خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 20 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

علت دژاوو یا حس آشنا بودن چیست؟

اعتماد | همه | پنجشنبه، 20 آذر 1404 - 18:18
دژاوو، این واژه فرانسوی به معنای «قبلاً دیده شده»، سال‌هاست ذهن دانشمندان، روان‌شناسان و حتی مردم عادی را به خود مشغول کرده است. تقریباً همه ما دست‌کم یک‌بار در طول زندگی با وضعیتی روبه‌رو شده‌ایم که در آن احساس کرده‌ایم لحظه‌ای که اکنون تجربه می‌کنیم، پیش‌تر رخ داده است.
مغز،حس،تجربه،حافظه،آشنايي،ذهن،پردازش،رخ،اطلاعات،انسان،خاطره، ...

دژاوو، این واژه فرانسوی به معنای «قبلاً دیده شده»، سال‌هاست ذهن دانشمندان، روان‌شناسان و حتی مردم عادی را به خود مشغول کرده است.
تقریباً همه ما دست‌کم یک‌بار در طول زندگی با وضعیتی روبه‌رو شده‌ایم که در آن احساس کرده‌ایم لحظه‌ای که اکنون تجربه می‌کنیم، پیش‌تر رخ داده است.
کد خبر: 751692 | ۱۴۰۴/۰۹/۲۰ ۱۸:۰۰:۰۰
دژاوو، این واژه فرانسوی به معنای «قبلاً دیده شده»، سال‌هاست ذهن دانشمندان، روان‌شناسان و حتی مردم عادی را به خود مشغول کرده است.
تقریباً همه ما دست‌کم یک‌بار در طول زندگی با وضعیتی روبه‌رو شده‌ایم که در آن احساس کرده‌ایم لحظه‌ای که اکنون تجربه می‌کنیم، پیش‌تر رخ داده است.
لحظه‌ای که نه فقط به نظر آشنا می‌آید، بلکه با نوعی یقین درونی همراه است.
گویی آن صحنه، صدا، بو یا ترکیبی از چند حس مختلف در ذهن ما سابقه‌ای دارد.
با این حال، وقتی می‌خواهیم توضیح بدهیم آن را کجا و کی دیده‌ایم، هیچ پاسخ مشخصی پیدا نمی‌شود.
این پدیده سال‌هاست که در مرز میان علم و رمزآلودگی قرار دارد.
برخی افراد آن را تجربه‌ای شبه‌روحانی می‌دانند، بعضی‌ها آن را به خواب‌های فراموش‌شده ربط می‌دهند و عده‌ای نیز از نگاه علمی به آن وارد می‌شوند.
آن‌چه امروز می‌دانیم این است که دژاوو نه پدیده‌ای فراطبیعی است و نه نشانه‌ای از توانایی‌های خاص؛ بلکه بیشتر نتیجه عملکرد پیچیده و چندلایه مغز انسان است.
برای درک بهتر این حس عجیب، باید به سازوکارهای حافظه، پردازش اطلاعات در مغز و حتی روان‌شناسی ادراک توجه کنیم.
اینجا تلاش می‌کنیم با زبانی ساده و انسانی، علل علمی و احتمالی دژاوو را بررسی کنیم و ببینیم چرا و چگونه ممکن است مغز انسان لحظه‌ای را به‌اشتباه به‌عنوان یک خاطره تفسیر کند.
مغز چگونه حس آشنایی را تولید می‌کند؟
برای فهم دژاوو، ابتدا باید بدانیم سازوکار حس آشنایی چگونه در مغز شکل می‌گیرد.
هر تجربه جدیدی که با آن روبه‌رو می‌شویم، ابتدا از صافی‌های مختلف حسی عبور می‌کند.
چشم‌ها، گوش‌ها، پوست و دیگر اندام‌های حسی داده‌های خام را به مغز می‌فرستند.
مغز باید این سیگنال‌ها را دسته‌بندی کند و تشخیص دهد آیا این تجربه برایش آشناست یا کاملاً جدید.
این کار در بخش‌هایی از مغز انجام می‌شود که درگیر حافظه کوتاه‌مدت، حافظه بلندمدت و تشخیص الگوها هستند.
بخشی از مغز که هیپوکامپ نام دارد، نقش مهمی در تشکیل و بازیابی خاطرات ایفا می‌کند.
در کنار آن، ناحیه‌ای در لوب گیجگاهی به نام کورتکس انتورینال مسئول ارزیابی حس آشنایی است.
وقتی مغز با وضعیت تازه‌ای روبه‌رو می‌شود، وظیفه این نواحی آن است که بررسی کنند آیا تجربه جدید با خاطرات قبلی ما تطابق دارد یا نه.
وقتی این تطابق شفاف و روشن باشد، می‌گوییم این تجربه را قبلاً داشته‌ایم.
وقتی هیچ شباهتی وجود نداشته باشد، آن را جدید تلقی می‌کنیم.
اما در دژاوو، مسئله این است که اشتباهی میان این دو وضعیت رخ می‌دهد.
ما تجربه‌ای کاملاً جدید داریم، اما مغز حس آشنایی شدیدی را به ما منتقل می‌کند، بدون اینکه هیچ خاطره معینی از آن وجود داشته باشد.
همین تضاد، احساس عجیب دژاوو را می‌سازد.
فرضیه‌ اول: اشتباه در پردازش حافظه
یکی از مهم‌ترین توضیحات علمی درباره دژاوو، وجود یک اختلال بسیار کوتاه در روند پردازش حافظه است.
در این فرضیه، مغز هنگام دریافت اطلاعات جدید دچار نوعی ناهماهنگی بسیار لحظه‌ای می‌شود.
یعنی اطلاعاتی که باید وارد بخش پردازش لحظه‌ای شوند، به‌طور اشتباهی به بخش مربوط به خاطرات ذخیره‌شده می‌روند یا هم‌زمان وارد هر دو بخش می‌شوند.
به بیان ساده‌تر، مغز ممکن است تجربه جدید را به‌جای آنکه همچون داده‌ای تازه بپذیرد، به اشتباه آن را مانند چیزی که پیش‌تر دیده است دسته‌بندی کند.
همین اختلال چند میلی‌ثانیه‌ای باعث می‌شود فرد حس کند قبلاً همین صحنه را تجربه کرده است، در حالی که چنین چیزی واقعیت ندارد.
برخی دانشمندان معتقدند این اختلال کوچک ممکن است ناشی از سرعت متفاوت انتقال پیام‌های عصبی در دو مسیر جداگانه باشد.
مثلاً تصویر دریافتی از چشم‌ها از دو مسیر عصبی به بخش‌های مختلف مغز می‌رسد.
اگر یکی از این مسیرها برای کسری از ثانیه تأخیر داشته باشد، مغز ممکن است دریافت سریع‌تر را به‌عنوان «خاطره» و دریافت کندتر را به‌عنوان «تجربه اکنون» تفسیر کند.
همین اختلاف زمانی کوچک کافی است تا حس آشنایی به‌صورت اشتباه فعال شود.
فرضیه دوم: شباهت محیطی و الگوهای ناآگاهانه
گاهی دژاوو زمانی رخ می‌دهد که فرد وارد محیطی می‌شود که از نظر معماری، نور، صدا یا ترکیب اشیا شباهت‌های مبهمی با محیطی دیگر دارد که قبلاً در آن بوده است.
در بسیاری از موارد، این شباهت‌ها آن‌قدر ظریف‌اند که ذهن خودآگاه قادر به شناسایی آن‌ها نیست، اما ذهن ناخودآگاه این شباهت‌ها را تشخیص می‌دهد و حس آشنایی ایجاد می‌کند.
مغز انسان استاد شناسایی الگوهاست؛ حتی اگر آن الگوها بسیار پیچیده یا مبهم باشند.
معمولاً بدون آنکه توجه کنیم، مغزمان ارتباطاتی میان رویدادها، مکان‌ها و خاطرات می‌سازد.
بنابراین ممکن است تنها ترکیب نور خاص، زاویه یک راه‌پله، یا حتی بوی ملایم محیط باعث شود مغز به خاطره‌ای نزدیک اما نه‌چندان روشن وصل شود.
وقتی این اتصال کامل نیست و خاطره دقیق بازیابی نمی‌شود، نتیجه‌اش می‌شود دژاووی کلاسیک: حس بسیار قوی آشنایی همراه با ناتوانی در یادآوری جزئیات.
فرضیه سوم: نقش خواب‌ها و حافظه فراموش‌شده
تجربه خواب‌ها بخش مهمی از زندگی ذهنی ماست؛ اما بیشتر خواب‌ها به‌محض بیدار شدن فراموش می‌شوند.
برخی پژوهشگران بر این باورند که دژاوو در بسیاری از موارد ناشی از تطابق ناخواسته شرایط فعلی با خواب‌هایی است که هیچ خاطره‌ای از آن‌ها در دسترس ذهن خودآگاه نیست.
در این دیدگاه، مغز ممکن است عناصر صحنه‌ای را با خواب‌های فراموش‌شده تطبیق دهد و همین شباهت نادیدنی برای ما، حس آشنایی ایجاد کند.
این موضوع به‌خصوص زمانی قابل‌توجه است که فرد خواب‌هایی بسیار واقعی یا نزدیک به زندگی روزمره داشته باشد، اما آن خواب‌ها در خاطره روزمره‌اش جایی نداشته باشند.
چنین سازوکاری نه‌تنها عجیب نیست، بلکه مطابق سازوکار عملکرد مغز است.
ذهن در طول شب هنگام خواب، اطلاعات مختلفی را پردازش و دسته‌بندی می‌کند؛ بعضی از این اطلاعات در حافظه بلندمدت ذخیره نمی‌شوند، اما ردپای ضعیفی از آن‌ها باقی می‌ماند.
همین ردپاها می‌توانند منبعی برای احساس آشنایی باشند، حتی اگر ما هیچ یادآوری واضحی از آن نداشته باشیم.
فرضیه چهارم: تحلیل روان‌شناختی و نقش استرس
دژاوو فقط یک پدیده عصبی نیست؛ جنبه‌های روان‌شناختی مهمی هم دارد.
بسیاری از افرادی که دژاوو را بیشتر تجربه می‌کنند، کسانی هستند که در دوره‌هایی از استرس، اضطراب یا خستگی شدید ذهنی قرار دارند.
در چنین شرایطی، مغز و مخصوصاً حافظه ممکن است عملکرد هماهنگ خود را از دست بدهد.
هنگامی که فرد دچار درگیری ذهنی یا فشارهای احساسی است، پردازش اطلاعات کمتر دقیق انجام می‌شود و ناهماهنگی‌های کوچک در ثبت خاطرات جدید افزایش پیدا می‌کند.
همین موضوع می‌تواند احتمال وقوع دژاوو را بالا ببرد.
با آرام‌تر شدن شرایط روانی، معمولاً تعداد و شدت دژاووها نیز کاهش می‌یابد.
به‌علاوه، تجربه دژاوو برای برخی افراد نوعی تلاش ناخودآگاه ذهن برای یافتن نقطه اتکا در شرایط پراسترس است.
وقتی ذهن احساس بی‌نظمی یا فشار می‌کند، ممکن است بیشتر دنبال یافتن الگوهای آشنا بگردد و حتی در بعضی موارد اشتباه کند.
این نوع خطای ذهنی می‌تواند به شکل حس آشنایی غلط ظاهر شود.
فرضیه پنجم: یادگیری و پردازش اطلاعات به شکل ناهشیار
یکی از نکات مهم درباره مغز انسان این است که همیشه مقدار زیادی اطلاعات را بدون حضور آگاهانه ما پردازش می‌کند.
گاهی ممکن است تجربه کوتاهی از چیزی داشته باشیم اما اصلاً آن را به خاطر نیاوریم؛ مثلاً دیدن تصویری در تلویزیون از گوشه چشم، شنیدن بخشی از یک گفتگو در خیابان یا حتی نگاه گذرایی به محیطی که از کنارش رد شده‌ایم.
این داده‌های نیمه‌پردازش‌شده گاهی در حافظه کوتاه‌مدت باقی می‌مانند و اگر بعدها دوباره با الگوهای مشابه مواجه شویم، ممکن است حس آشنایی ایجاد کنند.
چون مغز از قبل مشابه آن را دیده، اما ما خودآگاهانه آن را یادآوری نمی‌کنیم.
این فرایند که گاهی به آن حافظه ناهشیار گفته می‌شود، یکی از جذاب‌ترین زمینه‌های مطالعه در روان‌شناسی شناختی است و می‌تواند بسیاری از تجربه‌های دژاوو را توضیح دهد.
آیا دژاوو همیشه طبیعی است؟
از آن‌جا که دژاوو در اکثر افراد رخ می‌دهد، معمولاً پدیده‌ای طبیعی و بی‌خطر محسوب می‌شود.
بیشتر مردم این احساس را چند بار در سال تجربه می‌کنند و هیچ مشکلی برایشان به وجود نمی‌آید.
با این حال، در موارد بسیار نادر، دژاووی بسیار شدید، مکرر یا غیرطبیعی می‌تواند نشانه‌ای از مشکلات عصبی باشد.
برای مثال، در برخی اختلالات خاص مانند نوعی صرع که در لوب گیجگاهی رخ می‌دهد، دژاوو ممکن است پیش از حمله صرعی ظاهر شود.
البته این موارد بسیار کم هستند و معمولاً همراه با علائم عصبی دیگر بروز می‌کنند.
بنابراین دژاووی معمولی و تجربه‌ای که هرچند وقت یک‌بار رخ می‌دهد، هیچ دلیل نگران‌کننده‌ای ندارد.
چرا دژاوو حسی عجیب و گاهی ترسناک ایجاد می‌کند؟
یکی از ویژگی‌های دژاوو این است که علاوه بر حس آشنایی، نوعی غافلگیری و حتی گاهی نگرانی ایجاد می‌کند.
دلیلش این است که مغز انسان معمولاً در برابر تناقض واکنش نشان می‌دهد.
در دژاوو، فرد دو پیام متضاد دریافت می‌کند.
از یک طرف حس می‌کند صحنه آشناست و از طرف دیگر می‌داند که چنین چیزی واقعاً رخ نداده است.
این تناقض کوتاه و گذرا همان چیزی است که دژاوو را تا این حد منحصربه‌فرد و قابل‌تأمل می‌کند.
گاهی افراد تصور می‌کنند شاید پیش‌بینی کرده‌اند، شاید خاطره‌ای گم‌شده دارند یا شاید این حس نشانه‌ای از چیزی است.
اما واقعیت این است که این حس تنها نتیجه ناهماهنگی در پردازش خاطره است؛ چیزی که همان‌قدر طبیعی است که اشتباه در قضاوت دیداری یا شنیداری.
دژاوو تصویری از پیچیدگی شگفت‌انگیز مغز انسان
دژاوو نه نشانه‌ای از آینده‌نگری است و نه دروازه‌ای به دنیای ماورا؛ بلکه نشان‌دهنده پیچیدگی و ظرافت حیرت‌انگیز عملکرد مغز است.
این پدیده از یک سو یادآور این است که ذهن ما چگونه در کسری از ثانیه تصمیم می‌گیرد چیزی آشنا یا جدید است و از سوی دیگر نشان می‌دهد کوچک‌ترین اختلال در این سیستم دقیق چگونه می‌تواند تجربه‌ای عجیب و به‌یادماندنی ایجاد کند.
مجموعه‌ای از عوامل مختلف می‌توانند باعث دژاوو شوند.
از اشتباهات کوچک در پردازش حافظه گرفته تا شباهت‌های محیطی، خواب‌های فراموش‌شده، استرس، یا حتی اطلاعاتی که بدون توجه از آن‌ها عبور کرده‌ایم.
همین تنوع در دلایل احتمالی است که دژاوو را پدیده‌ای جذاب و ماندگار کرده است.
وقتی این حس غریب دوباره به سراغتان آمد، شاید بهترین واکنش این باشد که به‌جای نگرانی، لحظه‌ای مکث کنید و به یاد بیاورید که ذهن انسان تا چه حد پیچیده و پر از راز است.
دژاوو از آن دست رخدادهایی است که زیبایی پنهان زندگی ذهنی ما را یادآوری می‌کند؛ رخدادی که نه خطرناک است و نه غیرعادی، بلکه تنها یکی از جلوه‌های ظریف عملکرد مغز در بازی بی‌پایان ادراک و حافظه است.