خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 19 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

میلاد حضرت زهرا(س) و مختصات زمانی آن

مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 18 آذر 1404 - 14:52
رفتار پیامبر (ص) با حضرت زهرا(س) از سر تحبیب و نوازش پدری در محیطی که جاهلان، دختران را طعمه قبر می‌کردند، یک ضربه انقلابی بر خانواده‌ها و روابط غیرانسانی محیط بوده است.
حضرت،دختر،محمد،فاطمه،وارث،بني،فرزند،عبدالمطلب،هاشم،پسر،خانوا ...

به گزارش خبرنگار مهر، حضرت فاطمه (س) چهارمین دختر حضرت محمدمصطفی (ص) بود و نیز کوچک‌ترین دختر خانواده.
خانواده‌ای که پسری برایشان نمانده بود.
آن هم در جامعه‌ای که ارزش هر پدری و هر خانواده‌ای به «پسر» بود.
نظام قبیله‌ای عرب از دوره‌ی «مادرسالاری» گذشته بود و در عصر جاهلیت نزدیک به بعثت به دوره‌ی «پدرسالاری» رسیده بود و حاکمیت خانواده‌ها و خاندان‌ها با «پدربزرگ» بود و اساساً مذهب نزدشان سنت پدرانشان بود و ملاک درستی عقیده و عامل ایمانشان، ع قیده‌ی آباء و اجدادشان بود و همه در مقابل انقلاب‌ها برای حفظ سنت پدری می‌ایستادند و گذشته از اینها زندگی قبیله‌ای بخصوص در آن صحرای خشن که روابط «قبیله ای بر اصل دفاع و حمله» مبتنی بود به فرزند پسر، اصالت و موقعیتی می‌بخشید که پایه‌ی نظامی و اجتماعی داشت و «پسر بودن» خود به خود ذات برتری یافت و دارای ارزش‌های معنوی می‌شد و به همین دلایل و به همین نسبت «دختربودن» حقیر شد و ضعف در او به ذلت تبدیل می‌شد و او را به اسارت می‌کشاند و اسارت نیز ارزش‌های انسانی او را ضعیف می‌نمود.
در چنین محیطی و زمانی است که تقدیر که در پس پرده‌ی غیب دست اندر کار برهم زدن همه چیز است و پنهانی بر آن است تا در این مرداب آرام و متعفن زندگی و زمان انقلابی ریشه برانداز و آفریننده برپا کند، اینجاست که خالق هستی ناگهان نقشه‌ی شگفت و شیرین؛ اما دشواری را طرح می‌کند و برای اجرا دو چهره‌ی شایسته را برمی گزیند: «پدری و دختری» را و بار سنگین آن را «حضرت محمد رسول خدا (ص)» به عنوان پدر و خلق ارزش‌های انسانی و نوین انقلابی را باید «حضرت فاطمه (س)» به عنوان دختر در خویش نمایان کنند.
در این روزگار تنها خانواده‌ای که در بنی هاشم اعتبار و حیثیتی تازه یافته خانواده حضرت محمد (ص) است.
او که از نواده‌ی حضرت عبدالمطلب (س) است و ازدواجش با حضرت خدیجه (س) زن نامور و باشخصیت و ثروتمند مکه، موقعیت اجتماعی و استواری را برایش پدید می‌آورد و استحکام شخصیت و امانت و اعتباری که خود حضرت محمدامین (ص) در جمع بنی هاشم و رجال قریش دارد و همه را متوجه کرده که وی آئینه‌ی مفاخر عبدمناف و نگهبان اشرافیت بنی هاشم و بخصوص احیاءکننده حیثیت حضرت عبدالمطلب (س) خواهد شد.
این حضرت محمد (ص) است که هم خود و هم همسرش شخصیتی نافذ دارند و شجره ی بنی هاشم باید از این خانه شاخ و برگ برافشاند و بر مکه ساید افکند.
همه در انتظارند تا از این خانه «پسرانی برومند» بیرون آیند و به خاندان عبدالمطلب و خانواده حضرت محمد (ص) پسر عبدالله، قدرت، اعتبار و استحکام بخشند؛ اما نخستین فرزند دختر بود به نام ((زینب)) و دومین فرزند هم دختر بود به نام ((رقیه) و سومین فرزند هم دختر شد به نام ((ام کلثوم)).
هنوز همه در انتظارند خداوند به حضرت محمد (ص) پسری عنایت نماید و فرزندان بعدی دو پسر به نام ((قاسم و عبدالله)) متولد شدند که مژده‌ی بزرگی بود؛ اما ندرخشیدند و افول کردند و اکنون در این خانه سه فرزند است و هر سه دختر و پدر گرچه دخترانش را عزیز می‌دارد؛ اما با احساسات قومش و نیاز و انتظار خویشاوندان شریک است.
آیا حضرت خدیجه (س) که به پایان عمر نزدیک می‌شود، فرزندی خواهد آمد؟!
امید سخت ضعیف شده است.
آری!
شور و امید در این خانه جان گرفت و التهاب به آخرین نقطه‌ی اوج رسید.
این آخرین شانس خانواده‌ی حضرت عبدالمطلب (س) است و آخرین امید؛ اما باز هم دختر شد و نامش را (فاطمه) گذاشتند و شور و شوق از خانواده بنی هاشم به بنی امیه منتقل شد و دشمن کامی و زمزمه‌ها و دشنام‌ها و فریادها که حضرت محمد (ص) ابتر شده و شگفتا تقدیر چه بازی زیبا و قشنگی را آغاز کرده است- زندگی می‌گذرد و حضرت محمد (ص) به امر خدا پیامبر (ص) می‌شود و فاتح مکه – همه ی اسیران آزاده شده اش، قریش و همه ی قبایل به زیر فرمانش درمی آیند و سایه اش به سراسر شبه جزیره می‌گسترد و شمشیرش چهره‌ی امپراطوری های عالم را می‌خراشد و آوازه اش در زمین و آسمان می پیچد و در یک دست قدرت و در دستی دیگر نبوّت و سرشار از افتخارات و درختی تنومندی شد که در «کوه حرا» روییده شد و سایه اش افق تا افق و همه ی زمان‌ها را فراگرفت و این مرد بزرگ چهار دختر دارد که سه تن آنها قبل از رحلت خودش به دنیای باقی می‌پیوندند و اکنون یک فرزند دارد و آن هم دختر کوچکترش «حضرت فاطمه (س)» وارث همه ی مفاخر خاندانش و وارث همه ی ارزش‌ها نه فقط از خاک، خون و پول که «پدیده ی وحی است».
آفریده ایمان، جهاد، انقلاب، اندیشه و انسانیت است و اینک حضرت محمد (ص) که خود وارث حضرت عبدالمطلب (س) و عبد مناف، (قریش و عرب) و وارث حضرت ابراهیم -حضرت نوح -حضرت موسی و حضرت عیسی علیهم السلام و وارث تاریخ بشریت است، یک وارث دارد و آن هم «حضرت فاطمه (س)» است و خداوند به او وحی می‌فرستد: «انا اعطیناک الکوثر.
فصل لربک و النحر.
ان شانئک هو الابتر».
به تو کوثر عطا کردیم ای محمد (ص)!
پس برای پروردگارت نماز بگزار و شتر قربانی کن!
همانا دشمن کینه توز تو «ابتر» است.
اکنون یک دختر ملاک ارزش‌های پدر می‌شود و وارث همه ی مفاخر خانواده می‌گردد و ادامه‌ی سلسله‌ای می‌شود که از حضرت آدم آغاز می‌شود و بر همه ی راهبران آزادی و بیداری تاریخ انسان گذر می‌کند و به حضرت ابراهیم بزرگ می‌رسد و حضرت موسی و حضرت عیسی را به خود پیوند می‌دهد و آخرین حلقه این زنجیر عدل الهی، حضرت فاطمه (س) است و حضرت فاطمه (س) خود می‌داند که کیست و در این جامعه انقلاب می‌کند و زن را از اسارت آزاد می‌کند و رسول گرامی خدا (ص) هم می‌داند که حضرت فاطمه (س) کیست و رفتارش با او ماورای رفتار پدرانه است و تاریخ از رفتار او با دختر کوچکش در شگفت است.
هر روز صبح به او سلام می‌کند و دست او را می بوسد.
اینگونه رفتار از سر تحبیب و نوازش پدری در چنان محیطی که جاهلان، دختران را طعمه قبر می‌کردند، یک ضربه انقلابی بر خانواده‌ها و روابط غیرانسانی محیط بوده است و می‌خواهد به همه ی انسان‌ها تاریخ بیاموزد که از عادات و اوهام سنتی نجات یابند و به مرد بیاموزد که از تخت غرور و جبروت پایین آید و به زن احترام گذارد و به زن نیز می‌آموزد که تنها ملعبه ی زندگی نباشد و از پستی و حقارت نجات یابد.