برگزاری عزادارای دانشگاهیان در دومین شب محرم در دانشگاه شریف
مراسم عزاداری دانشگاهیان و مردم در دومین شب محرم، در مسجد دانشگاه شریف برگزار شد.

به گزارش خبرنگار تشکل های دانشگاهی خبرگزاری فارس، مراسم عزاداری دانشگاهیان و مردم در دومین شب محرم، در مسجد دانشگاه شریف برگزار شد.
در این مراسم که با مداحی حاج محمد رستمی همراه بود،حجتالاسلام قاسمیان مدیر حوزه علمیه مشکات به بیان سخنرانی پرداخت.
متن کامل سخنرانی حجتالاسلام قاسمیان در ادامه آمده است:
* گناه ملی
خیلی از ما بالاخره نفهمیدهایم که: دین فردی است یا جمعی؟
دین آمد تا جامعه بشری را اصلاح کند یا دین آمد تا عبادات و اخلاق فردی را سروسامان بخشد؟
واقعیت این است که دین هم فردی است و هم جمعی!
فردی است چون هریک از ما فرد فرد هستیم و مسئول اعمال خود.
جمعی است چون ما افراد، در پیوند و ولایت جمع هستیم.
در سخنان قبلی، صحبت از تنها نصیحت خدا به بندگانش بود که فرمود: «برای خدا بهصورت فردی و جمعی قیام کنید؛ سپس تفکرکنید.»[1] نکته ای ناب اینجاست: بر خلاف تصور ما، که اندیشه را مقدمه حرکت میدانیم، قرآن کریم قیام را بر اندیشه مقدم میکند.
گویا اندیشه انسان تا وقتی انسان حرکت نکند، درست کار نمیکند.
* ما همه سوار یک قطاریم!
در کتاب اصول کافی روایتی داریم از امام باقر(ع) که خداوند متعال فرمود:«لأعذّبنّ کلّ رعیّة فی الاسلام دانت بولایه کل امام جائر لیس من اللّه و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة».
مضمون حدیث این است: اگر سررشتهی نظام یک جامعه به دست انسانهای فاسد و ناباب و ستمگر و منحرف باشد، حرکات مؤمنانهی افرادی که در این جامعه هستند، به جائی نمیرسد؛ و اگر در آنچنان جامعهای کسانی تسلیم باشند و از آن ستمگران اطاعت کنند، خدا آنها را هم عذاب میکند.
البته در همین حدیث، عکسش هم هست: «و لأعفونّ عن کلّ رعیّة فی الاسلام دانت بولایه کل امام عادل من اللّه و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئه» [2]میفرماید: هر مردمی که در اسلام ولایت جامعه را به دست امامی عادل از سوی خدا بسپارند میبخشم، هرچند در اعمال خودشان ظالم و بدکار باشند.
فرض کنید یک قطار با سرعت 100 کیلومتر بر ساعت میرود.
مسافری در راهروی قطار با سرعت 4 کیلومتر بر ساعت، در خلاف جهت حرکت قطار قدم میزند.
نتیجه چیست؟
مسافر با سرعت 96 کیلومتر بر ساعت، در جهت حرکت قطار حرکت کرده است.
اعمال خوب ما در جامعه فاسد یا اعمال بد ما در جامعه نیکو به همین شکل است.
آن فضای مسلط بر جامعه را همگی تنفس میکنیم و بر ما اثر دارد.
* قدم به قدم با مردم
پس از تشکیل حکومت اسلام در مدینه، پیامبر در امور مختلف مردم را شریک میکردند و حتی با قدم اشتباه آنها قدم برمیداشتند.
ایشان در «احد» برای دفاع از مدینه، از مسلمانان مشورت گرفتند و با وجود اینکه با گروهی موافق بودند که جنگیدن در داخل مدینه را درست میدانستند، نظر گروه دوم را پذیرفتند.
با شکست مسلمانان در جنگ احد، عدهای آن را به پای «مشورت نظامی» که حضرت از اصحاب گرفته بودند، نوشتند و گفتند از این به بعد هرچه پیامبر گفت همان را انجام دهیم.
وحی آمد که: و شاورهم فی الامر و پیامبر عزیز اسلام را به ادامهی همین مسیر تشویق کرد.
* ائمه کودتا نمیکنند!
در جریان غصب خلافت، پس از بینتیجه بودن تلاش امیرالمومنین(ع) برای پای کار آوردن خواص، معلوم شد که تودهی مردم را نیز فعلا نمیتوان به صحنه آورد.
لذا حضرت برای حفظ اسلام، خود را به دیگران تحمیل نکردند، تا آنکه خود مردم فهمیدند که باید امیرالمؤمنین را هر جوری شده به حاکمیت برگردانند.
در جریان قتل عثمان، علی(ع) تمامقد، مردم را به آرامش دعوت میکنند.
«در زیارتى از زیارتهاى امام حسین (علیهالسّلام) که در روز اربعین خوانده مىشود، جملهاى بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة».
فلسفهى فداکارى حسین بن على (علیهالسّلام) در این جمله گنجانده شده است.
زایر به خداى متعال عرض مىکند که این بندهى تو این حسین تو خون خود را نثار کرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد.
«و حیرة الضّلالة»؛ مردم را از سرگردانى و حیرتى که در گمراهى است، نجات بدهد.
ببینید، این جمله چقدر پُرمغز و داراى چه مفهوم مترقى و پیشرفتهاى است.
کار ائمه همین است
* گناه من یا گناه ما؟
«یک ملت گاهى سالهاى متمادى در مقابل منکر و ظلمى سکوت مىکند و هیچ عکسالعملى از خود نشان نمىدهد؛ این هم یک گناه است؛ شاید گناه دشوارترى هم باشد؛ این همان «انّ الله لا یغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بانفسهم» است؛ این همان گناهى است که نعمتهاى بزرگ را زایل مىکند؛ این همان گناهى است که بلاهاى سخت را بر سر جماعتها و ملتهاى گنهکار مسلط مىکند.
ملتى که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگى مثل شیخ فضل الله نورى را بالاى دار بکشند و دم نزدند؛ دیدند که او را بااینکه جزو بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم اینکه با جریان انگلیسى و غربگراى مشروطیت همراهى نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند- پنجاه سال بعد چوبش را خوردند: در همین شهر تهران مجلس مؤسسانى تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضا شاه را تصویب کردند.
آنها یک عده آدم خاص نبودند؛ این یک گناه ملى و عمومى بود.
«و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»؛ گاهى مجازات فقط شامل افرادى که مرتکب گناهى شدند، نمىشود؛ مجازات عمومى است؛ چون حرکت عمومى بوده؛ و لو همهى افراد در آن شرکت مستقیم نداشتند.
همین ملت آن روزى که به خیابانها آمدند و سینهشان را مقابل تانکهاى محمد رضا پهلوى سپر کردند و از مرگ نترسیدند؛ یعنى تحمل و صبر و سکوت گناهآلود پنجاهساله را تغییر دادند، خداى متعال پاداش آنها را داد؛ حکومت ظلم ساقط شد، حکومت مردمى سر کار آمد؛ وابستگى ننگآلود سیاسى از بین رفت، حرکت استقلال آغاز شد.»[3]
خداى تبارک و تعالى تغییر نمىدهد، مگر اینکه ما خودمان تغییر بدهیم خودمان را.
[1] سوره مبارکه رعد آیه 11
[2] کافی / کتاب الحجه / باب فی من دان الله عز و جل بغیر امام من الله / ح4
[3].
بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 08/ 08/ 1384
انتهای پیام/