اصلاحطلبان خدایگان تناقضاند!
اصلاحطلبان و رسانههای آنها وقتی بیبیسی مستندی درباره بازداشتی ۱۴۰۱ پخش میکند، «احسنت، هوراااا، این رنج همه بود!» سر میدهند. راست میگویند که اصلاحطلبان خدایگان تناقضاند.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت:
مستند تازه پگاه آهنگرانی با محوریت ترانه علیدوستی و روایت او از وقایع موسوم به «زن، زندگی، آزادی»، در ظاهر تلاشی است برای ثبت تجربه زیسته یک چهره مشهور سینمایی، اما در عمل، بیش از آنکه واجد خصیصههای یک مستند حرفهای باشد، شباهت به پروژهای برای بازسازی پسینی یک کنش سیاسی دارد.
روزنامه شرق در شماره روز شنبه خود به استقبال ماجرای روایت دروغ ترانه علیدوستی رفته و نوشته است:
«اما پرسش اصلی این است که چه چیزی در این مستند ۵۰دقیقهای بود که چنین مورد استقبال قرار گرفت و بسیاری را به واکنش واداشت؟
تفکر و اندیشه، کنش و تصمیم، خنده وگریه، اشک و شادی، مرور خاطرات سهساله یکی از بازیگران ایرانی که در آثار مهم سینمای ایران نقشی اساسی ایفا کرده، در این فیلم مستند روایت شده است.
آنچه مستند «ترانه » را چنین پرطرفدار کرده است، روایت صمیمی او جلوی دوربین دوست بیستوچندسالهاش «پگاه آهنگرانی» است.
او همان اول میگوید اینجا خودم هستم و نقش ایفا نمیکنم.»
این روزنامه اصلاحطلب با تطهیر این مستند مینویسد:
«از سویی این مستند اشاره داشت به بازتاب یک انتخاب؛ اینکه یک تصمیم چگونه میتواند روند زندگی «ترانه علیدوستی» را تغییر دهد.
هرچند او تأکید کرد من خودم را آماده کرده بودم، اما بیماری خودایمنی غیرمنتظره او را دچار شوک کرده بود.
سبب شد تا او برای روییدن دوباره پوست و بازگشتن چهرهاش یک سال از منظر عمومی غایب باشد.
دستهای او اما هنوز تحت تأثیر این بیماری مهلک و ماندگار است.»
در مورد پخش این مستند از رسانه روباه پیر انگلیس بیان چند نکته ضروری است:
۱- مستندساز میتوانست بپرسد این چه مبارز انقلابی است که روزی با مفسدان اقتصادی و رانتخواران در محصولات ریزودرشت همسفره بوده و دستمزد هنگفت دریافت میکرده است؟
آنهم باوجودآنکه بر کسی پوشیده نبود بودجه این آثار از جیب فرهنگیانی که بخش قابلتوجهی از آنان را بانوان تشکیل میدادند تأمین شده است!
۲- البته چنین انتظاری از آهنگرانی بعید و بسیار دور است؛ اما اصول حرفهای مستندسازی این پرسشها را خودبهخود مطرح میکند که کار این فمینیسم سانتیمانتال، درست مانند عدالتخواهی سانتیمانتال، بیش از آنکه موضعی اخلاقی باشد، پروژهای رسانهای است؛ پروژهای که در آن رنج برخی دیده میشوند و رنج برخی دیگر عامدانه نادیده گرفته میشوند، چون هزینه دارد، چون الگوریتمها دوستش ندارند و چون روایت استاندارد را به هم میزند.
۳- این مستند تلاشی آشکار برای تطهیر وقایع پاییز۱۴۰۱ و بازسازی روایت شکستخورده آن بود.
بیبیسی کوشید از آن رخداد ناکام با عنوان «انقلاب» یاد کند؛ واژهای که حتی جریانهای برانداز نیز واژه انقلاب را برای وقایع پاییز ۱۴۰۱ به سخره گرفتند.
۴- یک سؤال اساسیتر وجود دارد که اصلاحطلبان و رسانههای آنها که این روزها با پخش این مستند دروغ و روایت سازی غلط قند در دلشان آب شده است، چرا وقتی کسی داخل کشور حرف از قانون حجاب میزند سخن از؛ « اتحاد بعد از جنگ ۱۲ روزه را بههم نزنید و رواداری کنید» را مطرح میکنند ولی وقتی بیبیسی مستندی درباره بازداشتی ۱۴۰۱ با یادآوری وقایع تلخ آن سال علیه جمهوری اسلامی پخش میکند، «احسنت، هوراااا، این رنج همه بود!» سر میدهند.
راست میگویند که اصلاحطلبان خدایگان تناقضاند.