افشای رازهای دفنشده: اسناد اپستین و زخمهای باز آمریکا
انتشار هزاران سند وزارت دادگستری آمریکا درباره جفری اپستین، شبکهای از روابط پنهان نخبگان را برملا میکند و بحران اخلاقی غرب را برجسته میسازد.
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - در حالی که جهان نظارهگر تنشهای سیاسی در ایالات متحده است، انتشار اخیر هزاران سند مرتبط با پرونده جفری اپستین توسط وزارت دادگستری این کشور، بار دیگر عمق فساد و روابط پنهان در میان نخبگان غربی را آشکار ساخته و پرسشهایی جدی درباره ماهیت سیستم حاکم بر این جامعه مطرح میکند.
سایههای قدرت بر جزیرههای ممنوعه
در دل این اسناد که بر اساس قانونی موسوم به "شفافیت پروندههای اپستین" منتشر شدهاند، تصاویری از سفرها و معاشرتهای اپستین با چهرههای برجستهای، چون بیل کلینتون، رئیسجمهور پیشین آمریکا، به چشم میخورد که در کنار زنان ناشناس و در محیطهایی لوکس مانند استخرهای خصوصی یا جزیرههای شخصی وی ثبت شدهاند.
این مدارک، که شامل هزاران عکس و سند است، نهتنها به روابط شخصی اشاره دارند، بلکه شبکهای گسترده از نفوذ مالی و سیاسی را ترسیم میکنند که اپستین، به عنوان یک سرمایهدار متهم به قاچاق جنسی، از آن برای حفظ موقعیت خود بهره میبرد.
تحلیل این اسناد نشان میدهد چگونه سیستم سرمایهداری آمریکا که مدعی دفاع از حقوق بشر است، در عمل بستری برای پنهانکاری و سوءاستفاده فراهم کرده است.
برای نمونه، حضور کلینتون در بیش از دهها عکس و سند، که برخی از آنها به سفرهای هوایی با هواپیمای خصوصی اپستین اشاره دارند، یادآور این است که چگونه سیاستمداران غربی، زیر پوشش فعالیتهای خیریه یا دانشگاهی، به شبکههایی نزدیک میشوند که مرزهای اخلاقی را زیر پا میگذارند.
این روابط که پس از مرگ مشکوک اپستین در سال ۲۰۱۹ بیشتر مورد توجه قرار گرفت، اکنون با انتشار این مدارک، ابزاری برای تسویهحسابهای سیاسی داخلی شدهاند.
از سوی دیگر، اشاره محدود به دونالد ترامپ، رئیسجمهور فعلی، در این اسناد – مانند نام وی در فهرست مسافران هواپیمای اپستین یا عکسهایی قدیمی از سال ۲۰۰۰ در عمارت مارالاگو – نشاندهنده تلاشی برای جهتدهی رسانهای است، جایی که مخالفان ترامپ سعی دارند این پرونده را به عنوان زخمی سیاسی علیه وی باز کنند، در حالی که تمرکز اصلی اسناد بر چهرههایی مانند کلینتون و گیسلین مکسول، همدست اپستین، قرار دارد.
این عدم توازن در افشاگریها، پرسشی اساسی مطرح میکند: آیا انتشار این مدارک بخشی از یک بازی قدرت است یا تلاشی واقعی برای عدالت؟
با نگاهی به اطلاعات اخیر از منابع غربی مانند رویترز و نیویورک تایمز، که گزارش دادهاند بیش از صدها هزار صفحه هنوز در حال بررسی برای انتشار است، میتوان دید که این فرآیند نهتنها ناقص است، بلکه با سانسورهای گسترده همراه بوده تا هویت قربانیان و شاید برخی چهرههای قدرتمند حفظ شود.
این رویکرد، که وزارت دادگستری آن را توجیهی برای حفاظت از حریم خصوصی میداند، در عمل به ابزاری برای کنترل روایت تبدیل شده و نشاندهنده عمق بحران اعتماد در جامعه آمریکایی است.
پازل ناقص: سانسورها و رازهای ناگفته
یکی از جنبههای قابل تامل در این انتشار، حجم بالای سانسورها است که بسیاری از صفحات را کاملاً سیاه کرده و تنها بخشهایی اندک را قابل خواندن باقی گذاشته است.
این اسناد شامل عکسهایی از نوآم چامسکی، زبانشناس برجسته، و بیل گیتس، غول فناوری، در کنار اپستین است که به دیدارهایی در سالهای پس از محکومیت اولیه وی در ۲۰۰۸ اشاره دارند.
چامسکی که همواره خود را منتقد سیستم سرمایهداری معرفی کرده، در واکنش به این افشاگریها دیدارها را محدود و غیرشخصی توصیف کرده، اما این توجیهات نمیتواند سایه تردید را از بین ببرد.
گیتس نیز این روابط را "اشتباهی در قضاوت" نامیده، اما اسکرینشاتهای پیامها که در برخی رسانهها منتشر شده، نشاندهنده بحثهایی درباره افراد جوان است که مرزهای اخلاقی را به چالش میکشد.
جالب توجه است که نامهایی مانند مایکل جکسون، ریچارد برانسون و حتی پرترهای عجیب از کلینتون با لباس زنانه در آپارتمان اپستین، در این اسناد ظاهر شدهاند، که این تصاویر نهتنها جنبههای شخصی را افشا میکنند، بلکه نمادی از انحطاط اخلاقی در میان نخبگان غربی هستند.
این سانسورها میتواند بخشی از استراتژی وزارت دادگستری تحت رهبری ترامپ باشد، جایی که تمرکز بر کلینتون – که در اسناد بیش از ترامپ ذکر شده – به عنوان ابزاری برای انحراف توجه از روابط خود ترامپ استفاده میشود.
این انتشار اولیه شامل هزاران سند است، اما صدها هزار صفحه دیگر هنوز در حال بررسی هستند، و این تاخیر با انتقادهایی از سوی دموکراتها همراه بوده که آن را نقض قانون میدانند.
اگر این روند ادامه یابد، ممکن است به شکافهای عمیقتری در جامعه آمریکا منجر شود، جایی که اعتماد به نهادهای قضایی کاهش یابد و تئوریهای توطئه، مانند آنچه ترامپ سالها ترویج کرده، بیشتر رواج پیدا کند.
علاوه بر این، حضور نامهایی مانند اندرو مونتباتن-وینزر، شاهزاده انگلیسی، در عکسهایی که وی را در موقعیتهای نامناسب نشان میدهد، یادآور این است که این شبکه فراتر از مرزهای آمریکا، به اروپا نیز کشیده شده و ریاکاری غرب در دفاع از حقوق زنان و کودکان را زیر سوال میبرد.
نبردهای سیاسی: اپستین به عنوان شمشیر دو لبه
فشارهای سیاسی پیرامون این پرونده، که از مرگ اپستین در زندان آغاز شد، اکنون به اوج خود رسیده است.
مارجوری تیلور گرین، نماینده جمهوریخواه، در مصاحبهای با سیبیاس فاش کرده که ترامپ پس از امضای قانون انتشار اسناد، خشمگین شده و آن را آسیبی به مردم دانسته، در حالی که خود گرین این اقدام را دفاع از حقوق قربانیان میداند.
این تناقض در موضعگیری ترامپ نشاندهنده استفاده ابزاری از پرونده برای اهداف انتخاباتی است.
نظرسنجی اخیر رویترز-ایپسوس، که نشان میدهد ۶۰ درصد آمریکاییها باور دارند ترامپ از جرایم اپستین آگاه بوده، این پرونده را به یک بمب سیاسی تبدیل کرده که میتواند بر محبوبیت حزب جمهوریخواه در انتخابات آینده تاثیر بگذارد.
از سوی دیگر، تمرکز اسناد بر کلینتون، که در عکسهایی با مکسول و زنان ناشناس دیده میشود، ابزاری برای جمهوریخواهان شده تا دموکراتها را متهم به پنهانکاری کنند.
این انتشار ناقص، که شامل ویدیوهای زندان اپستین و ایمیلهای وی است، بیش از آنکه عدالت را برقرار کند، به تشدید جنگ رسانهای دامن میزند.
اگر مدارک بیشتری منتشر شود، ممکن است به رسواییهای بزرگتری منجر شود، جایی که نامهای بیشتری از هالیوود، دنیای فناوری و سیاست افشا شوند و اعتماد عمومی به نخبگان غربی بیش از پیش خدشهدار گردد.
این بحران میتواند به تضعیف موقعیت آمریکا در عرصه جهانی بیانجامد، زیرا کشورهای دیگر، از جمله در خاورمیانه، این پرونده را نمادی از فساد داخلی غرب میدانند و از آن برای نقد ادعاهای حقوق بشری استفاده میکنند.
آیندهای در ابهام: درسهایی برای جهان
در نهایت، انتشار این اسناد نهتنها یک رویداد حقوقی است، بلکه آینهای از بحرانهای عمیق در سیستم غربی به شمار میرود.
میتوان پیشبینی کرد که این پرونده به یک نقطه عطف در سیاست آمریکا تبدیل شود و شاید به اصلاحاتی در قوانین شفافیت منجر گردد.
اما ریسک اصلی، افزایش شکافهای اجتماعی است، جایی که قربانیان واقعی در میان هیاهوی سیاسی فراموش شوند.
همچنین، این افشاگریها درسهایی برای جوامع دیگر دارند: اینکه قدرت بدون نظارت، به فساد میانجامد و سیستمهایی مانند سرمایهداری آمریکایی، که بر روابط پنهان استوارند، نمیتوانند الگویی برای عدالت باشند.
اگر این روند ادامه یابد، ممکن است به جنبشهای مردمی علیه نخبگان منجر شود و حتی بر روابط بینالملل تاثیر بگذارد، جایی که کشورها از این ضعف برای چالش کشیدن هژمونی آمریکا استفاده کنند.
در پایان، اپستین نهتنها یک فرد، بلکه نمادی از تاریکیهایی است که در سایه قدرت پنهان ماندهاند و اکنون، با این انتشار، جهان را به تامل وامیدارند.