خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 13 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

دلنوشته معاون رئیس‌جمهور در غم از دست دادن همسر و دخترش

مشرق | سیاسی | پنجشنبه، 13 آذر 1404 - 00:24
فاطمه،خدا،گريه،زندگي،حسناي،سالش،وجودم،عزيزم،حقير،دلم،برايم،آرزوي

به گزارش مشرق، سقاب اصفهانی معاون رئیس جمهور در اینستاگرام خود نوشت:
۴ روز پیش ما خانواده‌ای بودیم ۵ نفره؛ فاطمه عزیز و فداکار، حسنای مهربان و شاد که دختر بزرگم و ۱۳ سالش بود، محمدحسین پسر قوی و نور چشمم که ۱۱ سالش است و محمدسبحان که میوه دلم و شیرین‌تر از عسل برایم است.
فاطمه عزیزم که پاره تنم بود اول از همه مظلومانه رفت.
ایکاش فاطمه مانده بود.
فاطمه همه وجودم بود و البته هنوزم هست.
“نیست مرا جز تو دوا ای تو دوای دل من”
هر بلایی در برابر نبودن هستی‌ام، برایم کوچک و حقیر است.
نبودنش در این دنیا بلائی عظیم است اما بارها زیر لب این را زمزمه کردم که “و بشّر الصّابرین الّذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انّالله و انّا الیه راجعون” «(صابران) کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آن‌ها رسد می‌گویند ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می‌گردیم»
فاطمه را خدا به من داده بود و من را لایقش ندانست و خودش پس گرفت.
دل من مچاله می‌شود و این دلتنگی ابدی است.
این ایام خیلی گریه کردم ولی خدا می‌داند که گریه من از سر شکوائیه و چرایی نیست، گریه من فقط از سر محبت و عاطفه است.
من در طول زندگی ام سعی کردم عبد باشم، عبدی حقیر و ناچیز و در این آزمون بزرگ و سخت هم تسلیم محض رضای خدای مهربانم هستم.
خدایی که خودش می‌دهد و خودش می‌گیرد.
البته دلم قرص است چرا که بقول یکی از دوستان «خدا منصف‌ترین خریدارهاست».
آرزوی فاطمه‌ام این بود که ایران را بسازیم و همه مشکلات کشور را تبدیل به بزرگترین فرصت‌ها بکنیم.
در این دو هفته که عضوی از کابینه دولت شدم و برخی نیز نقدهایی داشتند، فاطمه‌ام شب‌ها خوابش نمی‌برد و اضطراب داشت اما می‌گفت «تو باید با عملکردت نشون بدی که لیاقتش رو داری و باید ده برابر دیگران برای کشورت کار کنی و این کار بزرگی که به مردمت تعهد دادی را به نحو احسن تموم کنی».
عمیقا دلتنگم اما اکنون آرزوی فاطمه، هدف زندگی من است.
دیگر هیچ ترس و واهمه‌ و خستگی در وجودم نیست و امروز قبل از خاکسپاری فاطمه نازنینم و حسنای عزیزم کار را دوباره شروع کردم.
حسنا هم بعد از دو روز مرا ترک کرد ولی با سخاوت بی‌پایانش زندگی چندین انسان دیگر را نجات داد و می‌دانم که این خواست قلبی‌اش بود که اعضای بدنش زندگی‌های دیگری را زنده نگه دارد.
اعضای او اکنون در بدن افراد محترم دیگری است و این تسلی خاطرم است.