خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 13 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

تحریف تاریخ توسط ورشو؛ بذرافشانیِ اختلاف میان ایران و روسیه

مشرق | بین‌الملل | پنجشنبه، 13 آذر 1404 - 16:06
سفیر روسیه در ایران در واکنش به نامه کاردار لهستان، یادداشتی به تهران تایمز ارسال کرده و آن را حاوی «تحریف‌های تاریخی» و تلاش برای ایجاد شکاف میان تهران و مسکو دانسته است.
لهستان،شوروي،روسيه،جنگ،ارتش،غربي،آلمان،اوكراين،نظامي،ايران،ن ...

به گزارش مشرق، سفیر روسیه در ایران در واکنش به نامه کاردار لهستان، یادداشتی به تهران تایمز ارسال کرده و آن را حاوی «تحریف‌های تاریخی» و تلاش برای ایجاد شکاف میان تهران و مسکو دانسته است.
این پاسخ، تازه‌ترین بخش از سلسله مبادلات دیپلماتیک میان دو کشور پس از اظهارات جنجالی وزیر خارجه لهستان در لندن است.
ماه گذشته، وزیر خارجه لهستان در نشستی که توسط یک گروه صهیونیستی مستقر در آمریکا و در پارلمان انگلیس برگزار شده بود، حضور یافت.
او در حالی که کنار یک پهپاد ارائه‌شده توسط آن گروه ایستاده بود، ادعا کرد این پهپاد ایرانی است و برای استفاده در جنگ اوکراین به روسیه ارسال شده است، و ایران را متهم کرد که امنیت اروپا را تضعیف می‌کند.
پس از آن، کاردار لهستان در تهران، مارچین ویلچک، مکاتبه‌ای برای تهران تایمز ارسال کرد.
نامه او به مصاحبه‌ای پیشین که توسط روزنامه منتشر شده بود می‌پرداخت؛ مصاحبه‌ای که در آن یک استاد شناخته‌شده مقیم روسیه در پی اظهارات بحث‌برانگیز وزیر خارجه استدلال کرده بود که لهستان تاریخ را فراموش کرده است؛ به‌ویژه دوره‌ای در جنگ جهانی دوم که ایران پناهگاه شمار زیادی از مردم لهستان شد که از فجایع جنگ در اروپا می‌گریختند.
ویلچک استدلال کرد اقدام ورشو در پارلمان انگلیس علیه ایران نبود، بلکه علیه روسیه بود؛ کشوری که او مدعی بود در روابط ایران و لهستان «مداخله» می‌کند.
اکنون سفیر روسیه در تهران، آلکسی دیدوف، مکاتبه خود را ارائه کرده است.
او به آنچه «ناهداری‌های اساسی» در متن ویلچک می‌خوانَد پرداخته و موضع رسمی فدراسیون روسیه را درباره مسائل امنیت اروپا، روایت تاریخی و روابط دوجانبه بیان می‌کند.
در ادامه، متن کامل بیانیه دیپلمات روس آمده است:
مردم شوروی بیش از هر ملت دیگری در جهان طی جنگ جهانی دوم رنج کشیدند.
نیاکان ما ۲۷ میلیون جان خود را برای رهایی جهان از ایدئولوژی دهشتناک هیتلر که روس‌ها و لهستانی‌ها را انسان‌هایی پست‌تر می‌دانست، فدا کردند.
ما هرگز تراژدی‌های انسانی گذشته را انکار نکرده‌ایم؛ ما سوگواریم و یاد و احترام همه کسانی را که قربانی فاجعه‌ای شدند که توسط هیتلر، متحدان و همدستانش به‌راه افتاد، در دل خود حفظ می‌کنیم.
با این حال، رویدادهای تاریخی را نمی‌توان یک‌سویه نگریست؛ تاریخ تنها زمانی دقیق است که به‌صورت کلی و بر پایه پیچیدگی کامل واقعیت‌ها و شرایط نگریسته شود.
روابط با لهستان همیشه پیچیده بوده است.
در آغاز قرن هفدهم، پادشاه لهستان به روسیه، که در دوران «آشوب» تضعیف شده بود، حمله کرد.
علاوه بر اشغال مناطق غربی، نیروهای لهستانی–لیتوانیایی مسکو را برای دو سال تصرف کردند.
تنها در ۴ نوامبر ۱۶۱۲ بود که مهاجمان خارجی توسط نیروهای داوطلب مردمی از پایتخت بیرون رانده شدند.
در سال ۱۹۱۹، مقامات لهستان بار دیگر از دشواری‌های داخلی کشور ما که در آن زمان گرفتار جنگ داخلی بود سوءاستفاده کرده و بخش‌های غربی آن را تصرف کردند؛ مناطقی که سپس در آن‌ها سیاستی طولانی‌مدت با هدف محو هویت ملی و تحمیل لهستانی‌سازی اجباری اجرا شد.
در نتیجه عملیات نظامی مورد حمایت متحدان اروپایی، لهستان مناطق غربی بلاروس و اوکراین را به‌دست آورد.
در جریان جنگ شوروی–لهستان، دست‌کم ۱۵۷ هزار سرباز ارتش سرخ اسیر شدند.
بیش از ۸۰ هزار نفر هرگز از اردوگاه‌های متعدد لهستان که در آن‌ها شرایط غیرانسانی حاکم بود بازنگشتند.
اسیران اعدام، شکنجه و گرسنگی داده شدند و از درمان بیماری‌های عفونی گسترده محروم ماندند، که آن‌ها را به مرگی محتوم محکوم می‌کرد.
در اکتبر ۱۹۱۹، کمیسیونی از کمیته بین‌المللی صلیب سرخ که از اردوگاه برست–لیتوفسک بازدید می‌کرد اعلام کرد: «اردوگاه عملاً یک شهر مردگان بود.» محافل حاکم لهستان عمداً تعداد قربانیان را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند تا این صفحه خونین از تاریخ دوجانبه پنهان بماند.
در آستانه جنگ جهانی دوم، بریتانیا و فرانسه به آلمان نشان دادند که مانعی برای توسعه‌طلبی آن به سوی شرق ایجاد نخواهند کرد.
نیت آنان روشن بود: سوق دادن رژیم نازی در برلین به رویارویی نظامی با اتحاد شوروی، در حالی که خود کنار می‌ماندند.
وقتی آلمان در اکتبر ۱۹۳۸ سودتن‌لند را اشغال کرد، لهستان به همدست آن تبدیل شد و با هماهنگی با هیتلر، بخشی از قلمرو چکسلواکی (منطقه تشین در سیلزی) را ضمیمه کرد؛ اقدامی که برای آن لقب «کفتار اروپا» را دریافت کرد.
در طول دهه ۱۹۳۰، مقام‌های ارشد آلمان نازی به‌طور مکرر از لهستان بازدید می‌کردند؛ از جمله وزیر تبلیغات گوبلز و رایشس‌مارشال هرمان گورینگ (دومین فرد قدرتمند در حزب نازی) که بعدها توسط دادگاه نورنبرگ به‌عنوان جنایتکار جنگی محکوم شد.
وزیر خارجه لهستان، بیک، بارها با هیتلر دیدار کرد.
نمایندگان رسمی دو کشور، گفت‌وگوهای محرمانه و منظم داشتند و در فضایی «شراکت‌گونه» درباره گسترش نفوذ خارجی خود بحث می‌کردند.
از جمله موضوعات مطرح‌شده، «تضعیف و نابودی روسیه» بود.
لهستان در سال‌های منتهی به جنگ جهانی دوم اشتباهات بسیاری مرتکب شد و سرانجام خود قربانی تجاوز نازی شد.
اتحاد شوروی، برعکس، تمام تلاش خود را برای ایجاد یک نظام امنیت جمعی کامل در اروپا به‌کار گرفت؛ نظامی که می‌توانست از وقوع درگیری نظامی و پیامدهای فاجعه‌بار آن جلوگیری کند.
متأسفانه قدرت‌های غربی به این موضوع علاقه‌ای نداشتند و اتحاد شوروی ناگزیر شد روابط خود را با آلمان عادی کند تا پیش از رویارویی ناگزیر با رایش سوم، زمان و عمق راهبردی به‌دست آورد.
در سپتامبر ۱۹۳۹، آلمان به لهستان حمله کرد و طی دو هفته آن را درهم شکست و بخش بزرگی از قلمرو آن را اشغال کرد.
در ۱۷ سپتامبر، ارتش سرخ از مرز شرقی لهستان عبور کرد و طی ده روز اوکراین غربی و بلاروس غربی را آزاد کرد.
اقدامات به‌موقع شوروی—هرچند تنها به‌طور موقت—جمعیت مناطق شرقی لهستان آن زمان، شامل یهودیان، بلاروس‌ها، اوکراینی‌ها، لهستانی‌ها و روس‌ها، را از نسل‌کشی نجات داد.
بسیاری از شهروندان و پناهجویان لهستانی بلافاصله امکان مهاجرت یافتند.
مهم است اشاره شود که حتی لندن و پاریس، به‌عنوان متحدان ورشو، اقدامات شوروی را «تجاوز» نمی‌دانستند.
بر اساس توافقات شوروی–لهستان، ارتش تازه‌ای از لهستانیان تحت فرماندهی ژنرال آندرس در سال ۱۹۴۱ در قلمرو شوروی تشکیل شد.
حتی در دشوارترین دوره ۱۹۴۱–۱۹۴۲، اتحاد شوروی همچنان مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات در اختیار «ارتش آندرس» قرار داد.
مقامات شوروی مانعی برای انتقال بعدی این ارتش به ایران طبق درخواست شخص ژنرال آندرس ایجاد نکردند.
در مورد شرایط دشواری که لهستانی‌ها در قلمرو شوروی طی جنگ جهانی دوم با آن مواجه بودند، این‌ها واقعیتی سخت بود که همه شهروندان شوروی به دلیل بی‌رحمی آلمان نازی و همدستانش با آن روبه‌رو بودند.
در طول اشغال لهستان توسط رایش سوم، حدود ۶ میلیون نفر جان خود را از دست دادند.
اردوگاه‌های کار اجباری و مرگ فراوانی در خاک لهستان برپا شد.
نازی‌ها بیش از ۲ میلیون یهودی و ۵۰ هزار روما را به قتل رساندند.
مردم در اتاق‌های گاز کشته می‌شدند، تیرباران می‌شدند و اجسادشان در کوره‌ها سوزانده می‌شد.
آشویتس به نماد تیره این نسل‌کشی تبدیل شد.
در ژوئیه ۱۹۴۴، ارتش سرخ آزادی لهستان را آغاز کرد و در این مسیر حدود ۶۰۰ هزار سرباز و افسر خود را فدا کرد.
یکی از نمادهای نجات لهستان عملیات افسانه‌ای‌ای بود که در ژانویه ۱۹۴۵ توسط نیروهای اطلاعاتی شوروی و واحدهای ارتش سرخ انجام شد تا از انفجار مواد منفجره‌ای که طبق طرح آلمان برای نابودی کامل شهر کراکوف کار گذاشته شده بود جلوگیری کنند.
در نتیجه، چهره تاریخی کراکوف حفظ شد.
آیا هنوز باید باور کنیم که روسیه «بدهکار» لهستان است و چیزی به آن مدیون است؟
متأسفانه امروز لهستان، مانند دیگر کشورهای غربی، سیاستی به‌شدت خصمانه علیه روسیه—و همچنین علیه ایران—در پیش گرفته است.
آن‌ها به مجموعه‌ای از تحریم‌های غیرقانونی علیه کشورهای ما می‌پیوندند، به اوکراین سلاح می‌رسانند، بودجه‌های عظیمی برای ادامه عملیات نظامی اختصاص می‌دهند و ابتکارات صلح‌آمیزی را که ما برای حل ریشه‌های درگیری ارائه می‌کنیم تضعیف می‌کنند.
برای نمونه، مزدوران خارجی در حال حاضر در مناطق مرزی لهستان با اوکراین تمرینات نظامی فشرده‌ای اجرا می‌کنند تا بعدها در مناطق مرکزی اوکراین مستقر شوند.