روایتی از حذف خاموش بخشی از جامعه و سفر به اعماق هویت جنسی!
محسن آقایی کارگردان مستند «ترنسکشی» با اشاره به دغدغهاش برای پرداختن به این موضوع گفت که این مستند به دنبال توقف جریان حذف ترنسها از جامعه است.
محسن آقایی کارگردان مستند «ترنسکشی» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره انگیزه انتخاب موضوعی درباره ترنسها توضیح داد: این پروژه بیش از هر چیز برآمده از دغدغه شخصی و پژوهشی بنده بوده است.
اگرچه مسائل مربوط به هویت جنسیتی در فضای عمومی ما گاه به عنوان موضوعی حساس یا چالشبرانگیز تلقی میشود، اما به باور من هر موضوعی را میتوان با رویکردی دقیق، علمی و مسئولانه بررسی کرد.
آنچه برای من جذابیت داشت، پرداختن به یکی از پیچیدهترین و در عین حال تاثیرگذارترین تحولات حوزه جنسیت در دوران معاصر، یعنی دگرگونی در مفهوم جنسیت بود که در پدیده ترنسجندریسم و ترنس ها بسیار نمود دارد.
لذا این موضوع، به دلیل عمومیت داشتن بحث جنسیت و تأثیر آن بر کلیت جامعه و نیز تک تک افراد، نیازمند گفتگو و واکاوی عمیقتر بود.
هدف از این پرداختن، نه تنها فهم و راه بهتری برای زندگی ترنس ها، بلکه هشدار دادن درباره برخی پیامدهای اجتماعی آن بوده است.
وی درباره رویکرد مستند توضیح داد: از ابتدا تمام گزارههایی که درباره نحوه مواجهه با این وضعیت وجود دارد، بازخوانی کردیم و چارچوب اصلی کار ما بر اساس سه پرسش کلیدی «چیستی»، «چرایی» و «چگونگی» در مواجهه با افراد ترنس شکل گرفته است.
تعریف ترنس، وضع قبل از جراحی و بعد از جراحی او چیست؟
چرا وضعیت ترنس ها چنین است و چگونه می توان زندگی بهتری برای این افراد آسیب پذیر رقم زد، بنابراین نگاه ما، نگاهی حلمسئلهمحور با هدف بهبود وضعیت موجود بوده است.
نقطه آغازین ما نیز بررسی وضعیت ازدواج و زندگی مشترک در میان این افراد بود که به عنوان دریچهای برای ورود به ابعاد گستردهتر زندگی شخصی و اجتماعی آنها مورد استفاده قرار گرفت.
این مستندساز تاکید کرد: ما در این پروژه با یک بازخوانی انتقادی کامل، تمام مسیر و روایتهای رایج را زیر ذرهبین بردیم و به تناقضات مهم و روایتهای نادرستی رسیدیم که گاه در معرفی جامعه ترنس به جامعه بزرگتر ارائه میشود و متوجه شدیم که روایت رسمی با واقعیتهای زیسته تفاوت دارد.
وی ادامه داد: ممکن است این تلقی برای برخی پیش آید که این فیلم در مقابل جامعه ترنسها ایستاده است، در حالی که تمام تلاش ما معطوف به روشن کردن حقیقت و هشدار درباره پدیدهای به نام «ترنسکشی» بوده است.
تأکید میکنم که منظور ما از «ترنسکشی» به هیچ وجه توصیه به کشتن ترنسها نیست.
این اصطلاح به وضعیت حاکم و جریانی اشاره دارد که در آن حضور داریم و منجر به حذف ترنسها از جامعه میشود، درواقع دنبال متوقف کردن این جریان هستیم.
آقایی درباره روند پژوهش مستند «ترنسکشی» گفت: فرآیند پژوهش و تحقیق این پروژه تقریباً ۲ تا ۲ سال و نیم به طول انجامید و تا مراحل پایانی تولید نیز تداوم داشت.
این پژوهش ترکیبی از مطالعه اسناد، کتب، مقالات و منابع معتبر علمی بود و در کنار آن، بخش عمده و حیاتی کار، مصاحبههای کیفی عمیق و مستقیم با خود افراد ترنس بود.
ما با دهها نفر از این بچهها جلسات مفصل و مکرر داشتیم، به خانههایشان رفتیم، در فضایی صمیمی با آنها همنشینی کردیم و کوشیدیم تا دنیای آنها را از نزدیک و با تمام پیچیدگیهایش درک کنیم.
پس از ایجاد این رابطه و شناخت، سوژههای نهایی را انتخاب کرده و برای ضبط مصاحبه و حضورشان در جلوی دوربین هماهنگ شدیم.
وی درباره چالش جلب رضایت افراد ترنس برای حضور مقابل دوربین بیان کرد: برای جلب رضایت حضور این افراد در جلوی دوربین با چالشهای زیادی مواجه بودیم.
یکی از بزرگترین موانع ما این بود که افراد موفق و شناختهشده در جامعه ترنسها برای مشارکت در این پروژه رضایت ندادند.
اگرچه نهایتاً یک یا دو نفر از این افراد در مستند حاضر شدند، اما آرزوی ما جلب مشارکت تعداد بیشتری از این چهرهها بود.
این مستندساز درباره نگرانی افراد برای حضور مقابل دوربین گفت: عمده دلیل حاضر نشدن این افراد مقابل دوربین، نگرانی از افشای هویت پیشین و تبعات اجتماعی آن ازجمله ترس از قضاوت، طرد شدن، از دست دادن موقعیت شغلی یا اجتماعیِ کسبشده و قرار گرفتن در معرض آزار و خشونت بود.
بسیاری از این افراد، پس از انتقال، تمام تلاش خود را به کار میبندند تا هویت کنونیشان به عنوان هویت اصلی و ذاتیشان در فضای اجتماعی و شغلی شناخته شود و از افشای تاریخچهشان پرهیز میکنند.
وی اظهار کرد: چالش دشوارتر، یافتن افرادی بود که جراحی تطبیق جنسیت آنها سالها پیش انجام شده باشد.
این فرآیند بسیار زمانبر بود و در نهایت تقریباً به شکلی تصادفی میسر شد.
آقایی در پایان عنوان کرد: تنها تعداد محدودی، عمدتاً از نسل جوانتر با نگاههای جسورانهتر هستند که هویت ترنس خود را آشکارا اعلام میکنند.
اما حتی برای این گروه نیز این آشکارسازی یک شمشیر دو لبه است زیرا در برخی فضاها مورد تحسین و توجه قرار میگیرند و در برخی مواقع دیگر طرد میشوند.
اغلب این افراد ترجیح میدهند در نقش کنشگر درون جامعه خودشان فعالیت کنند و موضوعات مورد پیگیریشان نیز عمدتاً معطوف به مسائل همان جامعه است؛ یعنی هویت و زندگیشان به طور تنگاتنگی با این مسئله گره خورده است.