خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 12 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

واکاوی روابط ایران با چین و روسیه؛ لزوم بهره‌برداری از مناسبات راهبردی

مهر | بین‌الملل | چهارشنبه، 12 آذر 1404 - 08:30
بعد از انقلاب اسلامی، آمریکا شروع به دشمنی علیه ایران از طریق ابزارهای مختلف مانند تحریم کرد و طبیعتا با کشوری که در چنین سطحی با ما دارای خصومت است، نمی‌توان رابطه ای استراتژیک تعریف کرد.
ايران،چين،روسيه،آمريكا،رابطه،راهبردي،استراتژيك،نگاه،قدرت،كشو ...

یادداشت مهمان، محمدمهدی خدابخشی: کمبود یک رابطه استراتژیک با ۳ قدرت فعلی جهان یعنی، چین، روسیه و آمریکا برای ایران چالش های زیادی بوجود آورده است.
بعد از انقلاب اسلامی، آمریکا شروع به دشمنی علیه ایران از طریق ابزارهای مختلف مانند تحریم کرد و طبیعتا با کشوری که در چنین سطحی با ما دارای خصومت است، نمی‌توان رابطه ای استراتژیک تعریف کرد.
علاوه برآن، نظام ها و پاردایم های فکری ایران و آمریکا اساسا اجازه ایجاد چنین رابطه ای بین دو کشور را نمی دهد.
در نتیجه برای ایران انتخاب های زیادی باقی نماند.
چین یا روسیه!
البته شاید بتوان ادعا کرد که چین در سال‌های اخیر در حال تبدیل شدن به یک قدرت برتر اقتصادی و فناوری است و بسیاری از کشورهای جهان روابط تجاری گسترده‌ای با آن برقرار کرده‌اند.
این کشور حتی در حوزه‌هایی مانند انرژی، هوش مصنوعی و...
پیشرفت ‌های چشمگیری داشته است.
با این حال، نگاه ایران به این دو کشور عمدتاً یک نگاه آلترناتیوی بوده؛ یعنی اگر آمریکا و اروپا همکاری نکردند، به سراغ چین و روسیه برویم، نه یک نگاه راهبردی و بلندمدت.
چنین نگاهی در نهایت باعث سردرگمی ایران در تشخیص منافع واقعی خود شده است.
در این میان، برخی فعالان سیاسی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها برای توجیه ضرورت رابطه استراتژیک با ایالات متحده و پرهیز از همکاری عمیق با روسیه یا چین، تنها به تاریخ قاجار و اشغال ایران توسط روسیه استناد می‌کنند.
این استدلال هرچند در ظاهر ممکن است بخشی از واقعیت تاریخی باشد، اما دو نکته مهم را نادیده می‌گیرد:
۱.
این افراد به خصومت‌های آمریکا با ایران حتی پیش از انقلاب اسلامی اشاره‌ای نمی‌کنند؛ خصومتی که اوج آن دخالت این کشور در سرنگونی دولت دکتر مصدق بود.
۲.
روابط بین‌الملل روابطی صلب و ثابت نیست.
شرایط و رفتار کشورها دائماً تغییر می‌کند.
امام خمینی(ره) نیز در مورد رابطه با آمریکا فرموده‌اند: «اگر آنها ما را درک کنند و بفهمند، ما نیز آماده رابطه هستیم.» اما طی نزدیک به پنج دهه پس از انقلاب، هیچ‌یک از دولت‌های آمریکا چنین تغییری در رفتار خود نشان نداده‌اند.
در مقابل، نظام سیاسی روسیه و چین دستخوش تحولات جدی شده و این تغییرات باعث شده است که مواضع ایران، چین و روسیه دست‌کم در برخی حوزه‌ها به یکدیگر نزدیک‌تر شود.
اما بیشتر از اینکه بحث بی اعتمادی ایران نسبت به چین و روسیه مطرح باشد، شاید درست تر و دقیق تر بحث بی اعتمادی چین و روسیه به ایران باشد.
اما ریشه این بی اعتمادی چیست؟
بی‌اعتمادی چین و روسیه به ایران بیش از هر چیزی از ناپایداری تصمیم ‌گیری در سیاست خارجی ایران ناشی می ‌شود.
این دو قدرت انتظار دارند کشوری که ادعای شراکت راهبردی دارد، در مواضع کلان خود ثبات و تداوم داشته باشد، اما ایران طی چهار دهه بارها سیاست های کلان خود را تغییر داده.
گاهی نگاهش معطوف به غرب بوده، گاهی شعار فاصله‌گیری کامل از غرب داده و گاهی نیز به سمت شرق چرخش کرده، بدون اینکه هیچ‌کدام را تبدیل به یک راهبرد بلندمدت و پایدار بکند.
مثلا توسعه بندر چابهار را به هندی که حامی سرسخت اسرائیل و شریک ایالات متحده محسوب می‌شود، می‌سپارد و انتظار دارد اگر هند به دلیل فشار های آمریکا، ایران را ترک کرد چین به سرعت بیاید و جای خالی هند را پر کند!
از سوی دیگر، تغییرات پی‌درپی دولت‌ها در ایران، اختلافات جناحی، و بلند نشدن صدای واحد از ایران باعث شده چین و روسیه احساس کنند هرگونه توافق با ایران ممکن است با تغییر فضای سیاسی داخلی دچار عقب‌نشینی، تعلیق یا تغییر مسیر شود.
بعنوان مثال سرنوشت قراداد ۲۵ ساله ای که با چین امضا شد معلوم نیست.
افزون بر این، ایران در مواقع مختلف از کارت چین و روسیه صرفاً برای فشار بر غرب استفاده کرده و نه به‌عنوان بخشی از یک پروژه راهبردی بلندمدت.
مجموعه این عوامل باعث شده چین و روسیه ایران را بازیگری غیرقابل پیش‌بینی و فاقد ثبات لازم برای ساخت یک شراکت استراتژیک واقعی تلقی کنند.
متأسفانه یکی دیگر از عوامل بی‌ثباتی در شکل‌گیری یک نگاه راهبردی به چین و روسیه در ایران، فضای ذهنی و افکار عمومی است؛ فضایی که تا حد زیادی تحت تأثیر رسانه ‌های خارجی فارسی‌ زبان و حتی برخی رسانه‌ های داخلی مسموم شده است.
هرگاه توافقی با چین یا روسیه مطرح می‌شود، بلافاصله این رسانه‌ها آن را استعماری توصیف می‌کنند.
تا جایی که برخی حتی ادعا کردند ایران جزیره کیش را به چین فروخته!
این نوع روایت‌ سازی باعث شکل‌گیری هراس، بدبینی و مقاومت اجتماعی در برابر هرگونه همکاری بلندمدت با شرق می‌شود.
در حالی که در طرف مقابل چنین فضایی وجود ندارد.
برای نمونه، روسیه یکی از مهم‌ترین بنادر خود در آستاراخان را در اختیار ایران قرار داده، اما هیچ رسانه رسمی روسی تاکنون ادعا نکرده که روسیه آستاراخان را به ایران فروخت.
این تفاوت در مدیریت رسانه‌ای و فضای روانی باعث می‌شود تشکیل اجماع ملی در ایران دشوار شود و در نگاه شرکای بالقوه خارجی، ایران کشوری جلوه کند که افکار عمومی آن با کوچکترین تحریک رسانه‌ای می‌تواند علیه هر تصمیم راهبردی موضع‌گیری کند، و همین امر سطح اعتماد دو قدرت شرقی به تهران را کاهش می‌دهد.
تهران در حال حاضر نباید اشتباهاتی که در دهه ۹۰ تکرار کرد و صرفا به دنبال حضور غربی ها در ایران بود را تکرار کند.
باید واقع بینانه تر با موضوع شرق و غرب رفتار کند و رابطه فعلی خودش با چین و روسیه استراتژیک تر کند به طوریکه ترک این رابطه برای هردو کشور ضرر داشته باشد.
وقتی عربستان سعودی که مهم‌ترین شریک نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا در منطقه است قراردادهای مهمی در حوزه توسعه ریلی و عمرانی با چین امضا می‌کند، این پیام را می‌ دهد که ایران باید ظهور قدرت شرق را بهتر درک کرده و منافع اصلی خود را سریع‌ تر تعریف و پیگیری کند.
محمدمهدی خدابخشی