ایده شیخ بهایی، هنوز هم کارگشای حکمرانی آب در کشور است
نماینده مجلس گفت: اگر کل منابع آب کشور را حدود ۹۰ تا ۱۰۰ میلیارد متر مکعب در نظر بگیریم، تنها ۸ تا ۹ میلیارد آن صرف شرب و حدود ۲ میلیارد صرف صنعت میشود.
باشگاه خبرنگاران جوان؛ کیمیا قلیپور - حامد یزدیان، نماینده مجلس شورای اسلامی، در نشستی مطبوعاتی به تشریح ریشههای بحران آب و نقد سیاستهای فعلی پرداخت و تأکید کرد که راه حل، نه در حذف کشاورزی و نه در برداشت بیرویه، بلکه در اصلاح ساختاری نظام تخصیص آب و بازگشت به الگوهای آزمودهشده ایرانی نهفته است.
او در ابتدای سخنان خود با تأکید بر لزوم واقعبینی در مواجهه با بحران، اظهار کرد: اگر کل منابع آب کشور را حدود ۹۰ تا ۱۰۰ میلیارد متر مکعب در نظر بگیریم، تنها ۸ تا ۹ میلیارد آن صرف شرب و حدود ۲ میلیارد صرف صنعت میشود.
مابقی آن هر چه هست، در بخش کشاورزی مصرف میشود؛ بنابراین نمیتوانیم بگوییم موضوع بهرهوری در کشاورزی مهم نیست و صرفاً به بحث شرب و صنعت بپردازیم؛ این قطعاً فرافکنی است.
او، دو نگاه افراطی موجود در کشور را «خیانتبار» توصیف کرد و افزود: یک نگاه، حذف کامل کشاورزی برای حفظ منابع آبی است که با توجه به اهمیت استراتژیک تولید محصولات اساسی، امنیت ملی را به خطر میاندازد.
نگاه دوم نیز، آزادسازی مطلق برداشتها و مجاز کردن تمام چاههای غیرمجاز برای توسعه کشاورزی است که خیانت به سفرههای آب زیرزمینی و نسلهای آینده محسوب میشود.
یزدیان انحراف اصلی در نظام مدیریت منابع آب کشور را جایگزینی «نظام تخصیص حجمی» با الگوی تاریخی و عادلانه «نظام تقسیم» دانست و خاطرنشان کرد: در الگوی طومار شیخ بهایی، آب بر اساس موجودی سالانه تقسیم میشد.
یعنی سهم افراد، درصدی از کل آب موجود بود و اگر خشکسالی میشد، سهم همه به نسبت کم میشد.
اما در الگوی فعلی، ما به افراد وعده حجم ثابت دادهایم.
وقتی خشکسالی میشود و آب نصف میشود، بالادستیها و صاحبان صنایع و باغها سهم کامل خود را برمیدارند و این کشاورز خُرد پاییندستی که گندم و جو میکارد، قربانی اصلی است و هیچ آبی به او نمیرسد.
این نماینده مجلس با اشاره به برنامه هفتم و هدفگذاری ۱۵ درصدی برای استحصال آب از طریق مهار سیلابها، این هدف را کاملاً عملی دانست، اما نسبت به اراده دولت برای اجرای آن و زمزمههای ایجاد تغییرات در این بند مهم از برنامه، رویکردی انتقادی اتخاذ کرد و تصریح نمود: آن ۱۵ درصد کاملاً شدنی است، اما اراده مدیریتی وجود ندارد.
برای مثال، ما سالانه حجم عظیمی از سیلابها را در سیستان از دست میدهیم که به دریا میریزد، چون یا تمام تمرکزمان را بر حقابه هیرمند گذاشتهایم یا تصور کردهایم، چون نمیتوان سد بزرگ زد، باید آب را رها کرد.
این در حالی است که با دانش بومی و روشهایی، چون سدهای زیرزمینی میتوان این منابع را مدیریت کرد.
یزدیان در پایان بر اصل مغفول «حقوق آب» و حقابه تاریخی تأکید کرد و گفت: در کشور ما نزدیکی به منبع آب، ایجاد حق نمیکند؛ حق با کسی است که سابقه بهرهبرداری دارد (حق مکتسبه).
دولت حق ندارد حقابه تاریخی کشاورز را تصاحب کند یا به دیگری بفروشد.
توسعه در بالادست تنها زمانی مجاز است که به حقوق پاییندست تجاوز نکند.