ائتلاف ما و ائتلاف آنها
ائتلافهایی که غرب تشکیل داده نظیر ائتلاف ضدداعش و یا ضد القاعده و یا ائتلاف آمریکایی – سعودی علیه یمن نه تنها در چارچوب امنیت جهان و منطقه نبوده بلکه زمینه ساز بحرانهای بیشتر شده و لذا جهان، حاضران در این ائتلاف را عامل بحران میداند و با نگاه منفی به آنها مینگرد.<br/><br/>

به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه «سیاست روز» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
غرب آسیا همچنان به عنوان کانون اصلی تحولات جهانی شناخته میشود به گونه ای که هر تحولی در این منطقه میتواند بر کل عرصه جهانی تاثیرگذار باشد.
یکی از نکات قابل توجه در غرب آسیا را شکل گیری ائتلافهای چندجانبه تشکیل میدهد که بیشتر جنبه امنیتی به خود گرفته است.
نکته ای که در این عرصه مشاهده میشود تلاش محافل رسانه ای و سیاسی غربی برای برجسته سازی نقش اروپا وآمریکا در معادلات منطقه و نمایش چهره ای مقتدر از آنهاست به گونه ای که هرگونه ائتلافی با آنها را برابر با رسیدن به موفقیت و پیروزی عنوان میکنند.
این ادعاها در حالی مطرح میشود که جمهوری اسلامی ایران با رد چنین رویکردی بر اصل همگرایی منطقه ای تاکید دارد و بر همین اساس نیز اتحاد راهبردی و استراتژیک با سایر ارکان جبهه مقاومت را مورد تاکید قرار میدهد.
با این شرایط این سوال مطرح میشود که کدام راهبرد صحیح است؟
آیا روند کنونی جمهوری اسلامی راهبرد صحیح است و یا اینکه چنانکه غرب ادعا دارد باید به سمت تغییر رفتار حرکت کرده و همگرایی با غرب در پیش گرفت؟
برای پاسخ به این پرسش نگاهی بر عملکردهای دو طیف امری قابل توجه است.
نگاهی به کارنامه ائتلافهای آمریکایی و اروپایی نشانگر چند نکته است نخست آنکه این کشورها همواره به دنبال وابسته سازی سایر کشورها و سرکیسه کردن آنها بوده اند چنانکه نمود آن را در رفتار آنها در قبال کشورهای عربی میتوان مشاهده کرد.
جهانیان اذعان دارند که کشورهای عربی صرفا انبار تسلیحات غرب شده اند و هیچ استقلالی از خود ندارند دوم آنکه همگرایی به این ائتلافها نه تنها جایگاهی برای کشورهای عربی به همراه نداشته بلکه زمینه ساز تحقیر و تخریب جایگاه جهانی آنها شده است.
از یک سو ائتلافهایی که غرب تشکیل داده نظیر ائتلاف ضدداعش و یا ضد القاعده و یا ائتلاف آمریکایی – سعودی علیه یمن نه تنها در چارچوب امنیت جهان و منطقه نبوده بلکه زمینه ساز بحرانهای بیشتر شده و لذا جهان حاضران در این ائتلاف را عامل بحران میداند و با نگاه منفی به آنها مینگرد و از سوی دیگر پرونده جنایات این ائتلافها پرونده حقوق بشری حامیان این ائتلافها را رقم زده است.
سوم آنکه کشورهای غربی در حالی ادعای اقتدار سر میدهند که عملا روند تحولات ناتوانی آنها را بر جهانیان آشکار ساخته است به عنوان مثال انگلیس مدعی نظامیگری برتر، به دزدی دریایی روی آورده که ربودن نفت کش ایرانی در جبل الطارق نمودی از آن است و یا آمریکا که زمانی اولین ارتش جهان بود اکنون به تحرکات نظامی دزدانه روی آورده که تجاوز پهپاد آنها به حریم ایران نمودی از آن است.
البته این تحرکات در نهایت به حقارت آنها منجر شده چنانکه ایران در قبال اقدام انگلیس سیاست نفتکش در برابر نفتکش را اجرا و در نهایت لندن وادار به پایان دادن به دزدی دریایی اش شد.
پهپاد جاسوسی آمریکا نیز در حالی توسط پدافند ایران سرنگون شد که آمریکا حتی جرات پاسخگویی نیز نداشته و حتی به ادعای واهی سرنگون کردن پهپاد ایرانی پرداختند اما هرگز تصویری از این ادعا منتشر نکردند.
اما در سوی دیگر معادله جبهه مقاومت قرار دارد.
از جنگ ۳۳ روزه لبنان تا به امروز تحولات منطقه نشان میدهد که یک اتحاد راهبردی در هر شرایطی در کنار یکدیگر بوده است.
در جنگ ۳۳ روزه لبنان، در سه جنگ ۲۲، ۸ و ۵۱ روزه غزه، در تجاوز جهانی تروریستی به سوریه و عراق، در تحولات یمن و مقابله با جنایات ائتلاف آمریکایی ـ سعودی میتوان این همگرایی را مشاهده کرد.
نکته بسیار مهم آنکه جهانیان اذعان دارند که همین ساختار یکپارچه جبهه مقاومت بوده که موجب عدم حمله نظامی آمریکا به ایران شده است.
در کنار توان بالای نظامی این جایگاه منطقه ای ایران است که آمریکا را به این حقیقت رسانده که هرگونه اقدام علیه ایران برابر با آتش گرفتن کل منطقه است و چنانکه سید حسن نصر ا...
نیز تاکید کرده آنانی که آتشی علیه ایران برافروزند دست و صورتشان نیز خواهد سوخت.
نمونه عینی این رویکرد وحدت گرایانه را در تحولات ماههای اخیر میتوان مشاهده کرد آنجا که آمریکا و انگلیس ادعای اقدام نظامی علیه ایران را مطرح کردند و واکنش مقاومت فلسطین، حزب الله لبنان، سوریه، عراق و مقاومت یمن مبنی بر پاسخگویی به هر اقدامی علیه ایران، زمینه ساز عقب نشینی آمریکا و انگلیس از گزینه نظامی شد.
بر این اساس است که رویکرد جمهوری اسلامی به جبهه مقاومت یک رویکرد استراتژیک و راهبردی است و هرگز به دنبال کنار نهادن آن نبوده و نخواهد بود چرا که این رویکرد بهترین رویکرد برای رسیدن به امنیت و ثبات پایدار بوده که ضمن شکست دشمنان توانسته با اقتدار و یکپارچگی نقش موثری در امنیت منطقه ایفا نماید که در آینده نیز ابعاد گسترده تری را در این عرصه رقم خواهد زد.
قاسم غفوری
انتهای پیام/