خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 12 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

چرا نظام آموزشی و فرهنگی ایران از زمانه عقب مانده است؟

اعتماد | همه | چهارشنبه، 12 آذر 1404 - 09:52
روزنامه اعتماد نوشت: روش‌های تدریس نیز با نیاز نسل Z ناسازگار است. کلاس‌های مبتنی بر سخنرانی طولانی، حفظ‌ کردن، کتاب‌محوری و ارزشیابی‌های حافظه‌محور برای نسلی که تجربه یادگیری را در قالب تصویر، ویدیو، پویانمایی، تعامل و بازی می‌شناسد، نه تنها کارآمد نیست بلکه ضدانگیزه است.
نسل،Z،معلم،رسمي،آموزش،واقعي،يادگيري،نهادهاي،گسست،منطق،آموزشي ...

کد خبر: 750283 | ۱۴۰۴/۰۹/۱۲ ۰۹:۳۸:۵۲
«نسل Z در گسست از نهادهای رسمی» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم امیرعباس میرزاخانی است که در آن آمده؛نسل Z در ایران، نسلی است که در جهان دیجیتال متولد شده، در زیست‌جهان تعاملی رشد کرده و اکنون در آستانه ورود به عرصه‌های کلیدی جامعه قرار دارد.
این نسل با الگوهای ارتباطی، شناختی و فرهنگی کاملا متفاوت از نسل‌های پیشین، امروز در برابر نهادهایی قرار گرفته که هنوز با منطق پیشا‌دیجیتال اداره می‌شوند.
در چنین وضعیتی، فاصله‌ای رو به گسترش میان «شیوه زیست نسل جدید» و «روش‌های مدیریت و آموزش در نهادهای رسمی» شکل گرفته؛ فاصله‌ای که اگر جدی گرفته نشود، به گسستی عمیق‌تر و بحران مشارکت و اعتماد منجر خواهد شد.
نسل Z در جهانی بزرگ شده که در آن اطلاعات نه کمیاب، بلکه فراوان و سریع است.
آنها دریافت‌کننده منفعل اطلاعات نیستند، بلکه جست‌وجوگر، گزینش‌گر و سنجش‌گرند.
اعتمادشان براساس صداقت، شفافیت و اصالت شکل می‌گیرد، نه براساس مقام، سابقه یا اقتدار.
آنچه برای آنها مهم است، مرتبط بودن، کاربرد داشتن و واقعی بودن است.
در نتیجه، هر ساختار رسمی که همچنان با منطق سلسله‌مراتبی، انتقال یک‌طرفه دانش یا کنترل‌گری عمل کند، از نگاه نسل Z «کهنه»، «غیرواقعی» یا «بی‌اثر» تلقی می‌شود.
در نظام آموزشی ایران، این شکاف به ‌طور آشکار قابل مشاهده است.
محتوای درسی همچنان بر انباشتن اطلاعات تئوریک تاکید دارد؛ محتوایی که با نیاز واقعی نسل Z برای فهم، مهارت‌آموزی و حل مسائل واقعی جامعه فاصله دارد.
دانش‌آموز امروز با انبوهی از اطلاعات مواجه است.
اما اغلب فاقد ابزار تحلیل آن.
مهارت‌هایی مانند تفکر انتقادی، سواد رسانه‌ای، حل مساله، کار تیمی و خلاقیت همچنان در حاشیه‌اند، حال آنکه زیست امروز، بدون این مهارت‌ها عملا ناممکن است.
نتیجه این ناهماهنگی آن است که دانش‌آموزان به سمت منابع غیررسمی یادگیری گرایش می‌یابند؛ منابعی که هر چند جذاب و متنوعند، اما همیشه دقیق و معتبر نیستند.
روش‌های تدریس نیز با نیاز نسل Z ناسازگار است.
کلاس‌های مبتنی بر سخنرانی طولانی، حفظ‌ کردن، کتاب‌محوری و ارزشیابی‌های حافظه‌محور برای نسلی که تجربه یادگیری را در قالب تصویر، ویدیو، پویانمایی، تعامل و بازی می‌شناسد، نه تنها کارآمد نیست بلکه ضدانگیزه است.
فضای مدرسه برای بسیاری از نوجوانان امروز، محلی برای «اجبار» است نه «کشف».
در حالی که یادگیری در جهان جدید زمانی معنا دارد که فراگیر در آن مشارکت کند، تجربه کند و امکان طرح پرسش داشته باشد.
روش‌های سنتی آموزش ‌و پرورش، عملا مانع شکوفایی استعداد نسل Z شده و راهی جز بی‌تفاوتی، مقاومت یا فرار از آموزش رسمی پیش پای بسیاری از آنها نمی‌گذارد.
نقش معلم نیز در این میان اهمیت حیاتی دارد.
معلم سنتی، حامل اصلی دانش و مرجع بی‌رقیب کلاس درس بود؛ اما در جهان امروز که هر دانش‌آموز با چند کلیک به منابع گسترده دسترسی دارد، نقش معلم باید به تسهیل‌گر، راهنما و مربی تبدیل شود.
نسل Z معلمی را می‌پذیرد که با او گفت‌وگو کند، نه اینکه صرفا دستور بدهد.
اما بخش بزرگی از معلمان ما، بدون تقصیر شخصی، برای ایفای این نقش جدید آماده نشده‌اند.
کمبود آموزش حرفه‌ای، نبود حمایت ساختاری و البته فشارهای معیشتی، اجازه نمی‌دهد معلم به کارکردِ واقعی خود در عصر جدید برسد.
نهادهای فرهنگی نیز همچنان با رویکرد بالا به پایین عمل می‌کنند.
نسل Z که به اصالت و شفافیت حساس است، پیام‌های رسمی را وقتی در قالب خطابه یا دستور ارایه شوند، جدی نمی‌گیرد.
این نسل به گفت‌وگو، روایت جذاب، تصویر واقعی و مشارکت نیاز دارد.
دستگاه‌هایی که در فضای مجازی حضور دارند اما زبان، منطق و شیوه زیست نسل جدید را نمی‌شناسند، نمی‌توانند بر ذهن و دل آنها اثر بگذارند.
اگر این روند ادامه یابد، گسست نسل Z از نهادهای رسمی نه یک احتمال، بلکه یک واقعیت خواهد بود.
برای جلوگیری از این گسست، باید ساختارها به‌جای انتظار برای سازگاری نسل جدید، خود را با منطق زمانه وفق بدهند.
نخستین گام، اصلاح بنیادین شیوه‌های آموزش‌ و پرورش است: تغییر برنامه درسی از دانش‌محور به مهارت‌محور، ایجاد محیط‌های یادگیری تعاملی و تجربه‌محور و استفاده جدی از فناوری‌های آموزشی.
مدرسه باید از فضایی انفعالی به فضایی زنده، گفت‌وگومحور و خلاق تبدیل شود؛ جایی که دانش‌آموز احساس کند دیده می‌شود و یادگیری فرصتی برای رشد اوست، نه باری بر دوش او.
اما این تحول بدون معلمان توانمند و باانگیزه امکان‌پذیر نیست.
فقر معیشتی، فرسایش شغلی و بی‌توجهی به منزلت معلم، هرگونه اصلاح آموزشی را از درون تهی می‌کند.
اگر آموزش ‌و پرورش می‌خواهد در برابر موج گسست نسل Z بایستد، باید دو کار را همزمان انجام دهد: ارتقای جدی روش‌های نوین آموزشی و به رسمیت شناختن نقش اساسی معلم از طریق بهبود واقعی سطح معیشت و قدرت حرفه‌ای او.
آینده آموزش و آینده ایران، از مسیر توانمندسازی «معلم» و «بازسازی مدرسه» و «کلاس درس» به عنوان خاستگاه جدی تحول در آموزش و پرورش می‌گذرد.
اگر این تغییر رخ ندهد، هیچ اصلاحی قادر به بازگرداندن نسل Z به نهادهای رسمی نخواهد بود.