نیروی ترکیبی گاز و خورشید در چهارراه ژئوپلیتیکی عراق
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مطالعات رسانه های بین المللی به نقل از میدلایست مانیتور نوشت:
گزارش میدلایست مانیتور بر این موضوع تأکید داشته که منطقه کردستان عراق در یک «تقاطع سخت ژئوپلیتیکی» قرار دارد.
به زعم گزارشگر، در این محیط، برق نه به عنوان یک «خدمت عمومی خنثی»، بلکه به عنوان یک «ابزار اهرمی» عمل میکند.
بغداد با استفاده از احکام قضایی و مکانیسمهای بودجهای به دنبال «کنترل فدرال سفتتر» بر انرژی است، در حالی که ترکیه بر مسیرهای صادراتی شمالی و دولتهای خلیج فارس از طریق «سرمایهگذاری در انرژی پاک» نفوذ خود را اعمال میکنند.
پرسش اساسی تا سال ۲۰۳۵ این است که آیا منطقه کردستان میتواند از این راهبرد برای «متوازنسازی مجدد» روابط با بغداد، آنکارا و سرمایهگذاران خلیج فارس استفاده کند یا خیر.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
منطقه کردستان عراق در یک تقاطع سخت ژئوپلیتیکی قرار دارد.
بغداد به دنبال کنترل فدرالی سفتتر بر بخش انرژی است، روندی که توسط احکام اخیر دادگاهها و مکانیسمهای بودجهای تقویت شده است.
ترکیه اهرم قاطعانهای بر مسیرهای صادراتی و ترانزیت شمالی در دست دارد، در حالی که دولتهای خلیج فارس به طور فزایندهای از طریق سرمایهگذاری در انرژی پاک، نفوذ خود را اعمال میکنند.
برای سالها، سیستم برق منطقه کردستان آسیبپذیری سیاسی را تشدید کرده است.
کمبود گاز مکرراً به قطع برق، بهویژه در دوران اوج تقاضای تابستان، تبدیل شده است.
زمانی که عرضه محدود میشود یا قواعد تغییر میکند، خانوارها اولین شوک را جذب میکنند، کسبوکارها دنبال میکنند و هزینههای سیاسی بر دوش نهادهای اربیل میافتد.
تا سال ۲۰۳۵، پرسش این نیست که آیا منطقه کردستان انرژیهای تجدیدپذیر اضافه خواهد کرد، بلکه این است که آیا میتواند از راهبرد ترکیبی برای متوازنسازی مجدد روابط با بغداد، آنکارا و سرمایهگذاران خلیجفارس استفاده کند یا خیر.
انرژی به یکی از مؤثرترین ابزارهای فشار بر منطقه کردستان تبدیل شده است.
آنچه فنی به نظر میرسد – تولید، عرضه سوخت یا پایداری شبکه – اغلب بار سیاسی دارد.
کنترل بر برق به طور فزایندهای بودجهها، مذاکرات و اعتماد عمومی را شکل میدهد.
بغداد به طور پیوسته حکمرانی انرژی را متمرکز کرده است.
احکام دادگاه علیه صادرات مستقل نفت، نظارت سختتر بر قراردادها و انتقالهای بودجه مشروط، اربیل را به سمت انطباق سوق میدهد.
مقامات فدرال میتوانند حمایت از شبکه شمالی را تشدید یا شل کنند و کیلوواتها را به مهرههای چانهزنی تبدیل کنند.
ترکیه این عدم تعادل را از شمال تقویت میکند.
کنترل آنکارا بر کریدورهای صادراتی و نقش آن در ترانزیت گاز منطقهای، به آن نفوذ نامتناسبی بر گزینههای اقتصادی منطقه کردستان میدهد.
همکاری، جریان و درآمد را ممکن میسازد؛ تنش، تأخیر و عدم اطمینان به همراه میآورد.
از جنوب، دولتهای خلیجفارس از طریق دیپلماسی انرژی پاک وارد میشوند.
سرمایهگذاری در انرژی خورشیدی، زیرساخت شبکه و پروژههای گذار انرژی، نفوذ را بدون نیاز به نیروی نظامی یا خط لوله اعمال میکند.
کمبود گاز برای مدتها شبکه منطقه کردستان را در معرض اختلافاتی فراتر از کنترل اربیل قرار داده است.
گاز همچنان ضروری اما با تعریف جدید باقی میماند.
ظرفیت مدرن و انعطافپذیر گازی، شبکه را زمانی که خروجی خورشیدی کاهش مییابد، تثبیت میکند.
ذخیرهسازی مرز بین نمادگرایی و راهبرد را مشخص میکند.
باتریها فقط برق ذخیره نمیکنند؛ آنها ثبات را ذخیره میکنند.
یک سیستم انرژی مقاومتر، روابط سیاسی را بازشکل میدهد حتی زمانی که ساختارهای رسمی قدرت بدون تغییر باقی میمانند.
برای اربیل، راهبرد ترکیبی اختلافات با بغداد را حل نمیکند، اما زمینهای را که در آن رخ میدهند، تغییر میدهد.
نفوذ ترکیه نیز تعدیل میشود.
منطقهای که برای بقای مالی کمتر به صادرات انرژی وابسته باشد، وقتی منافعش واگرا میشود، فضای بیشتری برای مقاومت در برابر فشار به دست میآورد.
موقعیت ایران به طور ظریفتری تضعیف میشود.
صادرات گاز مدتهاست که به تهران نفوذ غیرمستقیمی بر سیستم برق عراق داده است.
با گسترش تولید خورشیدی و ذخیرهسازی، مواجهه با نوسانات عرضه کاهش مییابد.
دولتهای خلیجفارس به عنوان دلالان قدرت آرامتری وارد میشوند.
سرمایهگذاری در انرژی پاک به آنها اجازه میدهد به جای گفتمان، بر زیرساخت تأثیر بگذارند.
انرژی ترکیبی، ژئوپلیتیک را خنثی نمیکند؛ آن را توزیع مجدد میکند.
با کاهش آسیبپذیری، منطقه کردستان توان کنشگری به دست میآورد.
با گسترش شراکتها، محدودیت خارجی را پیچیده میکند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.