آمریکا و طالبان؛ معاملهای به ضرر مردم افغانستان
بهمن نوشت: لازمه صلح پایدار در افغانستان مذاکره رو در رو میان دولت مرکزی و طالبان است. بر این اساس هر نوع توافق غیرافغانی نمیتواند دارای آیندهای روشن باشد و تنها به نفوذ نیروهای خارجی در افغانستان دامن میزند.

بهمن نوشت: لازمه صلح پایدار در افغانستان مذاکره رو در رو میان دولت مرکزی و طالبان است.
بر این اساس هر نوع توافق غیرافغانی نمیتواند دارای آیندهای روشن باشد و تنها به نفوذ نیروهای خارجی در افغانستان دامن میزند.
آمریکا و طالبان؛ معاملهای به ضرر مردم افغانستان
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «شعیب بهمن» کارشناس مسائل افغانستان در یادداشتی به بررسی مذاکره آمریکا و طالبان پرداخت و نوشت: زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا برای صلح افغانستان گفته که مذاکرات با گروه طالبان در دوحه پیشرفت اساسی داشته است.
در ادامه این یادداشت آمده است: همچنین روزنامه واشنگتن پست خبر داده که دولت آمریکا در حال آمادگی برای خروج هزاران سرباز این کشور از افغانستان پس از توافق ابتدایی صلح با طالبان است.
در این گزارش آمده است که با حصول توافق اولیه بر سر صلح در افغانستان، شمار سربازان آمریکایی از ۱۴ هزار نفر به ۸ هزار تن کاهش خواهد یافت.
در سوی دیگر نیز طالبان بر اساس این توافق آتش بس را اجرا و رعایت خواهد کرد و به هرگونه ارتباط با گروه القاعده پایان خواهد داد.
همچنین بر اساس این توافق طالبان طی ماه های آینده باید بر سر مذاکرات صلح با دولت مرکزی افغانستان به صورت رو در رو گفتگو کند.
در ارتباط با آنچه که طالبان باید پذیرا باشد، سه پرسش وجود دارد: نخست آنکه که چه راهکاری برای آمریکا وجود دارد که عدم رابطه میان طالبان و القاعده را راستی آزمایی کند؟
دوم آنکه چه تضمینی وجود دارد که طالبان پس از این توافق، آتش بس را اجرا و رعایت کند؟
سوم آنکه اگر پس از کاهش نیروهای امریکایی از افغانستان، طالبان به وعده خود در مورد مذاکره با دولت مرکزی عمل نکرد، چگونه می توان تحولات بعدی را مدیریت کرد؟
به رغم وجود پرسش های فوق، دولت آمریکا همچنان تاکید میکند که در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات هزاران نفر از نیروهای نظامی خود را از این کشور خارج خواهد کرد.
تاکید بر این امر برای دولت امریکا از دو جنبه اهمیت دارد:
نخست آنکه دونالد ترامپ بر وعده خود مبنی بر خارج کردن نیروها از افغانستان در آستانه گرم شدن رقابت های انتخاباتی عمل می کند.
دوم آنکه در ظاهر به مردم آمریکا نشان میدهد که هزینههای خود را برای نبرد بیحاصل در افغانستان کاهش داده است.
با این حال در عمل آمریکا به کاهش نیروهای خود یا خروج از افغانستان تن نخواهد داد.
در واقع خروج امریکا از افغانستان دروغ بزرگی است که در طول سال های گذشته بارها تکرار شده است.
به نحوی که طی سالهای حضور آمریکا در افغانستان، تعداد نیروهای این کشور در مراحل مختلف افزایش یافته است.
در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ در حالی که آمریکا درگیر جنگ عراق نیز بود، نیروهای آمریکا در افغانستان به ۶۷ هزار تن افزایش یافت و جنگ در آن کشور شدت گرفت.
در سال ۲۰۰۹ اوباما استراتژی جدید خود مبنی بر اعزام ۳۳ هزار نیروی دیگر به افغانستان را اعلام کرد و تعداد نیروهای آمریکا در افغانستان را به ۱۰۰ هزار افزایش داد.
در سال ۲۰۱۱ پس از آنکه بن لادن در عملیات نیروهای ویژه آمریکا کشته شد، اوباما طرح خود برای کاهش نیروهای آمریکا در افغانستان را اعلام کرد.
در سال ۲۰۱۴، در حالی که نیروهای آمریکا به ۳۴ هزار نفر کاهش یافته بود، اوباما پایان ماموریت پیکار و خروج کامل نیروها را تا پایان ۲۰۱۶ اعلام کرد.
با این حال در اکتبر ۲۰۱۵ با ادامه خشونت در افغانستان، اوباما اوضاع را برای خروج نیروهای آمریکا نامناسب خواند و به حفظ ۹ هزار و ۸۰۰ نیروی آمریکایی در افغانستان به منظور مبارزه با تروریسم و کمک و مشاوره به نیروهای افغان پرداخت.
در حال حاضر استراتژی اصلی امریکا برای تداوم حضور در افغانستان، مبتنی بر تشدید ناامنی در این کشور است.
بر کسی پوشیده نیست که آمریکایی ها به انحاء مختلف در انتقال باقی مانده اعضای گروههای تروریستی همچون داعش از سوریه و عراق به افغانستان تلاش های زیادی کردهاند.
همچنین هدف نهایی آمریکا از انتقال داعش به افغانستان، زمینه سازی برای ناامن کردن منطقه آسیای مرکزی و ایجاد بهانه جهت حضور نظامی خود در این منطقه است.
ناامن شدن این منطقه علاوه بر اینکه میتواند تمرکز ایران و روسیه از خاورمیانه را بکاهد، توجیه مناسبی برای تقویت قوای نظامی آمریکا در کشورهای اسیای مرکزی نیز به شمار می آید.
بنابراین آمریکا در استراتژی بلندمدت خود، نه تنها در پی ناامن سازی افغانستان برای تداوم حضور در این کشور است، بلکه به افغانستان همچون معبری برای تسلط نظامی به آسیای مرکزی نیز می نگرد.
از این رو نمیتوان هیچ از سیاستهای آمریکا در افغانستان را صادقانه و در راستای تامین منافع مردم این کشور تلقی کرد.
در چنین شرایطی این سوال پیش می آید که در حالی که دولت ترامپ از نمایش توافق با طالبان سود میبرد، سهم مردم افغانستان از چنین توافقی چه خواهد بود؟
واقعیت آن است که افغانستان در طول هجده سالی که از حمله آمریکا می گذرد، هنوز روی آرامش را به خود ندیده است.
از این رو بزرگترین بازنده مذاکرات آمریکا و طالبان، مردم افغانستان هستند.
این مردم که سالها به بهانه مبارزه با طالبان تحت اشغال و تجاوز نیروهای آمریکایی قرار داشتند، این بار به دلیل مسائل داخلی ایالات متحده و ناتوانی کاخ سفید از مدیریت شرایط، ناگزیر باید قربانی یک معامله دیگر شوند.
این در حالیست که لازمه صلح پایدار در افغانستان، شروع یک دیالوگ و مذاکره رو در رو میان دولت مرکزی و طالبان است.
بر این اساس هر نوع توافق غیر افغانی نمیتواند دارای آینده ای روشن باشد و تنها به نفوذ نیروهای خارجی در افغانستان دامن می زند.
به خصوص که هیچ تغییر اساسی در استراتژی کلان اشغالگری و نا امن سازی آمریکا در افغانستان پدید نیامده است.
با این اوصاف آمریکاییها بجای آنکه به مذاکره با طالبان بپردازند، باید به این سوال اساسی پاسخ گویند که «چرا بعد از تحمیل هجده سال ناامنی و خشونت به مردم افغانستان، پای میز مذاکره با گروهی نشسته اند که روزی برای نابودی آن لشگرکشی کرده بودند؟»
/انتهای پیام/