خود را به یک مکان با طراحی غربی و وارداتی از کشورهای اروپایی به نام کافه داده و در یک فضای بیروح و به تعبیری با یک حس دروغین گذران اوقات فراغت دارد که تنها پذیرای قشر خاصی از جوانان میباشد، داده است.
کارشناس جامعهشناسی ابراز داشت: بسیاری از نویسندگان در تحقیقات و بررسیهای خود با تبدیل این موضوع به یک مسئله گفتهاند و برای برونرفت از این مشکل میتوان با بومیسازی این فضا به اهداف خود به شکل جدیدتری رسید اما آنچه قابلمشاهده است تاکنون چنین اتفاقی رخ نداده است.
وی تصریح کرد: محققان بیان میکنند که هرچند الگوی جدید وارادتی در رابطه با قهوهخانهها، رفتاری تقلیدی بود و در قالب کلیت فرآیند گرایش به غرب در آن روزها جای میگرفت، ولی میتوان این فرض را نیز نزدیک بهواقع تصور کرد اگر بخشی از فرهنگ سنتی گذشته یعنی گرایش به زندگی اجتماعی، گفتوگو، تحکیم و توسعه روابط، بهمثابه توشهای فرهنگی که جوهر قهوهخانهنشینی بود، در ناخودآگاه جمعی روشنفکران و هنرمندان ایرانی تأثیر گذاشته باشد، آنگاه این وضعیت میتوانست بخشی از علت تداوم تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی چنین مکانهایی را تا امروز بهتر توضیح دهد.
«کافیشاپها» کارکرد محلی برای تبادل افکار، نظرات و عقاید درباره موضوعات فرهنگی و اجتماعی را ندارند.
پاکنژاد ابراز کرد: تاریخچه پیدایش محلهای عمومی که مردم در آنها به تبادل افکار، نظرات و عقایدشان درباره موضوعات فرهنگی و اجتماعی بپردازند، خواه در شکل سنتی قهوهخانه یا شکل مدرن کافه، ازنظر تداوم تاریخی کارکردهای یک نقش در ناخودآگاه جمعی مردم یک جامعه میتواند موردتوجه قرار گیرد و حتی در کافههای امروزی یا بهاصطلاح نادقیق همان «کافیشاپها» نیز امتداد یابد، اما هنوز پرسشهای بسیاری قابلطرح کردن است کافههای امروزی تا آنجایی ما اطلاع داریم دیگر چنین کارکردهایی را ندارند.
هرچند میتوان در پایان گفت باوجود روشنفکران و دیگری مهم یا نام جدیدی به اسم سلبریتی ها یا الگوهای نسل جوان که به شغلهای متفاوتی همچون رستورانداری و کافهداری میپردازند و تابلوهای راهنمایی برای سبک زندگی جوانان این کشورند، با گسترش ارتباطات و تکنولوژیهای ارتباطی، استعداد و امکانات گسترده و متنوعی در کافههای امروزی از تاثیرگذاریهای فرهنگی را ایجاد کرد؛ فعالیتهایی همچون گپوگفتهای فرهنگی، امکان مطالعه، تماشای نمایش یا اجراهای کوتاه هنری، نمایش ویدئو آرت، نمایش آثار هنرهای تجسمی بهویژه با زبان نو بر دیوار بسیاری از این مکانها و بالاخره مکانی آرام برای مرور خود، ایدههای کاری و...
همه، امکانات جدیدی هستند که در کافههای امروزی قابلدستیابیاند و برافزایش کمی و کیفی فرهنگ و هنر و نیز اقتصاد هنر که در جامعه ما بحث نوپایی است، تأثیرگذار باشند؛ باید بتوانیم، برنامهها، اهداف، آرمانها و الگوهای جذابتر و برتری نسبت به آنچه در ذهن مشتریان این مکانها است ارائه کنیم و توجه آنها را به خود جلب کنیم تنها در این صورت است که نسل آینده از بیراهه نجات پیدا خواهد کرد و بهجای پرداختن به لذات آنی و زودگذر به لذتهای و تبعات مثبت و سالم فکر خواهد کرد و درنتیجه برسیم به فرد سالم و پویا با تفریحات سالم و پویا که نقطه دستیابی ما به جامعه سالم یعنی زندگی راحتتر و ایمنتر است.
انتهای پیام/ز