مردی که از دل جنگ معنا استخراج کرد/ صدای هزینههای پنهان جنگ!
مرتضی سرهنگی نامی آشنا در ادبیات پایداری که مقام معظم رهبری او را پدر ادبیات دفاع مقدس میداند، او معتقد است: «جنگ ضد زندگی است اما ما با نوع نگرشی که داریم به آن معنای زندگی میدهیم.»
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، زهرا اسکندری: دوازدهم آذرماه سال ۱۳۳۲ در محلهای قدیمی از خانیآباد تهران، کودکی چشم به جهان گشود که بعدها نقش مهمی در شکلگیری و استمرار ادبیات پایداری ایفا کرد.
مرتضی سرهنگی، نویسنده، پژوهشگر و از چهرههای اثرگذار حوزه ادبیات جنگ، اکنون با گذشت دههها فعالیت مستمر، یکی از مهمترین پایهگذاران جریان روایتگری در تاریخ شفاهی دفاع مقدس شناخته میشود.
پدر او کارگر سیلوی تهران و مادرش خانهدار بود.
در هفت سالگی همراه خانوادهاش به چهارصد دستگاه نازیآباد رفت و تحصیلات ابتدایی را در دبستان «شبلی» آغاز کرد.
دوره دبیرستان او در مدارس «ماکو» و «هدف» گذشت و دیپلم طبیعی خود را از دبیرستان «هدف» دریافت کرد؛ دورانی که سرهنگی از همان سالها به نوشتن علاقهمند بود و تجربه نخستین مواجهههایش با جهان ادبیات را از سر میگذراند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسیر حرفهای او وارد مرحله تازهای شد.
سرهنگی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول فعالیت بود و گزارشها، مصاحبهها و یادداشتهای متعددی از او منتشر شد.
او در این دوران به واسطه حضور در تحریریه و ورود به عرصه گزارشنویسی، نخستین گامهای جدیاش در ثبت تجربه زیسته مردم و رزمندگان را برداشت.
آغاز فصل نو در سازماندهی آثار مرتبط با مقاومت
در تیرماه ۱۳۶۷، همزمان با پایان جنگ تحمیلی، سرهنگی با همراهی هدایتالله بهبودی مسیر تازهای را آغاز کرد.
آن دو با تأسیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت در حوزه هنری، مهمترین جریان منسجم تولید و تدوین آثار درباره جنگ ایران و عراق را پایهگذاری کردند.
این دفتر طی سالهای فعالیت خود بیش از ۵۸۰ عنوان کتاب منتشر کرده است؛ مجموعهای گسترده شامل خاطرات رزمندگان، روایتهای زنان، آثار تحلیلی، زندگینامهها و مستندنگاریهای مرتبط با جنگ.
سرهنگی سپس نشریه تخصصی «کمان» را در حوزه ادبیات پایداری راهاندازی کرد؛ نشریهای دوهفتهنامه که طی هشت سال انتشار، به ۲۰۰ شماره رسید و سردبیری آن بر عهده او بود.
«کمان» یکی از معدود نشریاتی بود که مستقیماً به بررسی جریان تولید روایتهای جنگ، نقد آثار و گفتوگو با نویسندگان و راویان میپرداخت و امروز بسیاری از فعالان این حوزه، آن نشریه را یکی از نقاط عطف ادبیات جنگ میدانند.
پیشگام در ورود به جهان ناشناخته اسرای عراقی
سرهنگی برخلاف بسیاری از نویسندگان این حوزه، فعالیت خود را پس از جنگ شروع نکرده است.
او در همان سالهای نخست جنگ، به عنوان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی، راهی جنوب کشور شد و از نزدیک در جریان رویدادها قرار گرفت.
هویزه نخستین نقطهای بود که او با میدان جنگ آشنا شد؛ شهری که روایتهای متعددی از مقاومت و شهادت در آن شکل گرفت و سرهنگی مدتی را در همانجا سپری کرد تا بتواند جزئیات رویدادها را به دقت ثبت کند.
اما یکی از ویژگیهای مهم فعالیت سرهنگی، توجه به روایتهای آن سوی جبهه بود.
او تنها به اسناد و تجربیات ایرانیان اکتفا نکرد و با حضور در اردوگاههای نگهداری اسرای عراقی، برای اولین بار به عنوان خبرنگار ایرانی ساعتها پای صحبت آنها نشست.
نتیجه این کار، ایجاد ستونی ثابت در روزنامه با عنوان «اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی» بود؛ بخشی که نگاه تازهای ارائه میداد و در آن اسیران عراقی از واقعیتهای جنگ، مقاومت رزمندگان ایرانی و شرایط سخت جبههها سخن میگفتند.
بخشی از این روایتها بعدها در قالب کتاب منتشر شد و مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
سرهنگی در پاسخ به این پرسش که چرا نگاهش به خاطرات اسرا متفاوت است، گفته است: «جنگ برای سربازی که به اسارت درمیآید تمام نمیشود، بلکه عوض میشود.
تصویر سربازی که دستانش را روی سرش میگذارد و از خاک کشورش جدا میشود، ناگفتههای بسیاری دارد.
سربازی که ۲۰ ساله به اسارت درمیآید و ۳۰ ساله بازمیگردد، گنجینهای از خاطرات سیاه و شگفتانگیز است و باید شنیده شود.»
جایگاه ادبیات جنگ در صیانت از حافظه جمعی
مرتضی سرهنگی همواره بر نقش ادبیات در حفظ تاریخ جنگ تأکید کرده است.
به باور او، ملتهایی که ادبیات جنگ خود را ثبت و نگهداری کنند، تاریخ و هویت سرزمینی خویش را نیز حفظ خواهند کرد.
او در سخنی تأکید کرده است: «ملتهایی که میتوانند ادبیات جنگ خود را حفظ کنند، حدود و ثغور مملکتشان را هم میتوانند حفظ کنند.
ما در ایران توانستیم ادبیات جنگ هشتساله را ثبت کنیم و این یک نکته کلیدی است.»
سرهنگی معتقد است که جنگ، اگرچه در ذات خود «ضد زندگی» است، اما روایت آن میتواند به معنادهی تازهای منجر شود: «جنگ ضد زندگی است اما ما با نوع نگرشی که داریم به آن معنای زندگی میدهیم.
هنوز هیچ گلولهای ساخته نشده که بتواند بر زندگی غلبه کند.»
او ثبت روایت درست از جنگ را برابر با شهادت دادن میداند؛ شهادتی که باید پاک و دقیق باشد: «نویسنده باید به شخصیت نزدیک شود.
نوشتن نوعی شهادت دادن است و باید درست شهادت داد.
مبالغه خواننده را قانع نمیکند و یکی از دلایل نخوانده شدن کتابها اغراق است.»
تحول در چارچوبهای روایتگری جنگ
یکی از نکات مهم در تحلیلهای سرهنگی، دوگانهای است که او درباره شیوه روایت جنگ بیان میکند.
به گفته او، جنگ دارای دو دستور زبان است:
-دستور زبان عصر جنگ: زبان حماسی و تبلیغی که مردم را به مقاومت فرامیخواند.
-دستور زبان عصر پس از جنگ: زبانی متکی بر تعقل، تحلیل و ثبت دقیق تجربهها.
از نظر او، رسانهها و برخی تولیدات فرهنگی هنوز نتوانستهاند از زبان تبلیغی عبور کنند و همین امر موجب شده بسیاری از آثار، نتوانند با مخاطبان امروز ارتباط بگیرند.
سرهنگی تأکید دارد که هرگاه کتابی با دقت و صداقت نوشته میشود، بلافاصله مورد استقبال قرار میگیرد؛ زیرا مردم با روایت درست ارتباط برقرار میکنند.
تربیت نسل تازهای از راویان، سازماندهی روایتهای زنانه
در کنار فعالیتهای گسترده سرهنگی در حوزه نوشتن، او نقش مهمی در پرورش نویسنده و راوی نیز داشته است.
بسیاری از فعالان امروز ادبیات جنگ، نخستین تجربههای خود را در کارگاهها و جلسات او کسب کردهاند.
سرهنگی یکی از نخستین کسانی بود که بر اهمیت روایت زنان از جنگ تأکید کرد.
او معتقد بود که نقش زنان در پشت جبههها و در تحمل سختیهای جنگ، بخشی جداییناپذیر از تاریخ دفاع مقدس است و باید ثبت شود.
او همواره میگفت روایت زنان، «جعبه سیاه» جنگ است: «اگر جعبه سیاه سینه مادران، زنان، کودکان و اسرای جنگ را باز کنیم، صدای هزینه جنگی که به ما تحمیل شده بلندتر میشود.»
تحت تأثیر همین نگاه، بسیاری از خاطرات زنان از جنگ، از جمله خاطرات مادران شهدا، همسران رزمندگان و زنان امدادگر، در سالهای بعد گردآوری و منتشر شد.
روایتگری بهمثابه بازسازی حافظه ملی
سرهنگی خود را تنها یک نویسنده نمیداند؛ او روایتگری را «وظیفه» میداند.
به باور او، هر روایت درست از جنگ، بخشی از حافظه ملی را بازسازی میکند.
او بارها گفته است که نویسنده باید با صدای شخصیت سخن بگوید تا روایت، زنده و قابل لمس باشد.
او درباره کتاب «قاسم» که تازهترین اثرش در انتشارات خط مقدم است میگوید: «متن کتاب قاسم را طوری نوشتیم که صدای حاج قاسم شنیده شود.
وقتی این امر صورت بگیرد، خواننده بدون اینکه با گروه نویسندگان طرف باشد، با صدای خصوصی حاج قاسم ارتباط برقرار میکند.»
این نگاه، در اغلب آثار تولیدشده در دفتر ادبیات و هنر مقاومت قابل مشاهده است؛ آثاری که بر پایه گفتگوهای طولانی، ضبط خاطرات و مصاحبههای دقیق شکل گرفتهاند.
سنتی جهانی پس از جنگ
سرهنگی معتقد است که نوشتن درباره جنگ، سنتی جهانی است و محدود به ایران و جنگ هشتساله نیست.
او با اشاره به تجربه جهانی میگوید: «وقتی جنگها تمام میشود، توپها و تانکها به پادگانها برمیگردند و سربازان زندگی عادی خود را پیش میگیرند.
در این میان برخی شروع به نوشتن میکنند تا بگویند در روزهای جنگ چه بر آنها گذشته است.»
او نمونهای از این سنت را گروه ۴۷ آلمان معرفی میکند؛ گروهی متشکل از سربازان بازگشته از جنگ جهانی دوم که دو سال پس از پایان جنگ تشکیل شد و بعدها سه نفر از اعضای آن جایزه نوبل ادبیات را کسب کردند.
سرهنگی این مثال را نشانهای از اهمیت «نوشتن جمعی» پس از جنگ میداند.
زنان در خطمقدم ادبیات پایداری
سرهنگی در گفتههای خود بر نقش زنان در تولید آثار ادبی جنگ تأکید داشته و گفته است: «خوشحالم که جریان ادبیات جنگ در ایران راه افتاده است.
امروز خانمها به شکل جدی وارد این حوزه شدهاند؛ هم کسانی که خاطره نوشتهاند و هم خانمهای نویسندهای که روایتها را میشنوند و مینویسند.»
این ارزیابی او، تصویری روشن از تحولی است که در یک دهه اخیر رخ داده و سهم زنان را در حوزه روایتگری افزایش داده است.
مرتضی سرهنگی پس از چهار دهه فعالیت مستمر، بیوقفه در مسیر ثبت تجربههای مردم ایران از جنگ حرکت کرده است؛ از حضور در جبهه و مصاحبه با اسرا، تا راهاندازی مراکز تخصصی و تربیت نسل تازهای از نویسندگان.
سخنان او نشان میدهد که ادبیات جنگ برایش تنها یک حوزه کاری نیست، بلکه وظیفهای تاریخی برای حفظ حافظه جمعی یک ملت است.
او معتقد است که تنها با ثبت روایتهاست که میتوان تجربه جنگ را به نسلهای بعد منتقل کرد؛ تجربهای که نه برای تکرار، بلکه برای جلوگیری از تکرار آن لازم است.
به باور او، ادبیات جنگ اگر درست روایت شود، همچنان میتواند صدای زندگی باشد؛ صدایی که از دل سختترین سالها برخاسته است.
کارنامهای در خدمت حافظه جمعی
خالی از لطف نیست اگر در این بخش نگاهی به آثار مرتضی سرهنگی بیندازیم؛ آثاری که حاصل سالها پژوهش، تجربه میدانی و روایتگری مستقیم او از دوران دفاع مقدس هستند.
سرهنگی در طول فعالیت حرفهای خود همواره بر ثبت واقعیتهای جنگ و انتقال آن به نسلهای بعد تأکید داشته و آثارش بازتابی است از این دغدغه مستمر.
او با تمرکز بر روایتهای انسانی و میدانی، سعی کرده صدای رزمندگان، مادران، زنان پشت جبهه و حتی اسیران جنگ را به شکل شفاف و ملموس به مخاطب منتقل کند.
آثار او تنها روایت وقایع نیستند، بلکه ابزارهایی برای تربیت نویسندگان جوان و تقویت جریان ادبیات پایداری به شمار میروند.
این مجموعه تلاشها نشان میدهد که سرهنگی نهفقط به ثبت تاریخ علاقه داشته، بلکه دغدغه حفظ حافظه جمعی و شکلدهی ادبیات جنگ را نیز دنبال کرده است.
_ پارههایی از آنچه اتفاق افتاد (۳ جلدی) / سوره مهر
_ روشنای خاطرهها / سوره مهر
_ همهچیز درباره جنگ / سوره مهر
_ یادهای زلال / سوره مهر
_ نظامنامه حرب / سوره مهر
_ مرتضی آئینه زندگیام بود / سوره مهر
_ سفر بر مدار مهتاب / سوره مهر
_ خانه کوچک زندگی بزرگ / سوره مهر
_ حرف ما / سوره مهر
_ تابستان ۱۳۶۹ / سوره مهر
_ باغ انگور باغ سیب باغ آئینه / سوره مهر
_ پابهپای باران / سوره مهر
_ اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی جلد ۱ / سروش
_ اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی جلد ۲ / سوره مهر
_ سفر به قلهها / سوره مهر
_ اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی، جلد ۳ / سوره مهر
_ اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی، جلد ۴ / سوره مهر
_ اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی، جلد ۵ / سوره مهر
_اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی، جلد ۷/ سوره مهر
_اسم من چفیه است / سوره مهر
_اسم من پلاک است / دفتر ادبیات و هنر مقاومت
_اسم من خاکریز است / دفتر ادبیات و هنر مقاومت
_روزهای خرمشهر / دفتر ادبیات و هنر مقاومت
_خرمشهر کو جهانآرا (گفتوگو با صغرا اکبرنژاد، همسر سردار شهید سیدمحمد جهانآرا) / کمان
_خرمشهر، خانه رو به آفتاب / سوره مهر
_نامزد گلولهها / خط مقدم
_قاسم / خط مقدم
_همسفر شقایق (خاطرات همسران فرماندهان شهید استان کرمان) / کنگره بزرگداشت سرداران و ۸ هزار شهید استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، لشکر ۴۱ ثارالله
_محرم در اسارت (گزیده خاطرات آزادگان) / روزنامه همشهری