خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 16 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«من همشهریانم را در شهر جا گذاشتم!»

ایسنا | فرهنگی و هنری | دوشنبه، 14 مرداد 1398 - 09:30
بازار کم‌رونق کتاب و روزنامه و تعطیلی یک به یک آنها، در حقیقت، گویای حقیقت تلخ ماجرای دیوژن است. حقیقتی مهجور و غریب که در هیاهوی مسرفانه و مصرف‌گرای شهری به فراموشی سپرده شد و از همین رو اجتماع گرفتار در غوغای حریصانه خرید پیتزا و پوشاک و سر و صدای قطار پر سرعت تمدن بتن و آهن و کامپوزیت، از همنشینی با چنین محصولات حکمت‌افزا، محروم، جا و باز ماند.
ديوژن،تعطيلي،حقيقت،مرگ،گوياي،حكيم،سر،روزنامه،شهر،ايران،مسرفا ...

بازار کم‌رونق کتاب و روزنامه و تعطیلی یک به یک آنها، در حقیقت، گویای حقیقت تلخ ماجرای دیوژن است.
حقیقتی مهجور و غریب که در هیاهوی مسرفانه و مصرف‌گرای شهری به فراموشی سپرده شد و از همین رو اجتماع گرفتار در غوغای حریصانه خرید پیتزا و پوشاک و سر و صدای قطار پر سرعت تمدن بتن و آهن و کامپوزیت، از همنشینی با چنین محصولات حکمت‌افزا، محروم، جا و باز ماند.
به گزارش ایسنا، در سرمقاله روز دوشنبه روزنامه ۱۹دی می‌خوانیم: «این پاسخ را آرام و با تبسمی شیرین به هنگام تبعید از شهر، بر زبان راند، وقتی یکی از مردم آتن با پوزخند به او گفت: «دیدی سرانجام همشهریان، تو را از شهر بیرون کردند.»
دیوژن حکیم یونان باستان، مردی زاهد، دانا، صریح و البته بسیار شجاع بود.
او به جهت زبان تند و تیز و انتقادهای پرنیش و طعنه‌ه‏ایش به سرداران و سناتورهای بزرگ، از شهر آتن اخراج و تبعید شد.
شاید این حکایت بیش از آن که سرگذشت حکیم یونانی باشد، گویای راز سربسته و رمز سر به مُهری باشد از تعطیلی فعالیت‏‌های اثرگذار و بسیار مهم فرهنگی‏‌ترین مراکز و موثرترین تشکیلات مکتوب هر کشور؛ یعنی روزنامه‌ها و نشریات.
بازار کم‌رونق کتاب و روزنامه و تعطیلی یک به یک آنها، در حقیقت، گویای حقیقت تلخ ماجرای دیوژن است.
حقیقتی مهجور و غریب که در هیاهوی مسرفانه و مصرف‌گرای شهری به فراموشی سپرده شد و از همین رو اجتماع گرفتار در غوغای حریصانه خرید پیتزا و پوشاک و سر و صدای قطار پر سرعت تمدن بتن و آهن و کامپوزیت، از همنشینی با چنین محصولات حکمت‌افزا، محروم، جا و باز ماند.
نشریات و روزنامه‌های ایران طی دو قرن حیات پرفراز و نشیب در ایران و گذار از آخرین دوره سنت و ورود کامل به مدرنیته و پذیرش قواعد جدید جهانی، اکنون با تهدید انقراض عمومی و نابودی روبه‌رو هستند.
تهدیدی که ناشی از مرض بی‌توجهی مردم به‌ اندیشه‌ورزی و سرطان تعطیلی فرهنگ مطالعه در سبد زندگی است؛ تا آن جا که روزنامه‌نگاری ایران، اکنون به‌سان دیوژن حکیم، در زیست مدرن و ذائقه ساندویچی، به هیچ‌ وجه، در معده جامعه، قابل هضم و پذیرش نیست.
شعارهای پرطمطراق اجرای نسخه‌های نوین بومی، شاید برای بازآفرینی بستر جذب مخاطب برای رسانه‌های مکتوب و رفع موانع فعلی و تهدیدهای پیش رو، راهکاری گذرا باشد اما سخن گفتن از چنین نسخه‏‌هایی برای پیکره بیمار و طماع و آزمند و علاقه‌مند به خودرو و سیگار جامعه ایرانی، به لطیفه‏‌ای می‏‌ماند برای تلخند؛ جز آن که مبارزان واقعی عرصه فرهنگ، دست کم به‌اندازه مهاتما گاندی، زاهدانه و مردانه به‌قاعده مقاومت در سنگر روشنگری و تنویر افکار یک ملت پای‌بند بمانند: «مبارز، عاشق مرگ است؛ نه مرگ در بستر بیماری، بلکه مرگ در میدان مبارزه.
مرگ خجسته و مبارک است اما برای مبارزی که در راه آرمان حقیقی می‏‌میرد، خجستگی آن دو چندان است.»
انتهای پیام