کادوی عروسی شهید انقلاب به خواهرش
دهه فجر انقلاب اسلامی یادآور روزهای انقلاب است؛ روزهایی پر از سختی و رشادت که مردم یک صدا و هم دل فریاد آزادی خواهی سر دادند.

دهه فجر انقلاب اسلامی یادآور روزهای انقلاب است؛ روزهایی پر از سختی و رشادت که مردم یک صدا و هم دل فریاد آزادی خواهی سر دادند.
اگر صفحههای کتاب انقلاب را ورق بزنیم، بی شک با نامهایی رو به رو میشویم که در بطن انقلاب با گذشتن از خود و فدا کردن جانشان برای به ثمر رساندن درخت انقلاب نام خود را جاودان کردند.
همدان نیز در شروع حرکات انقلابی ید طولا دارد و یکی از مراکز شروع اعتراضات علیه رژیم طاغوت بوده و شهیدان بسیاری را تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.
جوانانی که هرچه داشتند در طبق اخلاص قرار داده و با خدای خود معامله کردند و تا پای جان از نهضت اسلامی انقلاب دفاع کردند.
بهگزارش ایسنا، مصطفی بهرامی پانزده بهمن سال ۱۳۳۴ در همدان به دنیا آمد.
دوران ابتدایی را در دبستان «ششم بهمن» و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان «ابن سینا» گذراند.
بعد از اخذ مدرک دیپلم، به لحاظ برخورداری از هوش و ذکاوت بالا، در رشته پزشکی دانشگاه شیراز پذیرفته شد اما به دلیل جو غیر اسلامی دانشگاه شیراز در آن دوران، پس از یک سال ترک تحصیل کرد و به همدان بازگشت.
با تلاش مجدد و پس از یکسال وقفه، در رشته ریاضی دانشکده ریاضی و علوم، دانشگاه تهران پذیرفته و مشغول به تحصیل شد.
مصطفی که مطالعات عمیق خود برای شناسایی ماهیت دروغین حکومت پهلوی را از دوران دبیرستان آغاز کرده بود و فعالیتهایی در این زمینه داشت، به اقدامات خود گسترش داد و دانشگاه تهران را به یکی از حوزههای فعالیتهای انقلابی خود تبدیل کرد.
با اوجگیری درگیریهای انقلابی در نیمه دوم سال ۱۳۵۷، دانشگاه را رها کرد و به همدان آمد تا در کنار دوستان و هم قطاران خود، موج انقلاب در همدان را تقویت کند.
به وسیله رابطی که در اقامتگاه حضرت امام در پاریس داشت، ساعتها پای تلفن مینشست و متن اعلامیهها را گوش میکرد و مینوشت و یا صدای سخنرانیها را از طریق تلفن بر روی ضبط صوت ضبط میکرد و تکثیر و منتشر مینمود.
در جریان تشییع شهید مباشر کاشانی از مقابل بیمارستان اکباتان، به علت درگیری مردم با مأمورین، عوامل رژیم شروع به شلیک گاز اشکآور و تیرهای هوایی کردند که با اعتراض شدید مردم مواجه شد.
در این بین ضربهای با باتوم توسط یکی از نیروهای ساواک به سر مصطفی زده شد و دچار ضربه مغزی شد و به کما رفت.
بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان پهلوی منتقل و پس از پنج روز برای ادامه مداوا به بیمارستان شهرام تهران منتقل شد.
بیمارستان تحت کنترل شدید نظامیان بود و مصطفی را تحت معالجه و مراقبت قرار ندادند که سرانجام منجر به شهادت وی شد.
پیکر پاک مصطفی توسط دوستانش به همدان منتقل و در ۲۷ آذر ماه ۱۳۵۷ با حضور مردم و دانشجویان انقلابی تشییع شد.
آنچه میخوانیم بخشی از وصیت نامه شهید مصطفی بهرامی به خواهرش به عنوان کادوی عروسی است:
بنام خداوند کوبنده ستمگران و بنام خداوند مستضعفین
سلام و صد سلام به تو که این مزیت را بر من داری که دختر هستی و میتوانی در دامان خود مسلمان بپرورانی و نقش والای مادر را در جامعه بازی کنی.
پیش از شروع مطلب عرض کنم که در مملکت ما رسم براین است که هر وقت کسی عروسی میکند، هر کس از دوستان و آشنایان هدیهای به او میدهند و این رسم که فعلاً بدین صورت ارتجاعی و منحط و زشت در آمده و معیار محبت و نوع ارزش شده است (و چه بدبخت کسانیکه فکر میکنند هر کس شخص را بیشتر دوست داشته باشد به او هدیهای گرانبها تر میدهد).
البته این رسم تا آنجایی که من تحقیق کردم اساس آن بر این بوده که وقتی یک پسر و دختر جوان میخواستند زندگی مشترکی را آغاز کنند همه جمع میشوند و به اندازه یک زندگی کاملاً ساده برای آنها مهیا میکردند تا در ابتدای زندگی دچار مشکلات روزمره نشوند و بتوانند در کنار هم بر اساس استعداد خودشان یک خانواده تشکیل دهند و مرگ بر کسانی که این رسوم انقلابی و دیگر رسوم مانند آن را که در جامعه ما وجود داشت از بین بردند و آنها را وارونه نمودند و از آنها رسومی زشت برای استثمار و استعمار و استعمار مردم خدا ساختند.
خب بگذریم، خواستم بگویم این چند برگ کاغذ و این کلمات که بر روی آنها نوشته ام تنها هدیهای است که فعلاً میتوانم از جانب خودم به تو بدهم و بدان که آنها از درون قلب من و از روی یک دنیا مسئولیت و درد و رنج نوشته شده است.
به تک تک کلمات از اول تا آخر گوش فرا ده و بنا به دستور قرآن هر کدام که به نفع تو بود از آن پیروی کن و امید دارم و بسیار هم امیدوارم که به اندازه آن، مثلاً کباب پز یا پتوی مخمل و یا… چیزهای دیگر که فلان آقا یا خانم یا بستگان برای تو آوردهاند این نوشتهها را عزیز بداری و از این نامه هم مانند آنها نگهداری کن که یادگاری باشد از طرف من به تو و اگر خدا خواست و زنده بودم و زمینه مساعد بود و شرایط من و تو اجازه داد و توفیق حضور یافتم آنها را تکمیل خواهم کرد و اگر هم سرنوشت چنان شد که از میان شما رفتم و به دیار ابدی شتافتم همیشه بدان این نوشتهها تنها توشهای است که از طرف من برای سفر پر پیچ و تاب زندگی آینده تو تهیه شده و به تو داده ام، از آنها به نحو احسن استفاده کن تا بتوانی قدری بیشتر بر این مشکلات که در راه باید با آنها دست و پنجه نرم کنی پیروز شوی.
برای ساده شدن مطالب آنها را دسته بندی میکنم و چون وقت بسیار تنگ است بیشتر وارد جزئیات نمیشوم و فعلاً یک سری کلیات را به عرض شما میرسانم آنچه که به نظرم میرسد و درباره آنها حضور ذهن دارم کلاً به چند دسته تقسیم میشوند که عبارتند از:
۱ - امروزه بیگانگی نسل جوان و جدید مسلمان با قرآن و پیشوایان آن مبرمترین وظیفه مسلمان را به او نشان میدهد که یعنی قرآن را مطرح کردن و اندیشههای علی را آموختن و هر چه زودتر از بین بردن فاصله عمیق بین عمل و حرف مسلمان.
تنها راه نجات فرد و جامعه ما بازگشت به قرآن میباشد چنانکه خود حضرت محمد (ص) فرموده" آنگاه که انواع بلا و شدت مانند پارههای شب تاریک درهم آمیخت و شما را فرو پوشید به قرآن بچسبید و به آن پناه برید که قرآن راهنماست و به بهترین راه دلالت و هدایت میکند ".
آری راهی که دشمن برای ذلت ما انتخاب کرده است بهترین راه است که برای عزت خود انتخاب کنیم بازگشت درست از همان راه که او ما را برده است.
قرآن، این دریای بی کران و اقیانوس ژرفی که به راستی در میان ما هنوز ناشناخته است و اسرارش همچون اسرار اعماق دریاها در سینه نهفته است و خلاصه برنامههای برای تکامل یافتن فرد و جامعه در بر دارد و ما امروز به آن سخت نیازمندیم (توجه کن میگویم نیازمندیم) و نه اینکه اعتقاد داریم یا اینکه اعتقاد نداریم زیرا ما همه غالباً به قرآن اعتقاد داریم اما این اعتقاد بدون آگاهی است و همین اعتقاد بدون شناخت به ضرر ما تمام میشود، چون تمام انرژِی ما را میگیرد مثلاً علی و فاطمه و حسین و… را نمیشناسد این کتاب با کتاب شاهنامه چه فرقی دارد، نمی گویم قرآن بخوان و ثواب ببر نمی گویم قرآن بخوان تا برای مردگان رحمتی باشد نمی گویم قرآن بخوان تا صدایت خوب شود نمی گویم قرآن بخوان تا بار گناهانت پاک شود نمی گویم قرآن بخوان تا اینکه تظاهر به دینداری کنی و مردم را گول بزنی و… میگویم قرآن بخوان و خوب و با دقت به سخنان آن گوش فرا ده و بدون معنی از آن نگذر و بفهم و بگذار تا همان قرآن تو را به بهترین راه رهبری کند و در زندگی دنیا موفق و پیروز باشی و در آخرت هم جز رستگاران و در لذت ابدی بسر بری.
۲ - دومین مسئله که برای تو امری ضروری است و باید فوقالعاده به آن اهمیت دهی، آنست که به مناسبت ازدواج و ورود تو از یک محیط به محیط دیگر وظایف و حقوق و تکالیف تا زمانی برای تو پدید آمده که رعایت نکردن آنها موجب تصادمها، فسادها و بدبختیهایی خواهد شد.
بدان که زندگی مشترک بدون توافق و تفاهم و انجام وظایف متقابل امکان پذیر نیست و اگر بنا شود در اینجا هر کس جانب خود را بگیرد و بخواهد دیگری را تحت تسلط خود در آورد امر خانواده تباه و نسل ضایع خواهد شد.
بدان که در اسلام حقی بالاتر از حق شوهر نیست زن مسلمان باید برای شوهرش دوستی صمیم و پاک و مخلص باشد.
از شوهرش به همانگونه که هست استقبال کند و هیچ چیز را معادل او دوست نداشته باشد.
وسایل آرامش و راحت شوهر را فراهم کند.
بدان نیروی اخلاقی و روحانی در یک زن بیشتر شوهر را جلب میکند تا جمال و زیبایی او.
زن مسلمان شوهرش را از نگرانیهایی که او در روز با آنها مواجه بوده نجات بخشیده و تسکینش میدهد و… زن مسلمان در برابر شوهر متواضع و فروتن میباشد.
زن مسلمان در آرایش و خود آرایی به تناسب زمان گام برمیدارد، بدان گونه که شوهرش جز به او رضا نمیدهد و غیر او را نمیخواهد.
زن مسلمان در تمام موارد زندگی چه در داخل خانواده و چه در خارج یار و کمک کار شوهرش میباشد.
زن مسلمان با زبان طعنه و کنایه (که عملی بسیار زشت است) هیچوقت شوهر خود را نمیآزارد.
زن مسلمان در جنبه صرف مال و امور اقتصادی خانواده راه اعتدال را پیش میگیرد و در این امر با شوهر مدارا میکند و هیچوقت او را بر امری که قدرت آن را ندارد وادار نمینماید و او را شرمسار نمیکند، در روایات اسلامی پر خرجی زن در خانواده امری شوم و ناپسند شمرده شده است، زنی که هر روز به بهانه طلا و جواهر و… همسر را آزرده کند خانه را به نکبت کشانده بدان پیامبر بزرگ اسلام فرمود مردان را دو چیز هلاک میکند یکی جمع مال و یکی ترک دانش و زنان را هم دو چیز هلاک میکند یکی درخواست طلا و یکی درخواست لباس.
زن مسلمان باید در مقابل شوهر صبور و آرام باشد و هیچوقت شوهر را سوال پیچ نمیکند و با او به جنگ بر نمیخیزد تا از کارهای او سر در بیاورد که مثلاً او در کجا بوده و با که بوده است.
از مهمترین کارهای زن مسلمان اطاعت عاقلانه از شوهر، جلب رضای او و کسب اجازه از او حتی در اعمال مشروع میباشد..
در این قسمت بسیار بسیار چیزهای دیگری وجود دارد که وقت بازگو کردن یکایک آنها نیست و خودت باید ضمن تجربه و عمل آنها را یاد بگیری و انشاءالله در آینده به ما هم یاد بدهی.
انتهای پیام
دبیر: زهرا حبیب پور