خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 19 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵؛ تلاش آمریکا برای مهار افول قدرت ساختاری ‏

مشرق | بین‌الملل | چهارشنبه، 19 آذر 1404 - 00:58
چين،قدرت،آمريكا،جهاني،توليد،ساختاري،امنيت،افول،متحدان،راهبرد ...

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران در مطلبی نوشت:
سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا برای نخستین بار پس از دهه‌ها با صراحت واقعیت افول نسبی را پذیرفته و ‏سیاست‌های جهان‌گرایانه گذشته را شرط‌بندی‌های به‌شدت گمراه‌کننده نامیده است.
به‌جای انکار افول، این واقعیت در روح ‏سند جاری بوده و برای مهار آن راهبرد نئومرکانتیلیستی اول آمریکا، حفظ سلطه دلار با ابزارهای یک‌جانبه، احیای غرور ‏تمدنی و کاهش نقش پلیس جهانی را پیشنهاد می‌کند.‏
از نظر سوزان استرنج قدرت ساختاری نه به معنای تعداد ناوها یا حجم تولید ناخالص بلکه توانایی شکل ‏دادن به قواعد بازی است که همه در چارچوب آن عمل کنند.
این قدرت در چهار حوزه به‌هم‌پیوسته امنیت، تولید، مالیه و ‏دانش بروز می‌یابد.
آمریکا پس از ۱۹۴۵ با هوشمندی این چهار ساختار را به ترتیب در قالب ناتو و چتر هسته‌ای، ‏بازارهای باز و زنجیره‌های تأمین جهانی، نظام مالی مبتنی بر دلار و دانشگاه‌ها و سپس سیلیکون‌ولی به نفع خود ‏طراحی کرد.
این ساختارها خودتقویت‌شونده بودند و هرچه دیگران بیشتر در آن‌ها غرق می‌شدند آمریکا بیشتر سود می‌برد، ‏بدون آنکه مجبور باشد هر روز زور بازو نشان دهد.‏
سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵، برای احیای قدرت ساختاری چهار بعد اصلی را بازتعریف کرده است.
در امنیت از ‏نقش پلیس جهانی به نگهبان گزینشی تغییر مسیر می‌دهد و بر واگذاری هزینه‌های دفاعی به متحدان (احاله مسئولیت) ‏تمرکز می‌کند؛ در تولید احیای قدرت صنعتی و دستیابی به اقتصاد ۴۰ تریلیون دلاری تا سال ۲۰۳۰ را با بازصنعتی‌سازی، ‏بازگرداندن تولید به داخل (‏re-shoring‏)، دعوت به نزدیک‌سپاری (‏nearshoring‏) تولید شرکا در نیم‌کره غربی، ‏اعمال تعرفه‌های گسترده علیه چین و تمرکز بر انرژی و مواد معدنی حیاتی دنبال می‌کند؛ در حوزه مالی با تأکید بر سلطه ‏دلار، بازمهندسی نهادهای بین‌المللی و بسیج ۷ تریلیون دلاری دارایی متحدان برای مقابله با نفوذ مالی چین موقعیت خود ‏را تقویت می‌کند و در دانش با اولویت‌دادن به فناوری‌های پیشرفته می‌کوشد برتری فناورانه در حوزه‌هایی چون هوش ‏مصنوعی، بیوتکنولوژی و محاسبات کوانتومی را حفظ کند.
با این حال، این رویکرد در همه ابعاد با ریسک‌هایی مانند ‏تضعیف اتحادها، تشدید جنگ تجاری و کاهش جذابیت جهانی همراه است.‏
همان‌طور که استرنج هشدار داده بود، قدرت ساختاری هرگز ابدی نیست.
از دهه ۱۹۹۰ به بعد، آمریکا با سه اشتباه بزرگ ‏راهبردی پایه‌های این قدرت را از درون سست کرد.
جنگ‌های بی‌پایان و پرهزینه در خاورمیانه، جهانی‌سازی بی‌ضابطه‌ای ‏که صنعت داخلی را توخالی کرد و انباشت بدهی و کسری تجاری که دیگر حتی با چاپ دلار هم به‌سادگی جبران نمی‌شد.
‏نتیجه، خلأ ساختاری‌ای بود که چین با دقت و صبر استراتژیک آن را پر کرد.‏
چین به‌عنوان یک ‏rule-taker‏ وارد سیستم آمریکایی شد اما در عمل از روز نخست به‌طور هم‌زمان نقش ‏rule-‎shaker‏ (به چالش کشیدن قوانین تبعیض‌آمیز از طریق دعاوی و توافق‌های منطقه‌ای) و به‌تدریج نقش ‏rule-maker‏ ‌‏(ایجاد قواعد و نهادهای موازی و مستقل) را نیز دنبال می‌کرد.
چین امروز نزدیک به یک‌سوم تولید صنعتی جهان را در اختیار ‏دارد؛ ۹۰ درصد مواد معدنی نادر را فرآوری می‌کند؛ بزرگ‌ترین ناوگان دریایی (از نظر تعداد) را دارد؛ دومین بودجه تحقیق و ‏توسعه جهان را هزینه می‌کند؛ بیش از ۶۰ درصد پتنت‌های هوش مصنوعی را ثبت می‌کند و شبکه مالی و زیرساختی ‏جایگزین در بیش از ۱۵۰ کشور گسترانیده است.
این دیگر رقابتی ساده نیست بلکه افول ساختاری هژمون قابل تفسیر ‏است.‏
سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ در راستای بازسازی قدرت ساختاری آمریکا، به‌جای ادامه بیش‌گستری امپراتوری که پل ‏کندی درباره آن هشدار داده بود، منابع را به داخل بازمی‌گرداند، متحدان را مجبور به قبول مسئولیت می‌کند و قواعد جهانی ‏را با ابزارهای باقی‌مانده بازنویسی می‌کند اما موفقیت آن به عواملی متعدد بستگی دارد.
نخست، توانایی اجرای ‏سیاست‌های داخلی سخت؛ دوم، مهارت دیپلماتیک در جلوگیری از چرخش کامل متحدان به سمت چین یا روسیه.
‏همچنین مطلوبیت سیاست‌های چین می‌تواند این مسیر را متأثر سازد.
آنچه امروز می‌بینیم بازتنظیم تدریجی و شدیداً رقابتی ساختارهای قدرت جهانی است که چین نقش کاتالیزور را در آن بازی ‏می‌کند.
ایالات متحده هنوز برگ‌های برنده جغرافیا، جمعیت جوان (اگر مهاجرت را هوشمندانه مدیریت کند) و شبکه ‏اتحادها را دارد.
تاریخ نشان می‌دهد قدرت‌های هژمونیک به‌ندرت از افول مطلق بازمی‌گردند، اما آمریکا هنوز ابزارهای لازم ‏برای جلوگیری از سرنوشت بریتانیا یا شوروی را در اختیار دارد.
آینده احتمالاً نه بازگشت به تک‌قطبی آمریکایی و نه سلطه ‏چین، بلکه یک نظام چندقطبی پیچیده و پرتنش خواهد بود.‏
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.