سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

عکس/ چاپخانه فرهنگ و نیم‌قرن خاطره روی کاغذ

مشرق | اجتماعی و حوادث، چند‌رسانه‌ای | شنبه، 15 آذر 1404 - 20:52
چاپخانه،قديمي،زنده،سربي،حروف،دوام،خاموش،بوي،كاغذ،نفس

به گزارش مشرق، در یکی از محله‌های قدیمی اهواز، درست جایی که کوچه‌ها هنوز بوی رطوبت کارون را با خود می‌کشند، چاپخانه «فرهنگ» با در و پنجره‌های آهنی قدیمی‌اش ایستاده؛ آرام، اما زنده.
اینجا را علی عموری، مردی که از سال ۴۲ در نوجوانی وارد دنیای چاپ شد، در سال ۱۳۷۹ بنا گذاشت؛ چاپخانه‌ای کوچک اما ریشه‌دار که سال‌ها صدای تیغه‌ها، چرخ‌دنده‌ها و تق‌تق حروف سربی در آن جریان داشت.
میزهای کارِ چوبی‌اش، همان‌ها که زمانی نقطه آغاز صدها اعلامیه، کتابچه، کارت و نشریه بودند، هنوز زیر لایه‌ای از خاکِ ریزنشسته نفس می‌کشند.
بخش قدیمی چاپخانه، درست همان‌جا که تاریخ روی دیوارها و دستگاه‌ها جا خوش کرده، مجموعه‌ای از چاپ‌های دستی، ماشین‌های قدیمی و کشوهای پر از حروف سربی را در خود پنهان کرده است.
وقتی پا روی کف سیمانی سردش می‌گذاری، صدای سال‌های دور انگار دوباره در گوش زنده می‌شود.
دستگاه‌های چاپ سنگین و خاموش، که زمانی ساعت‌ها بی‌وقفه کار می‌کردند، حالا بیشتر به موزه‌ای کوچک شبیه‌اند؛ موزه‌ای زنده که برای علاقه‌مندان باز است و هرکس قدم در آن بگذارد، می‌تواند ردّ دست‌های نسل‌های گذشته را روی اهرم‌ها و حروف سربی حس کند.
اینجا فقط یک چاپخانه نیست؛ مکانی‌ست که هنوز می‌توان بوی جوهر خشک‌شده، روغن ماشین و کاغذهای زردشده را نفس کشید.
اما این روایت روی دیگری هم دارد؛ روایتِ دوام آوردن در روزگار دشوار.
چاپخانه فرهنگ، همانند بسیاری از چاپخانه‌های قدیمی خوزستان، با کمبود لوازم یدکی، گرانی سرسام‌آور کاغذ و دشواری تأمین قطعات دستگاه‌های کهنه دست‌وپنجه نرم می‌کند.
برخی ابزارها دیگر ساخته نمی‌شوند و باید با زحمت فراوان پیدا یا قطعه‌به‌قطعه تعمیر شوند.
با این حال، چراغ این چاپخانه هنوز خاموش نشده؛ نه فقط به‌خاطر اراده عموری، بلکه به‌خاطر همراهی چهار تن از کارکنان قدیمی‌اش که سال‌هاست کنار او مانده‌اند.
دوستانی که از اولین روز این چاپخانه با هم شروع کردند و حالا در کنار دستگاه‌های جدید و قدیم، هنوز در همان فضای صمیمی، کار را پیش می‌برند تا چاپخانه حتی در سخت‌ترین روزهای کاغذ و قطعه زنده بماند.
این چاپخانه دوام آورده، چون گروه کوچکی از چاپکاران قدیمی اجازه نداده‌اند سکوت، آخرین جمله آن باشد؛ چراغی که با دست‌های آن‌ها روشن شده، هنوز روشن مانده است.