گزارشی از جهاد یکنفره؛ ما صاحب کارهای بیصاحبیم
طلبه-دانشجوی اصفهانی که خود را «صاحب کارهای بیصاحب» بودن میداند، از اعتماد یک میلیارد تومانی مردم برخلاف همه سمپاشیها علیه روحانیت و پادشاهی سیل در کنار بعضی از محرومیتها میگوید.

مجله فارس پلاس اصفهان؛ محمدحسین کیانی: دهم مردادماه بود که 42 نفر از نیروهای مردمی جهادی با رهبر انقلاب دیدار و مسائل و مشکلاتشان را به ایشان منتقل کردند که رهبر انقلاب در پاسخ ضمن تقدیر از این جوانان مؤمن انقلابی فرمودند: «هرچه ممکن است تلاش کنید و پیش بروید.
هرچه ممکن است فکر کنید و این فکر را به مرحله عمل در بیاورید».
ایران، اصفهان را در قلب خود کشیده است و مثل خیلی از استانهای دیگر وظیفه پمپاژ نیروها و استعدادها به کل کشور را برحسب توانش بر عهده دارد و حتما بسیار شنیدهاید که در مواقع مختلف حوادث برخی استانها را معین استانهای مختلف کردهاند؛ وظیفه این استانها تنها تأمین نیرو و امکانات نیست همان طور که رهبر انقلاب به مقوله امید در جامعه نگاه ویژهای دارند، تزریق امید به سایر نقاط ایران هم از وظایف استانهای معین است.
مطلبی که رهبر انقلاب اسلامی در تأیید حرکتهای انقلابی و ضرورت گفتمانسازی اینگونه فعالیتها در دیدار با گروههای جهادی دربارهاش گفتند: بگذارید ما مجموعه عظیمی از نسل انقلاب اسلامی را در کشورمان شاهد باشیم که از لحاظ سطح فهم، مسائل مدیریتی، خدمترسانی، ایجاد عدالت و قیام به قسط، به جایی رسیده باشد که ذهنهای معمولی بشر به آنجا نرسیده و باید از او الگو بگیرند؛ گفتمان حرکت جهادی، شماها را به وجود آورده.
ما بایستی کاری کنیم که این گفتمان به یک گفتمان عمومی تبدیل شود؛ عدهای هستند که محرومیت زندگی و جسمانی ندارند اما از خدمت به محرومان محرومند.
به آنها هم خدمت کنید.
بعد از آن که در سیل اخیر اصفهان، معین استان خوزستان شد، سیل مهربانی اصفهانیها به سمت خوزستان گسیل یافت و بازهم این سرداران بسیجی و دلیر اصفهانی بودند که سهمی در هدایت و راهبری یک جنگ دیگر در خطه خوزستان داشتند.
طلبه-دانشجویی که با سیل منسجمتر کار جهادی را ادامه داد
احمد مقیمی طلبه-دانشجویی است که کار جهادی را نه از حالا ولی با سیل منسجمتر آغاز کرد و به پشتوانه رجوعات مردمی تصمیم گرفت علاوه بر هدایت نذورات مردم، خودش و همقطارانش هم جهادی وارد میدان شوند.
مقیمی: از آنجایی که به جای مدیریت بحران، بحران مدیریت داریم ما وارد عمل شدیم.
خودش ماجرا را اینگونه آغاز میکند: قصه از آنجایی شروع شد که در ابتدای سال 98 مردم با سیل مواجه شدند و از آن جایی که به جای مدیریت بحران، بحران مدیریت داریم و دیدیدم مردم باید مجدد به میدان بیایند، از همین رو تصمیم گرفتیم که وارد میدان شویم.
در کلام اول هم این مساله تصدیق شد که مگر میتوان اصفهانی بود و شوخطبع نبود، مقیمی از همان ابتدا روایتش را با شوخی و مزاح آغاز کرد و در ادامه از تجهیز بیش از 600 طلبه و دانشجو برای اعزام به منطقه خبر داد.
گفتم با پائین رفتن آب مشکلات مردم بالا میآید
مقیمی حوادث روزهایی که همه از سیل میگفتند، را این طور روایت میکند: گفتم همزمان که آب پائین میرود مشکلات این افراد بالا میآید و داستان شبیه به افراد مصیبت زده است که تا چهلم دور آنها شلوغ است و پس از چهلم و رفتن آشنایان، تازه مصیبت به مصیبتزده نمود پیدا میکند.
ادای دین به مردمی که 8 سال خط مقدم جنگ بودند، اولویت اصلی برای انتخاب خوزستان بود.
از همین رو بود که قرارگاه «یا معین» را تاسیس کرد و بعد از گذشت 40 روز برخلاف خیلیها، سیلزدهها را فراموش نکرد و همزمان با شروع ماه مبارک رمضان فاز دوم کارشان را آغاز کردند.
این که چرا خوزستان را از بین استانهای سیلزده انتخاب کردند دلایل زیادی داشته ولی به گفته خودش ادای دین به مردمی که 8 سال خط مقدم جنگ بودند، برایشان اولویت بیشتری داشت.
یک ده آباد بهتر از 100 شهر ویران است
از آنجایی که حوزه علیه خوزستان، شوش را محور تبلیغی طلاب اصفهانی قرار داده بود، مقیمی و دوستانش هم همانجا ماندگار شدند.
وی معتقد است یک ده آباد بهتر از 100 شهر ویران است، پس تصمیم گرفت خدمات محرومیتزدایی با تمرکز توأمان باشد، به شکلیکه بعد از گذشت یکسال کارنامه قابل قبولی اول برای خدا و سپس مردم و وجدان خودشان داشته باشند که بتوانند بعد از گذشت یکسال آن را ارائه کنند.
مقیمی در وصف مناطق سیل زده شوش میگوید: اوضاع محرومیت در برخی از این روستاها به قدری بالا بود که خسارات سیل پیش محرومیت آنها حکم پادشاه داشت برخی از این افراد میگفتند خدا را شکر که سیل آمد تا سری هم به ما زده شود.
او همچنین نقش میزبانی حوزه علمیه شوش را در دوام آوردن آنها در این منطقه اثرگذار میداند و از برنامههای فرهنگی و اجتماعی که در منطقه انجام دادهاند میگوید؛ از کارهای طلبگی گرفته تا برگزاری جشن تکلیف برای دختران و پسران روستایی و کلاس برای نوجوانان و یا از 10 هزار پرس غذایی که در ماه مبارک رمضان طبخ و میان روستائیان توزیع کردند.
نمونه گزارشی از فعالیتهای قرارگاه «یامعین»
هماهنگی سایر گروههای جهادی با قرارگاه «یا معین»
در کنار آنها گروه پزشکی منجی هم در منطقه با پزشکان و پرستاران اصفهانی حضور پیدا میکنند که علاوه بر ویزیت روستا به روستا، داروهای مورد نیاز را هم به بیماران میدهند؛ همچنین در صورت تشخیص بیماری خاص فرد را به مرکز خوزستان یا اصفهان و یا تهران منتقل میکنند که اینجا هم وظیفه پشتیبانی برخی از این بیماران با همین تیم قرارگاه یا معین است.
هر روستایی که یک طلبه فعال داشته، مشکلات زیرساختی کمتری دارد و دین و دنیا روسائیانش آبادتر است.
گروههای جهادی دیگر هم با قرارگاه آنها هماهنگ میکنند و به عنوان مثال میگوید: گروه جهادی جواد الائمه با ما هماهنگ شدند و از ماه مبارک رمضان تاکنون خانه به خانه تعمیر کولر، روشنایی و یخچال را انجام میدهند که در این مسیر پشتیبانی از سوی ما صورت میگیرد و کار و اجرا با خود محلیها صورت میگیرد تا گردش مالی بین خود اهالی داشته باشد.
دین و دنیای آباد روستائیان با طلبههای فعال
در ادامه از تصمیمش برای ساخت یا بازسازی 14 مسجد و حسینیه در منطقه خبر میدهد و به موضوع جالبی اشاره میکند که مورد تائید هم مردم، هم مسؤولان و هم خودشان است؛ اینکه هر روستایی یک مسجد یا حسینیه خوب با یک طلبه خوب داشته است، بسیاری از مشکلات اساسی و زیرساختی روستایش هم حل شده و به عبارت دیگر دین و دنیا آن روستا باهم آباد شده است و هر روستایی هم که از این نعمت محروم بوده، مشکلات بیشتری دارد و از همین رو برای ساخت و بازسازی این 14 حسینیه و مسجد مصمم است.
مقیمی همچنین از سمپاشی صورت گرفته علیه طلبهها در ماجرای سیل میگوید و در لفافه به آیه «تعز من تشا و تزل من تشا» اشاراتی میکند.
البته علیرغم همه این سمپاشیهای صورت گرفته معتقد است همچنان معتبرترین و محترمترین افراد طلاب هستند؛ وی برای تصدیق حرفش میگوید: از ابتدای سیل تا کنون مردم به من طلبه که مسؤولیتی هم ندارم از نقدی و غیرنقدی بیش از یک میلیارد تومان اعتماد کردهاند.
اعتمادی که مسؤولیتش را سنگین میکند مخصوصا جایی که باید تمامی ملاحظات بانیانش را رعایت کرد و از همین رو برای هر اقدامش گزارشی را در صفحه شخصیاش منتشر میکند و میگوید به صورت خاص هم گزارشات را به بانیان خاص ارائه میدهم.
تا بود تفحص را برای شهدا به کار میبردند ولی در این مناطق تفحص خانواده شهدا انجام دادیم.
مقیمی در ادامه صحبتهایش بازهم گریزی به دغدغه انتخاب خوزستانش اشاره میکند و رفتن به سراغ خانواده شهدای محلی را یکی از اقداماتی میداند که به آن بسیار میبالد؛ خانواده شهدایی که اطلاعات زیادی از آنها در بنیاد شهید هم نبود و خودش عبارت تفحص خانواده شهدا را برای این موضوع به کار میبرد و میگوید: تا بود میگفتند تفحص خود شهدا ولی ما تفحص خانواده شهدا کردیم.
گزارشی از پیگیری وضعیت خانوادههای شهدای مناطق سیلزده شوش
روستاهایی که با سیل دیده شدند
روستاهایی که بسیاری از طلاب و حتی راهنمایان محلی هم خودشان به آنجا سر نزده بودند و دستآورد این سیل جمعآوری اطلاعات جامع و کامل این روستاهاست که بسیار هم اهمیت دارد و باید به دستان مسؤولان امر برسد تا در برنامهریزیهایشان توجه بیشتری به این اطلاعات داشته باشند، موضوعی که مقیمی میگوید باید درمورد آن همافزایی صورت گیرد.
این طلبه جهادی اصفهانی یکی از بزرگترین مشکلات روستائیان را از بین رفتن زمینهای کشاورزی میداند که صاحبان و کارگران آنها اکنون بیکار شدهاند؛ او میگوید: دولت گفته است خسارت آن را پرداخت میکند اما این که آیا دولت این کار را میکند یا نمیکند را نمیدانم ولی به هر حال اقدامی برای مالک زمین صورت میگیرد، با توجه به اینکه زمینها لجنزار شده است، تا به شرایط قبلی بازگردد ممکن است یکی دوسالی طول بکشد و از همین رو کارگرانی که روی زمینها فعال بودند در امرار معاش دچار مشکل شدهاند.
دولت باید پاسخگوی اعمال و رفتار خودش باشد و ماهم باید پاسخگویی اعمال و رفتار خودمان.
نظام امام و امت داریم نه نظام امام و دولت
او برخلاف خیلیها که فقط میل به غر زدن دارند، حل مشکلات را به گردن دولت نمیاندازد و معتقد است که نظام ما نظام امامت و امت است و نظام امامت و دولت نیست؛ میگوید: دولت باید پاسخ گوی اعمال و رفتار خودش باشد و ما هم باید پاسخ گویی اعمال و رفتار خودمان باشیم.
همین اعتقاد و دیدن توانایی خدمت به این مردم در خودشان عاملی شد تا ندای رهبر را لبیک بگویند و پای کار سیلزدهها بایستند و باتمام توان در راستای رفع محرومیت و مشکلات این خطه اقدام کنند؛ موضوع دیگری که آنها را در این گرمای طاقتفرسای همچنان نگه داشته دانستند این موضوع است که مشکلات این منطقه هنوز تمام نشده است و امید مردم آن مناطق هم فعلا به همین گروههای جهادی است.
این طلبه اصفهانی هم که به خوبی نقش خودش را در انقلاب اسلامی دیده است، میداند علاوه بر پمپاژ سیل مهربانی مردم به سمت مناطق سیلزده، وظیفه زنده نگه داشتن امید مردمانی را دارد که 8 سال خط مقدم جنگی نابرابر بودند؛ اینها معتقدند جا پای جای شهدا در مناطق عملیاتی جبهه و جنگ گذاشتهاند و طعم خدمت به مردم این خطه آنها را نمکگیر کرده است طوری که گرمای 50 درجهای هم بر این اراده اثری نمیگذارد.
صاحب کارهای بیصاحبیم و هرکسی صبح زودتر تماس بگیرد به دنبال کار او میرویم.
با اینکه خودش را معطل مسؤولان و بروکراسی اداری نمیکند ولی از آن گله دارد و میگوید حتی موردی بوده که عمر بروکراسی اداری به عمر مدیریت مسؤولان کفاف نداده و تا حصول نتیجه فرد مسؤول جابجا شده است؛ البته از مدیرانی هم که جهادی و بدون ترس از توبیخها کار را راه میاندازند تشکر میکند و مسؤولان و مردم محلی را با صفاتر از اهالی مرکز نشین میداند.
در پایان که خواستم خودش را معرفی کند، تعبیر زیبایی را به کار برد و گفت: احمد مقیمی هستم، طلبه و دانشجویی که در کنار آموختن اندکی هم میآموزاند؛ درباره شغلم هم اصطلاحی هست که میگوید «روزها هرکسی زودتر تماس بگیرد به دنبال کار او میرویم» و به عبارت دیگر «صاحب کار بی صاحبیم!»؛ اساس کارمان هم طلبگی است و عشق و علاقهام هم کار جهادی است و هرجایی که احساس کنیم بتوانیم کمک کنیم، حضور پیدا میکنم.
خلاصه این گفتوگو بدون تعارف و روایت تصویری این گزارش از جهاد یک نفره را اینجا ببینید:
انتهای پیام/63077/ص30/ر