خوشحالی صهیونیستها از احتمال حمله آمریکا به ونزوئلا/ چشم طمع تلآویو به بزرگترین منابع نفتی دنیا
در هفتههای اخیر و همزمان با جدی شدن احتمال مداخله نظامی آمریکا در ونزوئلا، موجی از خوشحالی در میان صهیونیستها از این مسئله ایجاد شده است.
سرویس جهان مشرق - در فضای پرتنش سیاست بینالملل، فرضیه یک مداخله نظامی ایالات متحده در ونزوئلا میتواند پیامدهای گستردهای برای بازیگران منطقهای و جهانی داشته باشد.
دقیقا یک سال روز پس از سوگند دوم دونالد ترامپ، جهان شاهد یکی از سریعترین و غیرمنتظرهترین چرخشهای استراتژیک تاریخ معاصر آمریکاست: انتقال ناگهانی مرکز ثقل نظامی، سیاسی و اقتصادی ایالات متحده از خاورمیانه و هند-اقیانوسیه به نیمکره غربی خود، با یک هدف واحد و آشکار: ونزوئلا.
تا همین شش ماه پیش، ناو هواپیمابر یواساس جرالد آر.
فورد در شرق مدیترانه در حال گشتزنی برای مقابله با ایران و یمن بود.
امروز همان ناو، همراه با ناوهای تهاجمی آمریکا و کییرسارج، در ۱۸۰ مایلی سواحل ونزوئلا لنگر انداخته و بیش از ۱۵ هزار تفنگدار دریایی، یگانهای دلتا فورس و جنگندههای اف-۳۵بی در پایگاههای پورتوریکو، آروبا، کوراسائو و گوآنتانامو در حالت آمادهباش کامل قرار دارند.
این بزرگترین تجمع نیروی دریایی آمریکا در کارائیب از زمان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ است.
اما در اینجا مسئله ترامپ و آمریکا نیست، مسئله منافع بازیگر دیگری به نام رژیم صهیونیستی است.
یکی از جنبههای جالب توجه تجاوز احتمالی آمریکا به ونزوئلا، واکنش احتمالی رژیم صهیونیستی است.
اسرائیل منافع استراتژیکی در آمریکای لاتین دارد که عمدتاً از طریق لنز امنیت ملی و مقابله با نفوذ ایران تعریف میشود.
ونزوئلا تحت رهبری نیکلاس مادورو، به عنوان یکی از نزدیکترین متحدان ایران، روسیه و چین در نیمکره غربی، به نمادی از "محور مقاومت" ضد صهیونیستی و اسرائیلی تبدیل شده است.
تضعیف ونزوئلا میتواند برای تلآویو فرصتهایی ایجاد کند، از جمله کاهش حمایت از محور مقاومت و خصوصا ایران در آمریکای جنوبی.
دین شموئل آلمس، کارشناس صهیونیست در رابطه با تحولات اخیر آمریکای جنوب نوشت: حملات آمریکا به کشتی و قایقهای ونزوئلا به امری عادی تبدیل شده است و جهان در حال بررسی این موضوع است که آیا دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، قصد حمله به عمق خاک این کشور را دارد و آیا رئیس جمهور نیکلاس مادورو از قدرت کنارهگیری خواهد کرد یا خیر.
او در رابطه با طرح ادعای حضور ایران و حزب الله در ونزوئلا، به رضایت سران این رژیم از تجاوز آمریکا به این کشور اشاره کرد: اسرائیل به وضوح در این مورد سکوت کرده است و میتوان فرض کرد که در افزایش فشار بر مادورو منافعی دارد.
دلیل این امر آن است که ونزوئلا به عنوان یک مرکز مناسب برای فعالیتهای ایران و حزبالله در آمریکای لاتین است.
با روی کار آمدن هوگو چاوز در ۱۹۹۹، روابط ونزوئلا با رژیم صهیونیستی به سرعت رو به وخامت گذاشت.
چاوز، با ایدئولوژی ضدامپریالیستی، اسرائیل را به عنوان "دستنشانده آمریکا" میدید و سیاست خارجی خود را به سمت ایران و کشورهای عربی مخالف رژیم صهیونیستی سوق داد.
نقطه عطف در روابط دو طرف، جنگ لبنان در ۲۰۰۶ بود.
چاوز اقدامات اسرائیل را "هولوکاست" توصیف کرد و رهبران اسرائیلی را به نسلکشی متهم نمود.
او سفیر ونزوئلا را از تلآویو فراخواند و اسرائیل را "تروریست دولتی" خواند.
این موضعگیریها بخشی از استراتژی چاوز برای همسویی با "محور مقاومت" بود، که شامل حمایت از محور مقاومت از جمله ایران، سوریه و گروههای فلسطینی میشد.
اما اوج تنش در جنگ غزه ۲۰۰۸-۲۰۰۹ رخ داد.
چاوز سفیر رژیم صهیونیستی را اخراج کرد، خشونتهای صهیونیستها را "هولوکاست علیه فلسطینیها" نامید و این رژیم را به نقض قوانین بینالمللی متهم کرد.
در پاسخ، رژیم صهیونیستی نیز روابط دیپلماتیک را قطع کرد و ونزوئلا روابط رسمی با مقامات فلسطینی برقرار نمود.
یکی از اصلیترین دلایل خوشحالی اسرائیل از تضعیف ونزوئلا، روابط نزدیک کاراکاس با تهران است.
ونزوئلا به عنوان پلی برای نفوذ ایران در آمریکای لاتین عمل میکند، جایی که بنابر ادعا صهیونیستها و مقامات آمریکا تهران از طریق تعاملات اقتصادی خود میتواند از آثار تحریمها بزداید.
چاوز و مادورو، ایران را "برادر" میخوانند و توافقهای گستردهای در زمینههای مختلف با ایران امضا کردهاند.
حضور ایران در کشوری همچون ونزوئلا که فرصتهای اقتصادی فراوانی برای هر دولتی از جمله جمهوری اسلامی ایران به ارمغان میآورد، موجب خشم صهیونیستها شده است.
در دو دهه گذشته، تعاملات و همکاریهای تهران - کاراکاس، به شکل قابلتوجهی روند صعودی داشته است که منجر به نارضایتی جدی تلآویو و همچنین کاخسفید نسبت به گسترش حضور ایران در حیات خلوت آن شده است.
برای مثال، ونزوئلا نفت به ایران میفروشد و در مقابل، فناوری نظامی دریافت میکند.
این روابط، رژیم صهیونیستی را نگران کرده زیرا به عقیده آنها محور مقاومت همچون حزبالله لبنان میتواند از ونزوئلا به عنوان پایگاه برای فعالیتهای ضد آمریکایی و صهیونیستی استفاده کند.
مسئله دیگر چشم طمع صهیونیستها به منابع ونزوئلا است.
ونزوئلا بزرگترین ذخایر نفت جهان را دارد و تحت حکومت مادورو، این منابع به متحدان ضد آمریکایی و اسرائیلی مانند روسیه و چین فروخته میشود.
درنگاه صهیونیستها، یک تغییر سیاسی ناشی از مداخله آمریکا میتواند دسترسی اسرائیل به بازارهای انرژی آمریکای لاتین را تسهیل کند.
علاوه بر این، مخالفان مادورو مانند ماریا کورینا ماچادو – که به دلیل فعالیتهای خود علیه ونزوئلا در دسامبر ۲۰۲۵ جایزه نوبل صلح را دریافت کرد – موضع ضد ایرانی دارند و حامی رژیم صهیونیستی است ماچادو از حمله آمریکا به ونزوئلا حمایت کرده و آن را راهی برای دموکراسی میداند، که این امر میتواند به بازسازی روابط دیپلماتیک منجر شود.
همچنین در نگاه رژیم صهیونیستی، ونزوئلا به عنوان منبع یهودستیزی دولتی دیده میشود.
گزارش جروزالم پست در دسامبر ۲۰۲۵ اشاره میکند که کشورهایی مانند ونزوئلا از یهودستیزی برای منحرف کردن توجه استفاده میکنند.
از این رو کارشناسان عبری زبان معتقدند که حمله آمریکا میتواند این حکومت را سرنگون کرده و یکی از سرسخت ترین مخالفان رژیم صهیونیستی در جهان و آمریکای جنوبی را از میان بردارد.
در حالحاضر کارشناسان تحلیل روشنی نسبت به مداخله نظامی آمریکا در ونزوئلا ندارند.
نشریه آمریکایی پولیتیکو در گزارشی با اشاره به تهدیدهای اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا درباره احتمال حمله زمینی به ونزوئلا، نوشت: ایالات متحده در حال حاضر توان عملیاتی، لجستیکی و سیاسی لازم برای چنین اقدامی را در اختیار ندارد.
در گزارش پولیتیکو آمده است: یک مقام دفاعی ایالات متحده که خواست نامش فاش نشود گفت که در حال حاضر هیچ نیروی زمینی قابلتوجهی در منطقه مستقر نیست و انتقال هزاران سرباز به یک کشور همسایه برای آغاز عملیات، نیازمند تدارکات گسترده و کاملاً قابلمشاهده است و این چیزی نیست که بتوان آن را یک شبه انجام داد.
این گزارش میافزاید: مارک کانسیان سرهنگ بازنشسته نیروی تفنگداران دریایی آمریکا هم با اشاره به اینکه برای یک حمله گسترده به ونزوئلا حداقل ۵۰ هزار نیرو لازم است، در حالی که آمریکا تنها ۲۲۰۰ تفنگدار دریایی در منطقه دارد و هیچ نشانهای از تقویت نیروها دیده نمیشود، تاکید کرده است که ایالات متحده نیروی زمینی لازم برای یک تهاجم زمینی به این کشور را ندارد.