درخواست زن جوان برای طلاق از شوهر لاابالی
ریحانه مدتی است جدا از شوهرش زندگی میکند. او میگوید چیزهایی از شوهرش فهمیده که دیگر حاضر نیست به زندگی مشترک برگردد و درخواست طلاق دارد.
ریحانه مدتی است جدا از شوهرش زندگی میکند.
او میگوید چیزهایی از شوهرش فهمیده که دیگر حاضر نیست به زندگی مشترک برگردد و درخواست طلاق دارد.
کد خبر: 752914 | ۱۴۰۴/۰۹/۲۸ ۱۵:۳۰:۵۱
ریحانه مدتی است جدا از شوهرش زندگی میکند.
او میگوید چیزهایی از شوهرش فهمیده که دیگر حاضر نیست به زندگی مشترک برگردد و درخواست طلاق دارد.
ریحانه برای اعتمادآنلاین از زندگیاش میگوید.
*چطور با هم آشنا شدید؟
من و شوهرم به واسطه پدرانمان با هم آشنا شدیم.
آنها در تجارت با هم شریک بودند و رفتوآمدهایی که به خانه یکدیگر داشتیم باعث شد بیشتر با هم آشنا شویم و بعد هم ازدواج کردیم.
*یعنی اول خانوادهها آشنا شدند و بعد شما؟
بله همینطور است.
من وقتی نوجوان بودم با یوسف آشنا شدم.
او مدتی بعد از ایران رفت و وقتی برگشت با هم ازدواج کردیم.
*وضع مالی خوبی دارید؟
بله.
پدر من مرد ثروتمندی است.
*به شوهرت علاقهمند شدی و ازدواج کردی؟
ازدواج منطقی که شکست ندارد.
در واقع خانوادههای ما خواستند با هم ازدواج کنیم تا بهتر تجارت کنند ولی به هر دوی ما ظلم شد.
*چرا حالا قصد جدایی داری؟
چون یوسف مرد زندگی نیست.
من فهمیدم او برای خودش خانه مجردی دارد.
هر بار که خارج میرود هم به من متعهد نمیماند.
*شوهرت میگوید اگرچه یک خانه خریده، از آن به عنوان خانه مجردی استفاده نمیکند.
دروغ میگوید.
من چند باری او را در خانه دیدم.
*از کجا فهمیدی به تو متعهد نیست؟
به هر حال به گوشم رسید.
*شوهرت چرا سفر خارجی میرود؟
چند سفرش به خاطر کار بود و الان هم میگوید کارهای شرکت پدرش را انجام میدهد ولی دروغ میگوید، برای تفریح میرود.
*دوستش داری؟
من از روی علاقه ازدواج نکردم به خاطر خانوادهام ازدواج کردم اما حالا دارم به خاطر خودم جدا میشوم.
*خانوادهات مخالفتی ندارند؟
بهشدت مخالفاند ولی خودم برای خودم مهم هستم.
حتی میخواهم برای مدتی خانوادهام را هم ترک کنم.
*کجا بروی؟
در یکی از شهرهای اطراف تهران یک آپارتمان دارم.
آنجا میمانم.
ولی با مردی لاابالی مثل یوسف دیگر زندگی نمیکنم.