خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 17 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

درخواست طلاق از مردی که نیمی از خانه را به نام همسرش نکرد

اعتماد | همه | دوشنبه، 17 آذر 1404 - 17:18
سه سال بعد از آخرین دیدار سمیرا و شوهرش آنها حالا برای جدایی اقدام کرده‌اند. سمیرا برای اعتمادآنلاین از دلیل این طلاق می‌گوید.
خانه،شوهرت،سميرا،جدايي،زندگي،شوهرم،طلاق،موقع

سه سال بعد از آخرین دیدار سمیرا و شوهرش آنها حالا برای جدایی اقدام کرده‌اند.
سمیرا برای اعتمادآنلاین از دلیل این طلاق می‌گوید.
کد خبر: 751209 | ۱۴۰۴/۰۹/۱۷ ۱۶:۵۰:۵۳
سه سال بعد از آخرین دیدار سمیرا و شوهرش آنها حالا برای جدایی اقدام کرده‌اند.
سمیرا برای اعتمادآنلاین از دلیل این طلاق می‌گوید.
*تو و همسرت چند سال است ازدواج کرده‌اید؟
ما 12 سال با هم زندگی کردیم.
*زندگی خوبی داشتید؟
من فکر می‌کردم زندگی خوبی داریم.
بعد دیدم اشتباه کرده‌ام و در تمام این مدت با یک مرد دغل‌باز زندگی می‌کردم.
*چرا چنین لفظی درباره شوهرت به کار می‌بری؟
چون او در تمام این سال‌ها به من دروغ گفت.
*بیشتر توضیح بده؟
وقتی ما ازدواج کردیم، من کار می‌کردم.
هرچه پول داشتیم روی هم گذاشتیم.
من حتی یک روسری برای خودم نمی‌خریدم و آن را پس‌انداز می‌کردم تا خانه بخریم.
وقتی خانه و ماشین خریدیم شوهرم به نام خودش خرید.
باز هم من مشکلی نداشتم.
سه سال قبل به او گفتم نصف خانه را به نام من کن تا اگر اتفاقی برای تو افتاد من آواره نشوم.
ما بچه نداریم و من نگران بودم که برادرش خانه را از من بگیرد.
*چرا فکر می‌کردی برادرشوهرت خانه را از تو می‌گیرد؟
چون یک روز با من دعوا کرد و گفت اگر برادرم نبود یک لیوان آب هم دست تو نمی‌دادیم.
من از آن موقع نگران شدم.
*نظر شوهرت چه بود؟
شوهرم قبول نکرد.
گفت اگر من مردم مهریه‌ات را بگیر.
به اندازه نصف خانه می‌شود.
*از همان موقع با هم درگیر شدید؟
بله.
از همان موقع اختلاف ما شروع شد.
بعد موضوعات دیگر پیش آمد و من جداگانه زندگی کردم و دیگر به آن خانه نرفتم.
مهریه‌ام را خواستم.
حکم مهریه صادر شد.
حالا طلاق می‌خواهم.
*نظر شوهرت چیست؟
او در این مدت خانه را به نام مادرش کرده که من ادعایی روی خانه نداشته باشم.
حالا می‌فهمم سه سال قبل تصمیم درستی گرفتم؛ او برای من شوهر نبود، مرا عابربانک می‌دید.
*شغلت چیست؟
کارمند هستم اما درآمد خوبی دارم و مشکلی ندارم.
*چرا بچه‌دار نشدید؟
تصمیم هر دوی ما این بود.
*در این مدت شوهرت سراغت نیامده است؟
من سه سال است او را ندیده‌ام.
اولین بار است که در دادگاه او را می‌بینم.
قبلاً وکیل گرفته بود حالا نمی‌دانم چرا خودش آمده است.
اما به هر حال هرچه هست، راهی جز جدایی نداریم.
*فکر نمی‌کنی پشیمان شوی؟
از چه چیز پشیمان شوم؟
از اینکه واقعیت شوهرم را فهمیده‌ام؟
این جدایی به نفع هر دوی ماست.