خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 30 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

آمریکا و «شاهد»؛ از انکار تا شبیه‌سازی

باشگاه خبرنگاران | بین‌الملل | یکشنبه، 30 آذر 1404 - 10:41
فهم معنای واقعی شبیه‌سازی شاهد توسط آمریکا، وقتی روشن‌تر می‌شود که به دور تا دور ایران و جنگ‌های چند سال اخیر با دقت نگریسته شود؛ جایی که پهپاد‌های شاهد از خلیج فارس تا اوکراین و از غرب آسیا تا دریای سرخ حضور داشته‌اند و توازن قوای هوایی را برای بازیگران مختلف تغییر داده‌
ايراني،شاهد،نظامي،ايران،آمريكا،اوكراين،سطح،دفاعي،فناوري،طراح ...

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهدی سیف تبریزی*- ارتش آمریکا نسخه‌ای شبیه‌سازی‌شده از پهپاد‌های انتحاری خانواده «شاهد» را با نام «لوکاس»رونمایی کرده است؛ پهپادی که از نظر طرح آیرودینامیک، مأموریت، شیوه استفاده و فلسفه طراحی، عملاً ادامه همان مسیری است که صنایع دفاعی ایران با شاهد ۱۳۱ و ۱۳۶ رقم زدند.
این واقعیت که یک قدرت نظامی مدعی هژمونی جهانی، برای تکمیل سبد تسلیحاتی خود به سراغ الگوی ایرانی می‌رود، به‌معنای اعتراف غیررسمی به کارآمدی و اثرگذاری این سلاح در میدان نبرد‌های چند سال اخیر است.
در همین چارچوب، دونالد ترامپ که امروز به‌عنوان رئیس‌جمهور فعلی آمریکا شناخته می‌شود، در مواضع متعدد خود طی جنگ‌های منطقه‌ای اخیر، پهپاد‌های شاهد را به عنوان سامانه‌ای «بسیار مؤثر، ارزان و مرگبار» توصیف کرده و با صراحت تأکید کرده بود که ارتش آمریکا باید از این مدل‌ها درس بگیرد، آنها را مهندسی معکوس کند و نسخه بومی‌شده خود را بسازد.
این سطح از اعتراف علنی، از سوی کسی که سال‌ها پرچم سیاست فشار حداکثری علیه ایران را در دست داشت، به‌نوعی تأیید ناخواسته بر این نکته است که معادله قدرت در حوزه فناوری‌های نوین دفاعی دیگر یک‌طرفه نیست و جوانان متخصص ایرانی توانسته‌اند در برخی حوزه‌ها، حتی تبدیل به مرجع الگوبرداری رقبای خود شوند.
ایران روی لبه فناوری نظامی
دستاورد پهپاد‌های شاهد را نمی‌توان جدا از روند کلی رشد صنعت دفاعی ایران در حوزه‌های موشکی، پهپادی، راداری و جنگ الکترونیک فهمید؛ روندی که طی دو دهه اخیر ایران را از یک بازیگر صرفاً «مصرف‌کننده» به یک طراح و «صادرکننده مفهوم» در نبرد‌های مدرن تبدیل کرده است.
در گزارش‌های تحلیلی متعددی که در سال‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ درباره تحول قدرت نظامی ایران منتشر شده، بر این نکته تأکید می‌شود که تهران توانسته است در حوزه‌هایی مانند پهپاد‌های رزمی، مهمات سرگردان، موشک‌های کروز و بالستیک و نیز پیوند این تسلیحات با هوش مصنوعی، در «لبه فناوری» حرکت کند؛ حوزه‌ای که معمولاً فقط در انحصار چند قدرت بزرگ نظامی جهان تعریف می‌شد.
به‌عنوان نمونه، گزارش‌های پژوهشی اخیر درباره ساخت پهپاد‌های دوربرد و مهمات سرگردان ایرانی نشان می‌دهد که استفاده از سامانه‌های هدایت ترکیبی، پیوند داده‌ها، و الگوریتم‌های پردازش تصویر مبتنی بر هوش مصنوعی، دقت و ماندگاری این سامانه‌ها را به‌طور چشمگیری افزایش داده و آنها را به ابزار‌های بازدارندگی و فشار راهبردی در برابر دشمنان بدل کرده است.
این سطح از پیچیدگی فنی، مستلزم شبکه‌ای از دانشگاه‌ها، شرکت‌های دانش‌بنیان، صنایع دفاعی و حلقه‌های تحقیقاتی جوان است که در شرایط تحریم و محدودیت، به‌تدریج به یک اکوسیستم بومی تبدیل شده‌اند.
در کنار پهپادها، توسعه موشک‌های کروز با برد حدود هزار کیلومتر و قابلیت اصلاح مسیر پس از شلیک، نشانه دیگری از بلوغ فناوری در صنایع نظامی ایران است؛ جایی که تلفیق هوش مصنوعی با سامانه‌های هدایت، دفاع را از «واکنش» صرف به «پیش‌بینی و تطبیق پویا» ارتقا داده است.
این توانمندی‌ها، که به‌صورت آشکار در رزمایش‌ها و به‌صورت غیرآشکار در میدان‌های واقعی به‌کار گرفته شده‌اند، همان بستری است که پهپاد‌های شاهد بر آن بنا شده و امروز الگوی طراحی در قدرت‌های دیگر شده است.
الگوگیری قدرت‌های بزرگ از مدل ایرانی
فهم معنای واقعی شبیه‌سازی شاهد توسط آمریکا، وقتی روشن‌تر می‌شود که به دور تا دور ایران و جنگ‌های چند سال اخیر با دقت نگریسته شود؛ جایی که پهپاد‌های شاهد از خلیج فارس تا اوکراین و از غرب آسیا تا دریای سرخ حضور داشته‌اند و توازن قوای هوایی را برای بازیگران مختلف تغییر داده‌اند.
روسیه، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان نیرو‌های نظامی کلاسیک در جهان، در جریان جنگ اوکراین نه‌تنها از شاهد ۱۳۱ و ۱۳۶ استفاده کرد، بلکه بر اساس اسناد فنی منتشر شده، خطوط تولید نسخه‌های بومی‌شده این پهپاد را در خاک خود و با استفاده از برخی قطعات چینی راه‌اندازی کرده است.
افزایش حجم حملات روسیه با پهپاد‌های هم‌خانواده شاهد، که طبق تحلیل‌های مستقل در سال ۲۰۲۵ به بیش از پنچ هزار پرتاب در هفته رسیده، بیانگر این است که مدل ایرانی به‌عنوان «سلاح اشباع‌کننده ارزان» به‌خوبی در دکترین جنگی یک قدرت بزرگ جا افتاده است.
چین نیز در این میان به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی، به سمت تولید پهپاد‌هایی با الهام مستقیم از طراحی شاهد حرکت کرده است؛ گزارش‌ها از توسعه یک پهپاد موسوم به «سان‌فلاور ۲۰۰» حکایت دارد که در رسانه‌های تخصصی نظامی به‌طور آشکار به‌عنوان نمونه‌ای «مدل‌سازی‌شده بر شاهد ایرانی» توصیف شده است.
این پروژه، که قرار است در هماهنگی میان شرکت‌های چینی و روسی برای تأمین نیاز‌های جنگ اوکراین توسعه یابد، نشان می‌دهد که مهندسی معکوس یا دست‌کم الگوبرداری از طراحی ایرانی نه‌فقط در سطح قطعات، بلکه در سطح فلسفه استفاده و سناریو‌های عملیاتی نیز در جریان است.
افزون بر این، اسناد نهاد‌های غربی از بازیابی لاشه پهپاد‌ها در غرب آسیا و اوکراین نشان می‌دهد که شبکه‌ای از شرکت‌های آسیایی، از جمله در چین، در تأمین قطعات و بازتولید برخی فناوری‌های به‌کاررفته در پهپاد‌های ایرانی نقش دارند؛ مسئله‌ای که خود به تکثیر الگو و ارتقای تدریجی نسخه‌های غیرایرانی این سامانه‌ها منجر شده است.
در چنین شرایطی، هنگامی که آمریکا نیز به‌سمت توسعه و رونمایی از نمونه شبیه‌سازی‌شده شاهد می‌رود، می‌توان از شکل‌گیری نوعی «استاندارد جهانی» در حوزه مهمات سرگردان ارزان‌قیمت سخن گفت که ریشه آن در طراحی جوانان ایرانی است.
از انکار غربی تا پذیرش میدانی
در سال‌های نخست شکل‌گیری و رونمایی از صنایع پهپادی ایران، واکنش اولیه آمریکا و بسیاری از محافل نظامی غربی بر پایه انکار و کوچک‌نمایی بود؛ تلاش می‌شد این پهپاد‌ها سازه‌هایی کم‌دقت، پر سر و صدا و فاقد ارزش عملیاتی جدی معرفی شوند تا افکار عمومی و حتی برخی نخبگان نظامی، فرصت درک واقعیت این توانمندی را پیدا نکنند.
هم‌زمان، موجی از گزارش‌ها و تحلیل‌های تحقیرآمیز در رسانه‌ها و مراکز پژوهشی غربی به جریان افتاد که هدف اصلی آن، بی‌اثر نشان دادن سرمایه‌گذاری ایران بر این حوزه و کاستن از وزن راهبردی این تسلیحات بود.
اما نقطه عطف، زمانی رقم خورد که خبر به‌کارگیری پهپاد‌های ایرانی – به‌ویژه خانواده شاهد – در جنگ روسیه علیه اوکراین منتشر شد و میدان نبرد، سنگ محک واقعی کارایی این تسلیحات شد.
پهپاد‌های انتحاری ایرانی توانستند با پرواز در ارتفاع و مسیر‌های متغیر، بخش قابل توجهی از سامانه‌های دفاع هوایی تحت استاندارد ناتو را دور بزنند، از لایه‌های مختلف پدافندی عبور کنند و با هزینه‌ای به‌مراتب کمتر از موشک‌ها و هواپیما‌های پیشرفته، به اهدافی در عمق خاک اوکراین ضربه بزنند.
در این مرحله بود که شکاف میان روایت اولیه غرب – مبنی بر «بی‌مصرف بودن» پهپاد‌های ایرانی – و واقعیت صحنه نبرد هر روز عمیق‌تر شد.
در عمل، سامانه‌های دفاع هوایی پرهزینه ناتو در اوکراین، از جمله انواع سامانه‌های موشکی میان‌برد و کوتاه‌برد، بار‌ها در مهار موج حملات حجیم و کم‌هزینه پهپاد‌های انتحاری با مشکل روبه‌رو شدند و از دل همین تجربه میدانی، این جمع‌بندی شکل گرفت که برتری عددی، هزینه پایین و قابلیت تولید انبوه می‌تواند موازنه را به ضرر مدافع تغییر دهد، حتی اگر او از پیشرفته‌ترین هواپیما‌ها و سامانه‌های راداری بهره‌مند باشد.
پس از ناکامی در مهار مؤثر شاهد و هم‌خانواده‌های آن، و در حالی که موازنه درگیری‌ها در حوزه ضربات دوربرد به زیرساخت‌های اوکراین به نفع روسیه تغییر کرده بود، لحن آمریکا و اروپا نیز به‌تدریج دگرگون شد.
از یک‌سو، موجی از موضع‌گیری‌های شدیدالحن علیه «انتقال پهپاد ایرانی به روسیه» آغاز شد و از سوی دیگر، در همان محافل سیاسی و نظامی غربی، ناگزیر سخن از «قدرت، دوام، دقت و کارآمدی» همین پهپاد‌ها به میان آمد؛ اعترافی که هرچند در لفافه انتقاد و نگرانی بیان می‌شد، اما معنای روشن آن، عبور از مرحله انکار و ورود به مرحله پذیرش جدی بودن این فناوری بود.
این تغییر گفتمان، پهپاد‌های ایرانی را از موضوعی برای تمسخر در برخی تریبون‌ها، به محور بحث‌های راهبردی در اتاق‌های فکر و ستاد‌های نظامی غرب تبدیل کرد؛ جایی که اکنون، به‌جای نفی کلی اصل توانمندی، درباره چگونگی مقابله با موج پهپاد‌های ارزان و مؤثر، و حتی ضرورت توسعه نمونه‌های مشابه در زرادخانه خود بحث می‌شود.
همین چرخش، خود نشانه‌ای روشن است از اینکه دستاورد جوانان ایرانی در عرصه پهپاد، ناخواسته در ذهن منتقدان خارجی، از «تهدید کم‌اهمیت» به «چالشی تعیین‌کننده» ارتقا یافته است.
معنای راهبردی پیشرفت جوانان ایرانی
این روند چندلایه از تحسین علنی شاهد در سطح عالی‌ترین مقامات سیاسی آمریکا تا کپی‌برداری فنی قدرت‌های بزرگ و استفاده عملیاتی گسترده آن در میدان‌های نبرد بازتاب مستقیم جهشی است که نسل جوان متخصص ایرانی در سال‌های اخیر رقم زده است.
در شرایطی که ایران با سخت‌ترین تحریم‌های فناورانه و نظامی مواجه بوده، شبکه‌ای از دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان، به پشتوانه سیاست‌های کلان و حمایت‌های ساختاری، توانسته‌اند حلقه‌های زنجیره فناوری نظامی را از طراحی و مواد تا نرم‌افزار و هوش مصنوعی در داخل کشور تکمیل کنند.
در گزارش‌های داخلی و خارجی مربوط به تحولات نظامی ایران، بار‌ها به نقش «راهبردی بودن» این سرمایه انسانی جوان اشاره شده است؛ سرمایه‌ای که با اتکا به رویکرد خودباوری و حمایت ساختاری از پژوهش‌های دفاعی، توانسته است محدودیت‌های تحریم را به فرصت تبدیل کند و در برخی حوزه‌ها از مرحله «جبران عقب‌ماندگی» عبور کرده و به سطح «تعریف‌کننده روند» برسد.
همین توان علمی است که امروز، محصول آن از جمله شاهد به الگویی برای رقبای جهانی تبدیل شده و در عین حال، سطح بازدارندگی و اعتمادبه‌نفس ملی را در داخل کشور بالا برده است.
در نهایت، وقتی آمریکا، روسیه و چین – هر کدام با ادعای ابرقدرتی و برتری نظامی به سمت شبیه‌سازی و الگوبرداری از دستاوردی می‌روند که محصول فکر و تلاش جوانان ایرانی است، پیام روشن و چندلایه‌ای برای افکار عمومی داخل کشور دارد: این‌که مسیر طی‌شده در صنعت دفاعی، صرفاً یک پروژه تکنیکی نیست، بلکه نشانه‌ای عینی از توان جامعه علمی ایران برای حرکت در لبه فناوری و تبدیل شدن به مرجع در یکی از پیچیده‌ترین عرصه‌های دانش بشری است.
این واقعیت، اگر با تداوم حمایت‌های نهادی، تقویت زیرساخت‌های پژوهشی و حفظ انگیزه نسل جوان همراه شود، می‌تواند به الگویی فراتر از عرصه نظامی و در سایر حوزه‌های پیشرفته علمی نیز تعمیم یابد.
*کارشناس بین‌الملل