نقل قول سعید بیابانکی از یوسفعلی میرشکاک در موضوع طنز!/ فیض: طنز را نباید آسان گرفت
دومین روز از اردوی آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی «آفتابگردانها» با حضور شاعران جوان و با موضوعاتی نظیر طنز و ساختارشکنی در شعر برگزار شد.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، سومین اردوی آموزشی از هفتمین دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی در شهر رامسر و اردوگاه شهدای هفتم تیر این شهر در حال برگزاری است که حدود ۶۰ آفتابگردان از شهرهای مختلف ایران گرد هم آمدهاند.
*برای آشنایی با طنز روز کتابهای مرحوم زرویی را بخوانید
سعید بیابانکی در دومین روز از اردوی دوره هفتم آفتابگردانها در رامسر در نشست شعر طنز «در حلقه رندان» با بیان اینکه «در حلقه رندان» عنوان اولین شب شعر طنز کشور است که با همت مرحوم زرویی نصرآباد در حوزه هنری پایه گذاری شد، اظهار کرد: این جلسه تا امروز ادامه دارد و امشب نیز قرار است در این جلسه در خصوص شعر طنز صحبت کنیم و به سؤالات شما پاسخ دهیم.
وی در ادامه در پاسخ به یکی از سؤالات مبنی بر اینکه «برای فضاسازی ذهنی در شعر طنز مطالعه چه کتابهایی را پیشنهاد میکنید؟» جواب داد: اگر میخواهید با طنز امروز آشنا شوید، شما را به خواندن کتابهای مرحوم زرویی توصیه میکنم.
کتاب «رفوزهها» مجموعه شعرهای طنز ایشان است که در قالبهای مختلف از جمله رباعی، دوبیتی، سپید نیمایی و...
سروده شده است.
شاعر کتاب «یلدا» ادامه داد: مضافاً اینکه در این کتاب در همه موضوعات شعر سروده شده و به نوعی دائرالمعارف کوچک منظوم طنز محسوب میشود.
بخش عمدهای از این کتاب در سالهای جوانی ایشان در ستون شعر نوی گل آقا چاپ شده است.
چنانکه یکی از مدلهای نوشتن و سرودن طنز نقیضهسازی است که طنزپرداز براساس یک اثر جدی موفق که همه با آن خاطره دارند اثرش را میسازد.
استاد زرویی در این کتاب خیلی از شعرهای نیمایی مشهور را نقیضه کرده است و اکثر طنزهایش درونمایۀ اجتماعی، سیاسی، اجتماعی و انتقادی دارد.
بیابانکی با اشاره به آثار بعدی استاد زرویی خاطرنشان کرد: «خاطرات حسنعلی خان مستوفی» عنوان دومین کتاب ایشان است که شامل خاطرات ساختگی پدر آقای زرویی است و در این کتاب به زبان طنز به آن پرداخته است.
کتاب «غلاغه به خونهش نرسید» نیز مجموعه داستانهای طنزی است که مثل داستانهای قدیمی آغاز میشود و موضوعات سیاسی، انتقادی، اجتماعی و...
دارد.
وی بیان کرد: کتاب «حدیث قند» نیز مجموعه مقالات پژوهشی استاد زرویی درباره طنز است که بسیار خواندنی و مفید است.
هم چنین کتاب «تذکرهالمقامات» به نوعی نقیضهای بر تذکرهالاولیا ست که موفق به چاپ کاغذی نشده است اما فایل آن در اینترنت موجود است و برای شروع در عرصه طنز خواندن این کتابها پیشنهاد میشود.
*شگردهای طنز را در آثار عبید زاکانی بجویید
ناصر فیض نیز در پاسخ به سؤال یکی از شاعران جوان مبنی بر اینکه «آیا طنزهای مطبوعات مرجع مناسبی برای طنزپردازان هستند؟»، گفت: طنز مطبوعات برای هیچ چیزی منبع نیست بلکه فقط برای تحلیل تاریخی یک دوره خوب است.
مطبوعات هیچ وقت جای مورد اطمینانی نیست.
اولین چیزی که روزنامهها ناگزیرند رعایت کنند، میزان درک مخاطب عام است چراکه میخواهند مخاطبان خود را از دست ندهد.
مسئول دفتر طنز حوزه هنری افزود: در روزنامه قرار نیست چیزی ماندگار شود و بسیاری از مطالب روزنامه، بعد از چند روز تاریخ مصرفش میگذرد.
بنابراین برای دانستن طنز روزگار باید همه آثار طنز را مطالعه کرد و نه فقط مطبوعات را.
مخصوصاً مطبوعات امروز که وابسته به جهتگیریهای سیاسی است.
وی با اشاره به لزوم مطالعه آثار مهم عرصه طنز ادبیات فارسی، تاکید کرد: چه بسیار شگردهای طنز که در آثار عبید زاکانی وجود دارد و حتی طنزپردازان غربی از آن تقلید کردهاند.
هیچ طنزپردازی در روزنامه شگردی استفاده نکرده است مگر اینکه مرحوم دهخدا در روزنامه سور اسرافیل از آن استفاده کرده باشد.
پیدا کردن طنز امروز در روزنامه مثل پیدا کردن شعر امروز در فرهنگسراهاست.
بیابانکی نیز در این خصوص افزود: محمدعلی علومی کتابی به نام «طنز درباره پهلوی» منتشر کرده است که تمام آثار طنز در مطبوعات دوره پهلوی دوم را غربال کرده و کارهای خوب آن را چاپ کرده است.
این کتاب نیز بسیار قابل استفاده است.
*کار طنز، نقد تاریخی و کار فکاهه نقد تقویمی است
بیابانکی در پاسخ به این سؤال که «در عصر استندآپ کمدی و شوهای تلویزیونی و...
شعرهای طنز چه جایگاهی دارند؟» اظهار کرد: در این نوع شوها صرفاً با اتفاقات روز شوخی میکنند و تاریخ مصرف آن طنزها حتی فردای آن روز منقضی میشود.
شعر طنز مسلماً جایگاه رفیعتری دارد چنانکه یوسفعلی میرشکاک میگوید «کار طنز نقد تاریخی و کار فکاهه نقد تقویمی است.»
این شاعر و منتقد عرصه طنز عنوان کرد: اگر میخواهید آثارتان یک بار مصرف نباشد از طنز تقویمی بپرهیزید.
اتفاقات روز به همان روز تعلق دارد و ماندگاری ندارد.
نمونه اعلای طنز تاریخی در دیوان حافظ وجود دارد چراکه حافظ از زبان و بلاغت استفاده کرده و با مفاهیمی طنز پردازی کرده است که همیشگی است.
این طنزهای رسانهای همیشه بوده و هست و بعضیهایش ماندگارند و بعضیهایش نیز موقتی است.
مثل آثار مهران مدیری که مفاهیم عام و کلی دارد و از ماندگاری بیشتری برخوردارند چراکه به مسائل ماندگاری و کلی چون حسادت و غیبت و تملق و...
پرداخته است در حالیکه سراغ مسائل سیاسی رفتن باعث موقتی شدن آثار طنز میشود.
فیض در پاسخ به سؤال «بیشترین آفتی که در شعر ظنز هست چیست؟» بیان کرد: خیلیها به اشتباه فکر می کنند که شعر طنز کار راحتی است با اینکه در طنز یک توانایی به شاعر اضافه میشود.
شاعر طنز در درجه اول باید شاعری باشد که زبان را بلد است و میخواهد شگرد و عنصر دیگری را وارد شعر کند.
قرار نیست سطح طنزپردازی پایین بیاید بلکه طنزپرداز، شاعری است که توانایی سرودن شعر طنز هم دارد.
شاعری که از بدیهیات شعر اطلاع ندارد، نباید وارد عرصه طنز شود.
خیلیها از سر ناتوانی وارد طنز میشوند و این معضل باعث خلق آثار ضعیف در حوزه طنز شده است.
وی خاطرنشان کرد: شعر طنز سرودن یک درجه هم نباید شاعر را از درجه شاعری پایین بیاورد بلکه باید به هویت شاعر بیفزاید.
شعرهای طنز اجتماعی حافظ خیلیهایش از شعرهای جدی او سطح بالاتری دارد بنابراین شاعر طنز باید احاطه کاملی به زبان داشته باشد و براساس آن احاطه وارد طنز شود.
اگر به این نکته توجه کنیم که توقع دیگران از شعر طنز بیشتر از شعر جدی است، آثاری خلق خواهیم کرد که یک سر و وگردن از اشعار جدی ما بهتر باشد.
مسئول دفتر طنز حوزه هنری ادامه داد: طنز را نباید آسان گرفت.
شعر طنز نباید لغزش عروضی و زبانی داشته باشد و از نظر فضاسازی و خیال و..
نباید در برابر شعر جدی چیزی کم داشته باشد بلکه باید هم تراز با شعر جدی سروده شود.
وی در خصوص نقیضه سازی اظهار کرد: اولین چیزی که در شعر نقیضه باید مورد توجه قرار گیرد، مشهور بودن اثری است که مورد نقیضه قرار گرفته است.
چرا که شعر نقیضه در مقام مقایسه با اثر اصلی پیدا میشود.
از طرف دیگر روح اثر مبدأ باید حفظ شود و باید فرض کرد اگر شاعر شعر اصلی میخواست شعر طنز بگوید چگونه میگفت نه اینکه نقیضه صرفاً در وزن و قافیه با شعر اصلی خود یکسان باشند.
فیض تصریح کرد: نقیضه باید همسطح نوشته اصلی باشد و تا پایان اثر باید مطابق اثر اصلی باشد و مخاطب بفهمد که نقیضهپرداز، کتاب اصلی را خوانده است.
هر وقت خواستید نقیضه اثری را بنویسید حداقل ده بار آن را با دقت بخوانید تا روح اثر اصلی را بشناسید.
برای مثال شاعری که میخواهد نقیضه شاهنامه را بنویسد باید شاهنامهای به زبان طنز با همان قوت و استواری خلق کند که فردوسی سروده است.
در پایان این نشست محمدرضا درخشانی، حسین مصیبی، مرتضی جهانی مقدم، سجاد بوستانی و حمید حمزهنژاد به شعرخوانی طنز پرداختند.
*راه ساختارشکنان شعر امروز به ناکجا میرسد
دومین کلاس شاعران جوان در اردوی رامسر، کلاسی با عنوان «ساختار شکنی، برای چه و تا کجا؟» با حضور محمدرضا وحیدزاده بود.
محمدرضا وحیدزاده در دومین روز از اردوی دوره هفتم آفتابگردانها در رامسر در کلاس «ساختارشکنی تا کجا و چگونه؟» با بیان اینکه ساختارشکنی دو معنا دارد اظهار داشت: ساختارشکنی در معنای تخصصی به عنوان یکی از نظریات ادبی و هنری سده اخیر است که یک مقطعی از تاریخ نقد و نظریه ادبی را شامل میشود.
این دوره از یک منظر در ادامۀ پساساختارگرایی و از منظر دیگر جزء پست مدرنیسم محسوب میشود.
این شاعر و منتقد ادبی در ادامه به خوانش چند شعر سپید از آثار پسامدرنیسم معاصر پرداخت و افزود: وقتی با این آثار روبرو میشویم معمولاً دو اتفاق میافتد.
یا مبهوتشان میشویم یا اینکه آنها را مورد تمسخر قرار میدهیم.
اما نگاه سومی هم وجود دارد که در مواجهه با این گونه اشعار این سؤال را مطرح میکند که چه شد شعر فارسی به این نقطه رسید.
وی گفت: در این نگاه سوم، سوالی که میپرسیم این است که چه میشود شاعری که بیست سال است دارد شعر میگوید و کتابهایش به چاپ چندم رسیده و زندگیاش را برای شعر گذاشته، به این گونه شعر سرودن میپردازد؟
چه میشود که این همه وقت میگذارد برای این کار و بعضی از مردم آنها را مورد استقبال قرار میدهد.
این اتفاقات یک شبه نیفتاده است و باید ریشههایی داشته باشد.
وحیدزاده با اشاره به اینکه همیشه چیستی شعر سؤال مهم بشر بوده است، تصریح کرد: شعر پدیده رازانگیزی است و هیچ کس نمیداند چه اتفاقی افتاده که یک احساس و اتفاق عجیبی درون شاعر ایجاد میشود.
از گذشته شاعر، آدم مهمی بوده و در عداد بزرگان دین و کاهنان به حساب میآمده است.
این منتقد ادبی عنوان کرد: یونانیها میگفتند که فرشتگان اخبار شاعرانه را به شاعر میرسانند و عرب جاهلی معتقد بود که شعر واردات جنهاست.
به همین دلیل وقتی مضمونی به ذهن دو شاعر میرسید میگفتند توارد رخ داده است.
یعنی یک جن یک مضمون را به دو شاعر ورد کرده است.
خیلی از فلاسفه هم سعی داشتند که این کلام مخیل را توضیح دهند اما به نظر واحدی نمیرسیدند.
وی بیان کرد: از دوران مدرن که با «کانت» شروع شد بشر به خیلی چیزها دست پیدا کرد و با خیلی از ابزارهای جدید کارهایش را پیش میبرد.
به همین دلیل زبان شناسان سعی داشتند از بقیۀ پدیدهها با ابزار تجربی رازگشایی کنند و به آنها نگاه تجربی داشته باشند.
در این راستا تلاش میکردند شعر نیز را با ابزار تجربی بررسی کنند و از این زمان به بعد نظریات جدیدی وارد عرصه ادبیات شد.
وحیدزاده خاطرنشان کرد: بعضیها منبع خلاقیت را ضمیر ناخودآگاه میدانستند و معتقد بودند با استفاده از خواب و هیپنوتیزم میتوان قوه خلاقیت را فعال کرد.
همزمان با طرح این بحثها نظریات سوسور نیز مطرح میشود.
او زبان شناس است و تا پیش از او زبان را به صورت سنتی و به اصلاح فقهاللغتی بررسی میکردند.
یعنی به ریشه کلمات میپرداختند.
اما او درصدد برآمد تا زبان شناسی را علمی کند و بعد از او در دیگر علوم انسانی اتفاق تازهای رخ داد.
شاعر کتاب «پیشواز» با بیان اینکه سوسور مدعی بود که میتوان درباره زبان آزمون و خطا و آن را با روش تجربی بررسی کرد، گفت: او درباره زبان چند نظریه مهم را مطرح میکند که از جمله آن نظریه «محور جانشینی و هم نشینی» است.
براساس این نظریه هر کلمهای در ساخت جمله با کلمات قبل و بعد خود ارتباط دارد که به این ارتباط، هم نشینی می گویند.
از سوی دیگر این کلمات با کلمات غائب دیگری نیز ارتباط دارد که به آن محور جانشینی میگویند.
از سوی دیگر با انتخاب هر کلمه دایره انتخاب کلمات تنگتر میشود.
وحیدزاده تصریح کرد: بعد از سوسور، لویی اشتروش هم از این نظریه بهره برد و به جای کلمهها، قصهها و اساطیر را ساختاربندی و برای هر یک پیوندهایی ایجاد کرد.
از این مرحله به بعد نظریههای ادبی زیربنای زبان شناختی پیدا میکنند.
با توضیح زبان پیش میروند و زبان شناسان پیچیدگیهای آن را بیشتر میشناسند.
پیشنهادات سوسور تأثیر شگرفی در نظریههای بعد از خود نیز گذاشت به طوری که براساس این نطریه سنت شکنیهای شاعران در زبان را توضیح میدهند.
وی با اشاره به اینکه از آن زمان به بعد با پیچیده شدن یافتههای نقد ادبی، نقد ادبی از خلاقیت ادبی پیشی میگیرد، توضیح داد: تا پیش از آن شاعران پیشرو بودند و با شیوههای جدید شاعری و کارهای خلاقانه شعر را به دورههای جدید میرساندند و نظریه پردازان کار آنها را بسط میدادند اما از این زمان به بعد منتقدان مستقل عمل کرده حتی برای شاعران خط و مشی مشخص میکنند.
حتی بعد از مدتی شاعرانی به وجود میآیند که برای معرفی این دیدگاهها شعر می گویند.
این منتقد ادبی ادامه داد: از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ با ساختارگرایانی مواجه هستیم که در ادامه فرمالیستها ظهور کرده و از روسیه ایجاد شده و به فرانسه میرسند.
بعد از آنها ساختارگرایی متن منسجمی پیدا میکند و ساختارشکنها به وجوه تمایز متنها میپردازند.
وی اظهار کرد: به نظر من انحراف مهم این است که شاعران براساس نظریه شروع به سرودن کنند و در اثر یک کشف علمی شعر گفته شود.
خیلی از نظریه پردازان متوجه سنت شکنی شدند اما هنجارآفرینی را ندیدند و صرفاً به ساختارشکنی پرداختند و اینها در ادامه ماجرا به این نتیجه رسیدند که اصالت با سنت شکنی است و معتقدند مخاطب است که ادامه متن را باید در ذهن خویش پیش ببرد و به این ترتیب بخش مهمی از مسئولیت شعر برعهده خواننده است.
وحیدزاده با بیان اینکه به اعتقاد ساختارشکنان بخشی از فرآیند تولید معنا در ذهن مخاطب رخ میدهد، گفت: براساس این نظریه هیچ مسئولیتی بر دوش مؤلف نیست و همۀ بار هنری را بر دوش مخاطب میاندازند در حالیکه همیشه در انتقال معنا بخشی از معنا از بین میرود و هیچ وقت صد درصد منتقل نمیشود.
پست مدرنها براساس همین نظریه معتقدند هیچ معنایی نمیتواند وجود داشته باشد و منکر انتقال هر نوع معنایی میشوند و حتی درصدد خلق متون بی معنا برمی آیند.
وی خاطرنشان کرد: اتفاقی که در چند سدۀ اخیر افتاده از این نوع است و به شکل وحشتناکی عالمان علوم بلاغی برای مباحث خود مثال آوردند.
از سوی دیگر نظریه پردازان و منتقدان به دیدگاههایی رسیدند که منفک از مسیر طبیعی شعر است و براساس نظریات خودشان ادبیات خلّاقه را پیش برده و برایش تعیین تکلیف کردهاند.
*بحران شعر مدرن، بحران مخاطب
شاعر کتاب «پیشواز» گفت: در سیر شعر نو در ایران بعد از اینکه «افسانه» نیما منتشر شد و شعر هنوز در سیر طبیعی شعر فارسی بود، شاملو اولین شعر سپیدش را گفت و از شعر چیزی کم و به آن چیزی اضافه کرد.
بعد از آن است که جریان موج نو را شاعرانی چون احمدرضا احمدی و بیژن الهی میآورند، به سراغ معنا زدایی میروند، برایش تئوری درست میکنند و بعد از آن سیر فرمالیستها شروع به کار میکند و تا امروز ادامه دارد.
در واقع شعر از موج نو به بعد در پس مانیفست حرکت میکند و منتقدان برای شاعران تعیین تکلیف میکنند تا شاعران به این نتیجه برسند که کلیشهزدایی کنند و مسئولیت معنا را به دوش مخاطب بسپرند.
وی با بیان اینکه نتیجۀ این کارها بحرانی است که در شعر مدرن شاهد آن هستیم و به آن بحران مخاطب میگویند، افزود: ساختارشکنان از اینکه عموم مخاطبان شعر آنها را درک نمیکنند گلهمندند در حالیکه آسیب شعر امروز، عدم درک مخاطبان از اشعار این طیف از شاعران نیست بلکه اشعار آنها آسیب شعر فارسی است و راهی که آنها پیش گرفتند به ناکجا میرسد.
وحیدزاده تصریح کرد: در دوره کلاسیک هنر به دلیل برخورداری از جایگاه خاصش مخصوص دربار بود و مخاطب را شگفت زده میکرد به همین دلیل هرکسی نمیتوانست اثر هنری داشته باشد بلکه افراد محدودی مثل کلیسا، دربار، اشراف و...
میتوانستند آن را بخرند و داشتن همین آثار هنری به آنها اعتبار میداد.
این منتقد ادبی اظهار داشت: در دوران مدرن و معاصر به جایی رسیدیم که هنر توانست تکثیر شود.
مثلاً قطعه موسیقی که فقط در یک کنسرت قابل شنیدن و کشف بود امروزه در قالبهای مختلف تکثیر میشود.
بنابراین از دوره صنعتی شدن به بعد همه چیز مصرفی شد، به تولید انبوه رسید و اثر هنری آن شگفت زدگی را از دست داد.
وی افزود: امروزه درک اثر هنری از اشراف به نخبگان جامعه منتقل شده و فهم این اثر به نخبگان شرف اجتماعی میدهد.
به عبارت دیگر داشتن اثر جایش را به فهم اثر داد و هنرمندان به خلق آثاری میپردازند که تنها عده محدودی میتوانند آن را درک کنند.
شاعران جوان در پایان روز دوم خود، دو کارگاه نقد شعر نیز داشتند که اساتید و کارشناسانی چون، میلاد عرفان پور، مبین اردستانی، سیروس مرادی رویین تنی، سعید بیابانکی، ناصر فیض و علی داودی اشعار شاعران جوان را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
شاعران در کنار کلاسها و کارگاههای آموزشی، برنامههای تفریحی جمعی را نیز در این اردوها تجربه میکنند.
برنامه تفریحی و جنبی روز دوم آفتابگردانها برنامه «از صورت تا معنا» بود.
شهرستان ادب برای اولین مرتبه پانتومیم ادبی را در اردوهای خود بین آفتابگردانها برگزار کرده که تبدیل به یکی از برنامههای ثابت این دورهها شده که با استقبال شاعران نیز روبهرو شده است.
انتهای پیام/