قطعنامه سازمان ملل؛ فشار جدید بر اسرائیل یا تکرار شکستهای گذشته؟
مجمع عمومی سازمان ملل رژیم صهیونیستی را ملزم به اجرای حکم دیوان دادگستری برای ورود کمکها به غزه کرد.
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - در روزهای اخیر، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای را تصویب کرد که از رژیم صهیونیستی میخواهد حکم دیوان بینالمللی دادگستری در خصوص ورود کمکهای انسانی به نوار غزه را اجرا کند.
این قطعنامه تل آویو را موظف میکند که از هر گونه مانعتراشی در برابر ارسال غذا، دارو، آب و سرپناه برای ساکنان غزه دست بردارد.
این گام که در ظاهر نشاندهنده یک تلاش جمعی جهانی برای تسکین آلام مردم فلسطین است، در بطن خود سوالات زیادی درباره عملی شدن و تاثیرات آن در پی خواهد داشت.
چالشهای راهبردی قطعنامه سازمان ملل: پرسشهای بیپاسخ
قطعنامهای که در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد، در عین حال که یک اقدام نمادین به نظر میرسد، در عمل با چالشهای جدی روبهرو است.
پیش از هر چیز، باید به این نکته توجه کرد که قطعنامههای مجمع عمومی از نظر قانونی الزامآور نیستند و در نهایت تنها جنبه «توصیهای» دارند.
با این حال، قدرتهای جهانی و بهویژه ایالات متحده همواره در گذشته در برابر چنین قطعنامههایی از رژیم صهیونیستی حمایت کردهاند.
این حمایتها نهتنها به خود رژیم اسرائیل، بلکه بهطور کلی به روند دموکراتیک و اجرایی تصمیمات بینالمللی لطمه زده است.
در واقع، این قطعنامه میتواند بیش از آنکه یک فشار واقعی به رژیم صهیونیستی وارد کند، تبدیل به یک اقدام نمادین شود که در کنار برخی از واکنشهای رسانهای، در عمل تاثیری در تغییرات میدانی نخواهد داشت.
یکی از بزرگترین چالشها در این زمینه، عدم ضمانت اجرایی است.
به عبارت دیگر، رژیم اسرائیل که بارها در طول تاریخ از اجرای تصمیمات مشابه سر باز زده است، این بار نیز میتواند همان سیاست را دنبال کند، چرا که حمایتهای بینالمللی از آن تضمین شده است.
آمریکا و رژیم اسرائیل: همبستگی بیقید و شرط یا دیپلماسی منفعل؟
در کنار این تصمیمات، ایالات متحده مجدداً بهطور رسمی از رژیم صهیونیستی حمایت کرده و قطعنامه مجمع عمومی را محکوم نمود.
وزارت امور خارجه آمریکا این اقدام را «جانبدارانه» و «غیرجدی» خوانده و اعلام کرد که این قطعنامه در واقع «نتیجهگیریهای نادرستی» از سوی دیوان بینالمللی دادگستری را به دنبال دارد.
در همین راستا، واشنگتن به استفاده از «دیپلماسی واقعی» در سازمان ملل تاکید کرده و اذعان داشت که چنین قطعنامههایی میتواند تنها به تضعیف روند دیپلماتیک بینالمللی منجر شود.
اما این موضعگیریها نمیتواند واقعیتهای موجود را تغییر دهد.
آمریکا همچنان بهطور بیچون و چرا از رژیم اسرائیل حمایت میکند، حتی در شرایطی که گزارشهای مختلف نشان از نقض فاحش حقوق بشر و جنایات جنگی در نوار غزه میدهند.
این رویکرد در نهایت نشاندهنده یک دیپلماسی منفعلانه است که در کنار حمایتهای اقتصادی و نظامی از رژیم صهیونیستی، بسیاری از اقدامات بینالمللی را نادیده میگیرد.
به این ترتیب، سوال اصلی اینجاست که آیا این حمایتها در بلندمدت میتواند به تداوم بحران در منطقه دامن بزند یا شاید روزی فشارهای بینالمللی، حتی از جانب متحدان پیشین اسرائیل، به تغییر سیاستهای تلآویو منجر شود؟
عملکرد آنروا: امید یا سراب در مسیر بحران؟
در میان این فشارهای سیاسی، نقش آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) به شدت مورد توجه قرار گرفته است.
این نهاد که از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۴۹ تاکنون به مردم فلسطین کمکهای انسانی ارائه کرده، اکنون با تهدیدهای جدیدی از سوی رژیم صهیونیستی مواجه است.
بهویژه که یورش به دفاتر آنروا و تلاشهای رژیم اسرائیل برای محدود کردن فعالیتهای این نهاد، بار دیگر نشاندهنده خطری است که سازمانهای بینالمللی در مناطق بحرانزده با آن روبهرو هستند.
آژانس امدادرسانی سازمان ملل در حال حاضر نزدیک به یک میلیون آواره فلسطینی را در کرانه باختری تحت پوشش خود دارد و همچنان خدمات بهداشتی، آموزشی و اجتماعی ارائه میدهد.
اما با توجه به تهدیدات اسرائیل و محدودیتهای اعمالشده بر این نهاد، باید دید که آنروا تا چه حد قادر خواهد بود به وظایف خود ادامه دهد.
مهمتر از آن، باید پرسید که آیا فعالیتهای سازمانهای بشردوستانه میتوانند در درازمدت به تغییرات بنیادین در وضعیت انسانی غزه و کرانه باختری منجر شوند یا خیر.
آیندهای نامعلوم برای غزه: از قطعنامهها تا دیپلماسی جهانی
در نهایت، آنچه که بیشتر از هر چیز در این مقطع زمانی اهمیت دارد، آینده بحران انسانی غزه است.
اظهارات آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، که وضعیت انسانی غزه را «فاجعهبار» توصیف کرده و هشدار داده است که ۸۰ درصد از ساختمانهای این باریکه ویران یا بهشدت آسیبدیدهاند، تنها بخشی از واقعیت دردناک این منطقه است.
این سخنان در کنار تاکید بر ضرورت دادخواهی برای جنایات رژیم صهیونیستی، نشانهای از بیثباتی و عدم قطعیت در آینده است.
با توجه به گسترش شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانه باختری و ادامه حملات صهیونیستی، وضعیت آینده فلسطین و غزه همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
در این شرایط، لازم است که جامعه جهانی علاوه بر تصویب قطعنامههای نمادین، راهکارهای عملی و اجرایی بیشتری برای تضمین اجرای تصمیمات خود در نظر بگیرد.
در غیر این صورت، این قطعنامهها تنها در حد یک شعار باقی خواهند ماند، بدون اینکه تاثیری بر تغییرات واقعی در منطقه بگذارند.