آمریکا دیگر نمیتواند با همسایگانش گفتوگو کند
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مطالعات رسانه های بین المللی به نقل از فارین پالیسی نوشت:
این گزارش به تأخیر افتادن دهمین اجلاس سران قاره آمریکا را بررسی میکند که قرار بود در دسامبر توسط جمهوری دومینیکن میزبانی شود.
به گفته نویسنده، این تأخیر که ناشی از «اختلافات عمیق» است، نشاندهنده «ناسازگاری ساختاری عمیقتر» در روابط آمریکا با منطقه است که از رویکرد سخت و عمدتاً یکجانبه دولت ترامپ در قبال امور منطقهای نشأت گرفته است.
در این گزارش اشاره شده که اگرچه این اجلاسها در گذشته دستاوردهایی مانند «منشور دموکراسی بینآمریکایی» داشتهاند، اما با انتقادها و شکستهایی نیز مواجه شدهاند.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
در سوم نوامبر، جمهوری دومینیکن دهمین گردهمایی سران قاره آمریکا را که قرار بود در دسامبر میزبانی کند، به تعویق انداخت.
این آگاهی، آینده روابط نیمکره باختری را تیره کرد.
رویدادی که میبایست فرصتی برای رهبران آمریکای لاتین و کارائیب باشد تا با ایالات متحده گفتوگوی گروهی داشته باشند، به نمادی از دشواری بسیار زیاد پیوندهای آمریکا با این منطقه بدل شد.
دولت دومینیکن به «واگراییهای بنیادین» بازدارنده گفتوگوی منطقهای اشاره کرد که به احتمال زیاد کنایهای بود به حملههای پیاپی آمریکا به قایقهای ادعایی قاچاق مواد در کارائیب و سخنها درباره احتمال دخالت آمریکا در ونزوئلا.
با این همه، به تأخیر افتادن این گردهمایی دهههاپیشه، ناسازگاری ساختاری ژرفتری در پیوند آمریکا با آمریکای لاتین را آشکار میسازد که ریشه در روش سخت و بیشتر یکجانبه دولت ترامپ در کارهای منطقهای دارد.
بسیاری از کشورهای منطقه بهنظر بیشتر خواستار آسودگیخاطر واشنگتن هستند تا پذیرش خطر رویارویی.
اگر ایالات متحده بخواهد به آرمانهای بلند خود در منطقه دست یابد، همکاری در چارچوبهای آینده مانند این گردهمایی به سود آن است.
این گردهماییها میتوانند بستری مهم برای بیان ناخرسندیها، شناسایی چالشهای همگانی و بیان مخالفت دیگر کشورها با کنش آمریکا در قاره آمریکا باشند.
رهبران منطقه باید به گردهمایی پسین نه به عنوان رخدادی یکباره، که به عنوان بخشی از فرایندی بزرگتر بنگرند — فرایندی که آمریکا را به دیدن خود به عنوان هموندی راستین نیمکره وادارد.
در پایان جنگ سرد، ایالات متحده در پی ورق زدن صفحهای تازه در پیوند خود با آمریکای لاتین و کارائیب بود.
این نشست، گفتوگوی نیمکرهای را فراتر از سازمان کشورهای آمریکایی که مرکز آن در واشنگتن است، بالا برد.
دعوتهای دولتهای چپگرا برای گنجانده شدن نیز بیپاسخ مانده است: تنها یکی از نه گردهمایی پیشین از نمایندگان همه ۳۵ کشور قاره آمریکا دعوت کرد.
کوبا تا سال ۲۰۱۲ کنار گذاشته شد، ونزوئلا در سال ۲۰۱۸ از دعوت بازداشته شد.
به تعویق افتادن گردهمایی امسال به روشنی نشان میدهد که روابط نیمکرهای تا چه اندازه از چشمانداز چندجانبهگرایی که بیش از سه دهه پیش ترسیم شد، دور شده است.
رهبران آمریکای لاتین و کارائیب اکنون با دولتی در آمریکا روبرو هستند که خطومشی بهمراتب سختتری نسبت به همه دولتهای پس از جنگ سرد در پیش گرفته و از چندجانبهگرایی فاصله گرفته است.
دولت ترامپ نیمکره باختری را به کانون اصلی سیاست بیرونی خود تبدیل کرده است.
ولی به جای پیگیری راهحلهای همیارانه، این دولت بیشتر بر بهرهها، تهدید به کنش رزمی و کنشهای یکجانبهای تکیه زده که دغدغههای درونی آمریکا را در اولویت میگذارد.
با وجود ژست ستیزهجویانه واشنگتن، دولتهای آمریکای لاتین و کارائیب به روشهای سختگیرانه ترامپ پاسخی یکسان ندادهاند.
شکافهای میان رهبران درباره چگونگی پاسخ به واشنگتن، دوقطبیسازی منطقهای را ژرفتر کرده است.
گردهمایی پسین — اگر اساساً رخ دهد — شاید به برآیندهای ملموس بسیاری نینجامد.
با این حال، این بدان معنا نیست که گردهمایی باید به سادگی کنار گذاشته یا به تعویق افتد.
فوریترین چالشهای نیمکره — از جمله دگرگونی آبوهوا، بزهکاری سازمانیافته و کوچ — پاسخ هماهنگ میطلبند.
هیچ کشور یگانهای اهرم پرداختن به آنها به تنهایی را ندارد.
این نیازمند آن است که کشورها تنها با نپذیرفتن گردهمایی برای نشان دادن ناخرسندی خود از کنشهای آمریکا رفتار نکنند.
باشندگی، اهرم است، نه پایفشاری.
گردهمایی سران قاره آمریکا با چالشهای خود روبرو بوده و به گونه کامل به آرمانهای نخستین ترسیم شده در میامی دست نیافته است.
حتی با درنگ در دهمین گردهمایی، رخداد نهایی آن همچنان به رهبران آمریکای لاتین و کارائیب فرصتی میدهد تا پایبندیهای نیمکرهای را نیرو بخشند و مسیری تازه را برپا کنند — مسیری که تنها از سوی واشنگتن شکل نگیرد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.