از مدیترانه تا کارائیب: چرخش ۱۸۰ درجهای آمریکا به سمت ونزوئلا/ ویتنام جدید آمریکا در فاصله ۱۸۴۰ کیلومتری میامی
دولت دوم ترامپ، پس از ناکامیهای پی در پی در تحولات بینالمللی و غرب آسیا، اکنون تمرکز خود را بر روی آمریکایی جنوبی گذاشته است تا خود را گرفتار باتلاقی بدتر از عراق، افغانستان و حتی ویتنام کند.
سرویس جهان مشرق - از زمان ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال ۲۰۱۷، دولت آمریکا گفتمان تهاجمی علیه ونزوئلا اتخاذ کرده که از محدوده فشارهای دیپلماتیک و تحریمهای اقتصادی فراتر رفته و گزینه نظامی را به صورت علنی و صریح مطرح کرده است.
این تحول، نقطه عطفی بزرگ در سیاست آمریکا نسبت به آمریکای لاتین محسوب می شود، زیرا پس از دهه ها عقب نشینی نسبی از پایان جنگ سرد مفاهیم مداخله اجباری در منطقه را دوباره به کار گرفته است.
در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ مشخصاً در فوریه ۲۰۲۵ وزارت امور خارجه آمریکا، شبکه ای جنایی موسوم به ترن دی آراگوا" (قطار آراگوا را به عنوان سازمان تروریستی خارجی طبقه بندی کرد.
سپس در ژوئیه همان سال وزارت خزانه داری آمریکا نهادهایی به نام کارتل دی لوس سولز" را به فهرست تحریم های دفتر کنترل داراییهای خارجی (OFAC) افزود و آنها را گروه تروریستی فرامرزی اعلام کرد.
شایان ذکر است که پیش از این هیچ گزارش دولتی آمریکا - نه از سوی اداره مبارزه با مواد مخدرونه وزارت امور خارجه این دو گروه را به عنوان منبع تهدید آشکار طبقه بندی نکرده بود.
افزون بر این، طبقه بندی، فوق فاقد هرگونه مستنداتی است که حجم خطر یا حتی مضمون اتهامات وارده به هر دو گروه را ثابت نماید.
در واقع هیچ گونه شواهد علنی مبنی بر اینکه ترن دی آراگوا یک شبکه بین المللی با ساختار منسجم باشد وجود ندارد؛ در حالی که دولت ترامپ ادعا می کند که این دو گروه با دولت نیکولاس مادورو تبانی کرده اند و از برجسته ترین قاچاقچیان مواد مخدر به ایالات متحده به شمار می روند؛ اما این اتهامات بدون ارائه شواهد علنی دال بر وجود چنین ارتباطی مطرح شده است.
حال دقیقاً ۳۱۴ روز پس از سوگند دوم دونالد ترامپ، جهان شاهد یکی از سریعترین و غیرمنتظرهترین چرخشهای استراتژیک تاریخ معاصر آمریکاست: انتقال ناگهانی مرکز ثقل نظامی، سیاسی و اقتصادی ایالات متحده از خاورمیانه و هند-اقیانوسیه به نیمکره غربی خود، با یک هدف واحد و آشکار: ونزوئلا.
تا همین شش ماه پیش، ناو هواپیمابر یواساس جرالد آر.
فورد در شرق مدیترانه در حال گشتزنی برای مقابله با ایران و یمن بود.
امروز همان ناو، همراه با ناوهای تهاجمی آمریکا و کییرسارج، در ۱۸۰ مایلی سواحل ونزوئلا لنگر انداخته و بیش از ۱۵ هزار تفنگدار دریایی، یگانهای دلتا فورس و جنگندههای اف-۳۵بی در پایگاههای پورتوریکو، آروبا، کوراسائو و گوآنتانامو در حالت آمادهباش کامل قرار دارند.
این بزرگترین تجمع نیروی دریایی آمریکا در کارائیب از زمان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ است.
سؤال چند میلیارد دلاری این است: چرا ترامپ ناگهان از غرب آسیا به آمریکای جنوبی چرخید؟
پاسخ، ترکیبی پیچیده از سیاست داخلی، منافع اقتصادی عظیم، رقابت قدرتهای بزرگ و یک حسابکشی شخصی قدیمی است.
به عقیده کارشناسان، دونالد ترامپ از روز اول دور دوم به دنبال یک «پیروزی خارجی درخشان و نمایش قدرت» بود که هم برای پایگاه MAGA جذاب باشد، هم در تلویزیون خوب به نظر برسد و هم – مهمتر از همه – به سرعت تمام شود و ادامه پیدا نکند.
غربآسیا دیگر این ویژگی «پیروزی سریع» را نداشت؛ ایران هستهای شده بود، یمنیها موشکهای هایپرسونیک داشتند و هر گونه درگیری با حزبالله میتوانست به جنگ منطقهای منجر شود.
اما ونزوئلا؟
ارتشش در رتبهبندی Global Firepower در جایگاه پنجاهم جهان قرار دارد، نیروی دریایی عملاً وجود ندارد، سامانههای پدافندی آن نسبتا قدیمی است و مهمتر از همه، فقط ۱۸۴۰ کیلومتر با آمریکا فاصله دارد.
برای ترامپ، ونزوئلا مثل یک بازی ویدیویی است که در مرحله آسان گیر کرده باشید.
از این رو چنین هدفی برای آمریکا، نسبت به ایران و یمن یک طعمه بسیار سادهتر و قابل دسترس محسوب میشود که شکست آن میتواند منجر به رضایت خاطر رئیس جمهور اوباش فعلی در کاخ سفید شود.
در این میان، نباید مسئله منابع نفتی این کشور را نیز فراموش کرد.
لازم به ذکر است که ونزوئلا صاحب بزرگترین ذخایر اثباتشده نفت خام جهان است.
۳۰۴٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ میلیارد بشکه، یعنی بیش از عربستان سعودی و عراق با هم.
خرید گسترده نفت چین از ونزوئلا و همچنین سرمایه گذاریهای روسیه در حوزه نفتی در این کشور، منجر به آن شده است که سردمداران کاخ سفید به فکر کنترل و روی کار آوردن دولت دستنشانده بر کشوری که دارای بزرگترین منابع نفتی جهان هستند، بیفتند.
تحریم های آمریکا و ضعف فناوری به کاهش چشمگیر صنعت نفتی ونزوئلا انجامیده است.
با این حال کنترل این منابع یا بازگرداندن آن ها به نظام بازار آمریکا یک منفعت استراتژیک عظیم برای ایالات متحده به شمار میرود به ویژه در خصوص کنترل مستقیم بر میادین نفتی ونزوئلا یا تضمین امتیازات برای شرکتهای آمریکایی به خصوص شورون و اکسون موبیل،
در دوران پسا مادورو رئیس جمهور ونزوئلا پیشتر پیشنهادهای آمریکا مبنی بر امتیازات نفتی بزرگ در ازای کاهش تحریم ها را رد کرده بود؛ در حالی که خود تلاش کرد تا با قراردادهای جدید شرکت های آمریکایی را ترغیب، کند اما به دلیل انزوای سیاسی اعمال شده توسط واشنگتن بر کاراکاس موفقیت چشمگیری به دست نیاورد.
بنابراین، کنترل بر منابع انرژی ونزوئلا و حذف چین و روسیه از سرمایه گذاری در آن، هدفی محوری در محاسبات واشنگتن است.
علت دیگر تمرکز آمریکا بر ونزوئلا، این مسئله است که کاراکس برای چین و روسیه شریک استراتژیک کلیدی است.
مسکو جنگندههای سوخو-۳۰، تانکهای تی-۷۲ و سامانههای اس-۳۰۰ به کاراکاس فروخته و احتمالا پایگاههای اطلاعاتی مخفی در خاک این کشور دارد.
پکن نیز در ازای نفت، زیرساختهای بندری و مخابراتی ساخته است.
همچنین، این کشور در دهه گذشته رابطه حسنهای با تهران داشته است و مواضع همسو با آن در مجامع مختلف بینالمللی اتخاذ کرده است.
آمریکا میخواهد با ارسال پیامی به چین، روسیه و ایران این مسئله را یادآور شود که هرگونه طرح و اقدامی برای گسترش نفوذ در حیات خلوط خود، با واکنش جدی آن مواجه خواهد شد و همزمان به سایر کشورهای جهان یادآور شود که آمریـکای لاتیـن همچنـان در محـدوده نفـوذ انحصـاری آمریـکا قـرار دارد.
در وهله آخر، باید خصومت شخصی ترامپ با مادورو را نیز یادآور شد.
دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود در تلاش بود تا با حمایت از جریان اپوزیسیون در ونزوئلا، دولت قانونی این کشور به ریاست مادورو را سرنگون کند که در نهایت موفق به انجام آن نشد.
به عقیده تحلیلگران اکنون ترامپ به این مسئله در کنار سایر موارد، بر حسب روحیه پرخاشگری، نژادپرستانه و تمامیت خواهی که دارد، به این مسئله به عنوان یک حسابرسی شخصی با مادورو نیز نگاه میکند.
در حال حاضر همچنان مشخص نیست که آیا آمریکا دست به اقدام نظامی خواهد زد یا خیر و اگر تصمیم به اقدام نظامی گرفته شود، عملیات احتمالی در چه ابعادی خواهد بود و یا اگر هیچ عملیات نظامی صورت نگیرد، راهکار جایگزین کاخ سفید چه خواهد بود.
در هر صورت، به عقیده اکثریت کارشناسان، اگر آمریکا بخواهد به بهانه «کارتلها» یا «تغییر رژیم» وارد خاک ونزوئلا شود، با باتلاقی به مراتب بدتر از ویتنام، عراق و افغانستان روبهرو خواهد شد.
میلیونها شبهنظامی بولیواری در کوهها، جنگلها و شهرهای یک میلیون کوچهای کاراکاس آموزش چریکی دیدهاند و به گفته تحلیلگران هر خیابان در ونزوئلا برای نظامیان اشغالگر، فلوجهای دیگر میشود.
آمریکا با کشوری به وسعت دو برابر عراق، جمعیتی خشمگین، جغرافیای غیرقابل نفوذ و انگیزهای ایدئولوژیک مواجه میشود؛ مسئلهای که نتیجهاش نه پیروزی سریع، که باتلاقی تمامعیار در حیاط خلوت خودش خواهد بود.
نباید فراموش کرد که آمریکای جنوب قارهای متشکل از کشورهای با نگاههای غالب «ضد امپریالیستی» و «ضد مداخلهگرایی آمریکا» هستند و ماجراجویی ترامپ میتواند برای وی به جای یک پیروزی و دستاورد تاریخی، فاجعهای تاریخی به ارمغان بیاورد.